در هوایت بی قرارم روز و شب
سر ز کویت بر ندارم روز شب
سر ز کویت بر ندارم روز شب
مگر دیوانه خواهم شد در این سودا که شب تا روز
سخن با ماه می گویم پری در خواب می بینم
تو را صبا و مرا آب دیده شد غماز
وگرنه عاشق و معشوق رازدارانند
[FONT=courier new, courier, mono]دیوانه نمی گوید دوستت دارم،[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]دیوانه می رود تمام دوست داشتن را..[/FONT]
به هر جان کندنی،
[FONT=courier new, courier, mono]جمع می کند از هر دری،[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]می زند زیر بغل؛[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]و می ریزد پای کسی[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]که [/FONT][FONT=courier new, courier, mono]قرار نیست بفهمد دوستش دارد...[/FONT]
مهدیه لطیفی
دل، دولت خرمی ندارد..............جان، راحت بیغمی ندارددیدمت وای چه دیداری وای
این چه دیدار دل ازاری بود
بی گمان برده ای از یاد ان عهد
که مرا با تو سر و کاری بود
شاه شمشاد قدان خسرو شرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
امشب تورابه خوبی نسبت به ماه کردم........توخوبترزماهی من اشتباه کردمنازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |