پرخاطره ترین بازی دوران کودکیتان را با کمی توضیحات معرفی بفرمایید.

engin-m

عضو جدید
واسه من
تیله بازی
عکس بازی(با عکس آدامس ها)
فوتبال
قایم باشک
تایر بازی (تایر موتور یا ماشین گیر میوردیم د بدو دنبالش)
گه گداری هم زنگ خونه ها رو میزدیم در میرفتیم
و...
 

Zaneti

مدیر تالار مهندسی مکانیک
مدیر تالار
برای من کویکس بود
یادش بخیر مخصوصا وقتی که بین دو مقام کل کل میشد
 

alborz_3000

اخراجی موقت
قشنگ ترین بازی من بازی با سرباز پلاستیکیام بود (1 سربازای کوچیک پلاستیکی، نه از اون بزرگاش) 830 تا سرباز + تجهیزات جنگی داشتم، و 3ماه تابستون از وقتی بیدار میشدم تا وقتی بخوابم بازی میکردم. هر وقتم از بازی انفرادی خسته میشدم، میرفتم بیرو دعوا، واسه همین معمولا بهم اجازه نمیدادن از خونه برم بیرون
 

minoo-lovely

عضو جدید
من خاله بازی میکردم بیشتر با دوستم لیلا...فردا شب هم عروسی همون دوستم لیلاست...:D
یادش بخیر بچگی........
 

pooneh12345

عضو جدید
کاربر ممتاز
من با دختر همسایه مون هدی
همیشه خاله بازی می کردیم
یا اون خونه ما بود یا من خونه اونا
از اونجایی هم که از جاهاز اصلی خونه فقط یکی داشتیم(یخچال-اتو-اجاق گاز-لباس شویی-جارو برقی)
از اولش تا آخرش دعوا داشتیم که چی واسه کی باشه
بعدش هم که ظهر می شد هرکی باس می رفت خونه خودش
بعدنا یاد گرفتیم با هم کنار بیام
عجب روزایی بود
خنده داااااااااااااااار
 

vergilangleos

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من فقط یک چیز یادمه اونم دایناسورامه خونه پر دایناسور بود.. یادش بخیر حتی بعضیارو تو باغچه دفن میکردم فسیل شن..
 

nj_electronic88

عضو جدید
من فقط یک چیز یادمه اونم دایناسورامه خونه پر دایناسور بود.. یادش بخیر حتی بعضیارو تو باغچه دفن میکردم فسیل شن..
پس پالايشگاه وسط خونتون ازينجا آب ميخوره!!

منم فقط يادمه دست و پاي عروسكامو ميكندم..و شيكم عروسك پارچه اي هامو خالي ميكردم..
دقيقا يادم نيس چرا!:razz:
 

صبا68

عضو جدید
کاربر ممتاز
قشنگ ترین بازی من بازی با سرباز پلاستیکیام بود (1 سربازای کوچیک پلاستیکی، نه از اون بزرگاش) 830 تا سرباز + تجهیزات جنگی داشتم، و 3ماه تابستون از وقتی بیدار میشدم تا وقتی بخوابم بازی میکردم. هر وقتم از بازی انفرادی خسته میشدم، میرفتم بیرو دعوا، واسه همین معمولا بهم اجازه نمیدادن از خونه برم بیرون
:surprised:
 

صبا68

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم عاشق عروسک بازی بودم و همین الانم کلی عورسک دارمو باهاشون حرف میزنم گاهی دعواشون میکنم حتی:surprised:
وقتی 4-5 ساله بودم به عروسکام غذا میدادم
مامان بازی که خوراکمون بود تو خیابون با یه جهازیه پلاستیکی
بزرگتر که شدیم بازی وسطی و هفت سنگ و....
 

server

عضو جدید
منم هر کار خطرناکی که به دهنتون برسه کردم واسه همین نمیزاشتن تنها باشم
 

ArChitect _90

عضو جدید
کاربر ممتاز
واسه من
تیله بازی
عکس بازی(با عکس آدامس ها)
فوتبال
قایم باشک
تایر بازی (تایر موتور یا ماشین گیر میوردیم د بدو دنبالش)
گه گداری هم زنگ خونه ها رو میزدیم در میرفتیم
و...
والا هیچ کدوم .
ما تو محله تو حیاط خونمون ملخ عنکبوت و..... را شکار میکردیم باغ وحش حشرات درست میکردیم.
ورود برا عموم کودکان محله ازاد بود
 

nafise001

عضو جدید
من با دخترای همسایمون خاله بازی میکردم ولی چون از همشون کوچیکتر بودم فقط بچه میشدم نمیذاشتن مامان بشم...
فوتبالم بازی میکردیم.
 

ناز معمار

عضو جدید
واسه من
تیله بازی
عکس بازی(با عکس آدامس ها)
فوتبال
قایم باشک
تایر بازی (تایر موتور یا ماشین گیر میوردیم د بدو دنبالش)
گه گداری هم زنگ خونه ها رو میزدیم در میرفتیم
و...
1)فوتبال
2)گه گداری هم زنگ خونه ها رو میزدیم در میرفتیم
البته این گه گداری واسه من و دادشم و پسرخالم که باهم یه اکیپ بودیم اکثرا بود
3)و اینکه توی همین اکیپی که گفتم یکی از تفریحای اساسی مون آب بازی با شلنگ آب بود

4)داداشمو گول میزدمو دامن میپوشوندمش و کلی بهش میخندیدم:w15::w15:
5)خاله بازی هم میکردم
آخی یادش بخیر
 
آخرین ویرایش:

paeeizan

اخراجی موقت
خوابی که سن 9 سالگی دیدم و هنوزم مثه کابوس جلو چشامه....بعد از 16 سال ل ل ل ل ل لل لل
 

Nilpar

عضو جدید
کاربر ممتاز
لی لی . که یادمه اخر شبا مامانم با کاردک منو از تو کوچه جمع می کرد!!
 

M.AYDIN

عضو جدید
ما یه بازی محلی داشتیم که اسمش پارا بود
ب یه گلوله پشمی روپا میزدیم
بزرگتر که شدیم سپک تاکرا بازی میکردیم با همون گلوله
یه کم دیگه که رشد کردیم زدیم تو خط والیبال ;)
 

Similar threads

بالا