طرح هزاران استغفرالله

Mohammad.aryan

اخراجی موقت
ذکر حقیقی و شروط آن
پدید آورنده : جبرئیل خرّم آبادی ، صفحه 58


ذکر دل

ذکر حقیقی، ذکر دل است و روندهای که به ذکر دل رسد از راه ذکر زبان، پس باید که بر ذکر زبان مداومت نماید و ذکر از سر جمعیّت گوید و تا حواس بر کار بود، جمعیّت دل ممکن نبود...؛ پس اگر خواهد که این در گشاده گردد و این فتح برآید، باید که این خلوت را بدان هشت شرط بنا کند.
1ـ شرط اول: دوام خلوت است و حقیقت دوام خلوت آن باشد که چون پای در خلوت خانه نهاد به نیّت نشستن به مدّت معیّن، به هیچ کار بیرون نیاید که در این نشست از آن گزیر بود؛ مانند مسئله اعتکاف؛ چون به خلوت باز شد، دو رکعت نماز بگزارد از برای خدای تعالی. اگر قضا در گردن دارد، بگزارد به جای این دو رکعت و از نوافل بر روایت مؤکّدات اقتصار کند و به ذکر مشغول شود که طالب کامل می باید که پاسبان انفاس خود را نگاه دارد تا یک نفس از حق تعالی غافل نشود و کاری کند که نیکوتر بود و طاعتی گزیند که فاضل تر باشد و بزرگ ترین عبادت ها آن است که همگی خود را به ذکر حق تعالی دهد.
هر چه جز راه حق، مجازی دان هر چه جز یاد اوست، بازی دان حکم با جور او، همه داد است عمر بی یاد او همه باد است تا چنان شود که از هر چه جز وی است بی خبر و از خود نیز بی خبر شود و از ذکر نیز بی خبر شود و به جز خدای تعالی او را هیچ چیز نماند و این جز به خلوت حاصل نیاید.
* * *
شیخ نجم الحقّ، در رسالة السّایر آورده است که مرید در خلوت ذکر می گوید تا نقوش دنیا و معامله اهل دنیا از آیینه دل زدوده گردد. پس نقوش آخرت در وی پرتو زند و چون صافی تر شود، حق تعالی در او پرتو زند از راه عکس و چون صافی تر شود و صقالت تمام یابد، وحدانیّت باری تعالی در او پرتو زند، چنان که عقل و جان و هوش ببرد، آنگاه معرفت حاصل شود و مرد اهل تجلّی گردد و چون در خلوت خواهد نشست باید که چهل شبانه روز بنشیند که عدد چهل را در شرع، بسیار جا، اعتبار کرده است.
شرط دوّم: دوام وضو؛ زیرا که در دفع شیطان، وضو آلتی شگرف است که الوضوءُ سِلاحُ المُؤمن و دیگر آنکه اگر جایی قامت نماز برآید، از نماز جماعت باز نماند و هر که توفیق یافت بر مداومت بر وضو، در حقّ او این بشارت صادق آید که لا یحافظُ علی الوُضوء الاّ المؤمن؛ [محافظت بر وضو نمی کند مگر مؤمن].
شرط سوّم: دوام صوم؛ شرط بزرگ ترین و رکن اعظم در تصفیه صفای باطن است به اتّفاق علما و مشایخ و حکمای دین، تقلیل غذا و کم خوردن طعام است که نفاد تصرّفات شیطان و وساوس دین به هیچ وقت در مرد چنان نیست که معده و امعای او از طعام پر باشد و خواجه فرمود که تنگ گردانید، رگ های خود را به گرسنگی که شیطان را در رگ و اندام های شما جریانی و سیرانی است مانند جریان خون.
* * *
امام غزالی آورده است که معده، حوض تن است و عروق از وی می شود به هفت اندام. چون جوی هاست و منبع همه شهوت ها معده است و این غالب ترین شهوتی است بر آدمی که آدم که از بهشت بیفتاد، بدین شهوت بیفتاد و این شهوت، اصل همه شهوت های دیگر است. پس گرسنگی را شعار خود سازد که گرسنگی اصل عظیم است بر این راه.
حقیقت روزه آن است که خود را به ملایکه مانند کنند، هیچ مخورد و از معصیت و مخالفت دور بود و دائما در عبادت، نه چون بهایم که همگی او آن باشد که چیزی خورد یا شهوتی راند (أُولئِکَ کَاْلأَنْعامِ ـ اعراف: 179). این بود بلکه کمتر از بهایم؛ زیرا که بهایم، شره و حرص ندارد (بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبیلاً ـ فرقان: 44) این باشد.
و رسول خدا صلی الله علیه و آله [فرمود] که فاضل ترین شما نزد خدای تعالی آن است که تفکّر و گرسنگی وی درازتر است و دشمن ترین شما نزد حق آن است که طعام و آب بسیار خورَد و بسیار خُسبد و همچنین ایشان فرمودند که خواب روزه دار، عبادت است و نفس او، تسبیح و دعای او مستجاب و عمل او مضاعف.
اما گوش باید داشت تا به مبالغت تقلیل، تعطیل قوّت عزیزی و قوّت مزاجی پدید نیاید که کار بی دست افزار راست نیاید. هر طایفه ای را در تقلیل غذا قاعده ای است و طریق مشایخ ما در تقلیل غذا بر وفق سنّت و امر حق تعالی است که رعایت جادّه وسط نگاه دارد و به حکم کُلُوا وَ اَشْرَبُوا وَ لا تُسِرفوا کار کند که نه شکم را از بسیار خوردن چهار پهلو کند تا در گزاردن عمل به آفت کسل مبتلا گردد و نه در اندک خوردن به جایی رساند که به واسطه ضعف از کار باز ماند.
شرط چهارم؛ در دوام ذکر است و یاد کرد خدای تعالی تا ذکر انسی به ذکر قدسی مبدّل شود و از ولایت «فَاذْکُرُونی» به عالم «أَذْکُرْکُمْ» پیوندد که بی یاد او قدم در راه نتوان نهاد و بی نام او از او نشان نتوان داد.
ای نامت نشانی از تو عاشقان را ای کلامت دلیلی نزد تو طالبان را چون ذاکر بر ذکر مداومت نماید، اثر ذکر به روح رسد، روح ذاکر شود؛ اول محکوم و مقهور نفس بود؛ این زمان حاکم گردد و در عالم باطن بر سریر دل به سلطنت نشیند و بر پنج حواس ظاهری و باطنی حکم کند. اینجا نفس را حکمی نماند و بر ذکر مداومت نماید، تصرّفی از ذکر پدید آید در اعضا و بر هر عضوی که می رسد، جستن در آن عضو پدید می آید و چون ذکر مدام گشت، محبّت به عشق بدل شود که ذکر بسیار مثمرِ محبّت است و این تعلیم طریق تحصیل، کمال محبّت است که آن را در عرف، عشق گویند و چون ذکر غالب گشت، دل مصقول گردد، طالب حقایق، ملک و ملکوت را در دل مصقول گشته خود منطبع یابد و چون حقّ آن مقام بگزارد، به مداومت ذکر، دل کمال صفا یابد، حق تعالی بر او تجلّی کند؛ چون طالب حلاوت و ذوق مشاهده جمال و جلال خداوندی بیافت، واله و عاشق گشت و بیاید دانستن که دوستی حق تعالی از عالی ترین مقامات است.
* * *
شرط پنجم؛ در دوام سکوت و ناگفتن سخن است با غیر و آن نیز به قدر حاجت و شرط ادب اتفاق اهل بصیرت که نطق دل که عبارت است از حکمت، ثمره خاموشی است از سخن فضول؛ یعنی تا مدتی اقلّش تا چهل شبانه روز، زبان خاموش نکند از سخنی که او را در دین از آن گزیر بود، زبان دلش به حکمت گویا نشود.
به ظاهر چون شدی خامُش، همه باطن، زبان باشی
و رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: الصَّمْتُ سَیِّدُ الاَْخلاق و عیسی علیه السلام گفت: عبادت ده است: نُه خاموشی است و یکی گریختن از مردمان. حاصل آنکه به خاموشی از راه آزار مردمان بر می باید خاست و سخنی که مصلحت دین نباشد، نگوید.
شرط ششم؛ نفی خواطر و ترک اندیشه پراکنده و هیچ کس را از اهل علم و عقل و کافر و مسلمان شک نیست و خلاف نه که رکن بزرگ تر و شرط شگرف تر در کار خلوت و تحصیل صفایی باطن و تصفیه اندرون این است و بر طالب مبتدی و سالک صاحب خلوت اهل تجربه و آزمایش باز دانسته اند که عهده ای قوی تر و سدّه ای عظیم تر از نفی خاطر نیست و به باید دانست که هر خاطری که مانعی است، طالب را از ذکر حق تعالی که وقت هست که مرد به ظاهر در نماز است و به دل به بازار، آفتی بزرگ است...
پس مشایخ طریقت تدبیر و دوای این بیماری آن دانسته اند که طالب حق دائما دم به دم به شمشیر دوستی ذکر لااله الاّاللّه سر این اعداء حقیقی و موانع اندرونی می اندازد و حقیقت توجّه دلِ خود را به حضرت [حق] به واسطه تکرار ذکر نگاه می دارد؛ چنانکه:
در جان، عَلَم عشق برافروخته اند آیینه دل برای آن ساخته اند مگذار که دشمن اندر آنجا نگردکان آینه بهر دوست پرداخته اند
شرط هفتم؛ تسلیم است و اعتراض ناکردن هر چیز که از حق تعالی بدو رسد از قبض و بسط و رنج و راحت و گشایش و فروبستگی و تندرستی و بیماری و غیر این، به همه راضی باشد: «الرِّضاءُ بِالقضاءِ بِاللّه ِ الْعَظیمِ»
سالک چون بیماری است و بیمار که بر حقیقت نقصان صحّت قالبی واقف گشت و بر کمال حذاقت و شفقت طبیب اطلاع یافت، به هر شرط تلخ و شیرین که بدو دهد، روی تُرُش نکند؛ اگر چه موافق طبع وی نباشد و زبان اعتراض در طبیب به واسطه اغراض فاسد و آرزوهای مختلف دراز نکند؛ امّا بیماری کدام است؟ آنکه با غیر حق تعالی از راه مخالطت و مجالست، انس گیری و به یافت دنیا شاد شوی و از فوتش برنجی.
هل تا بکند هر آنچه یارم خواهد کان یار همه نظام کارم خواهد و حسن و جمال روزگارم خواهد آن بادْ به من که آن نگارم خواهد هر که راضی باشد به کرد حق تعالی، نظاره حق است و با حق است و چون با حق بود، بلای هر دو کون بکشد و باک ندارد و نیز رضا به قضا ثمره محبّت کامل است که چون محبّت به کمال رسید، هر چه دوست کند همه نیکو نماید.
شرط هشتم؛ دل با پیر راست داشتن است و خود را فی جمیع الاوقات در حمایت و سایه عنایت او دانستن نه چنان که دائما او را در خیال و خاطر داری تا از خدای باز مانی و باید که طریق ذکر و خلوت او پیوسته به مصطفی صلی الله علیه و آله باشد و صحبت او متصل بود بدان حضرت تا اقتدا را شاید؛ زیرا که مجذوبان و زهّاد بسیارند اما بدیشان اقتدا نشاید کرد که این راه را علامت ها است.


http://www.hawzah.net/FA/MagArt.html?MagazineID=0&MagazineNumberID=4885&MagazineArticleID=40648
 

Mohammad.aryan

اخراجی موقت
دعای توبه با صدای حاج منصور ارضی

دعای توبه با صدای حاج منصور ارضی

هر دعائی اگر با صلوات بر محمد و آل محمد شروع شود خداوند ان را اجابت میفرماید.
دعای زیر دعای توبه نامیده میشود و بر اساس دستور قران
نوعی استفغار هم محسوب میشود و دعائی است که هر شب ماه رمضان قبل از هر دعائی خوانده میشود:
به ضمیمه با صدای حاج منصور عرضی قرائت این دعا را خدمتتان تقدیم میکنم چند روز روی ان زحمت کشیده ام
و انتظار دارم حد اقل دعائی برایم بکنید:


اللهم صل علی محمد و آل محمد

اللهم صل علی محمد و آل محمد


اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم

استغفر الله الذى لا اله الا هو


الحى القيوم الرحمن الرحیم ذوالجلال و الاكرام بدیع السموات والارض


من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی


و اتوب اليه



التماس دعا
 

پیوست ها

  • Esteghfar1.zip
    3.7 مگایابت · بازدیدها: 0

Similar threads

بالا