تو را صبا و مر آب دیده شد غمازیا رب مگیرش ارچه دل چون کبوترم
افکند و کشت و عزت صیدحرم نداشت
وگرنه عاشق ومعشوق راز دارن اند
تو را صبا و مر آب دیده شد غمازیا رب مگیرش ارچه دل چون کبوترم
افکند و کشت و عزت صیدحرم نداشت
تو را صبا و مر آب دیده شد غماز
وگرنه عاشق ومعشوق راز دارن اند
در ره عشق که از سیل بلا نیست گذار
کرده ام خاطر خود را به تمنای تو خوش
شانه هايت را براي گريه كردن دوست دارم
بي تو بودن را براي با تو بودن دوست دارم
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشیدن جور تن نتوانم
من بنده آن دمم که ساغی گوید
یک چام دگر بگیر و من نتوانم
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسونمن نگویم که مرا از قفس ازاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
ای پلنگ از کوه بالا رفتنت بیهوده است
از کمین بیرون مزن،امشب شب مهتاب نیست......
دلم گرفته از این روزها دلم تنگ استلطف حق با تو مداراها كند / چون كه از حد بگذرد رسوا كند
تورا من چشم در راهمدلم گرفته از این روزها دلم تنگ است
میان ما و رسیدن هزار فرسنگ است
یار من باش که زیب فلک و زینت دهرتورا من چشم در راهم
که میگیرند درشاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
تواگر برخیزی من اگر برخیزمتلاش ناله ها بير نگ و بو نيست
نماز ما نماز بي وضونيست
توانا بود هر که دانا بوددرو ديوار فريادم بهاري است
دوباره رودبار ديده جاري است
پريرويان آمل- مُل بنوشيد
زخون اين دل عاشق ساري است
دل و کشورت جمع و معمور بادتوانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود
تا تورا جای شد ای سرو روان در دل من[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]باغبانا اجر آن زحمت که بردی، کن حلالم[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif] شوربختی بین که گل کِشتی وجزخاری نرُستم[/FONT]
من ز سلام گرم او آب شدم ز شرم اومن آن مرغم کز شوق قفس ترک چمن کردم
نکرده هیچ مرغی با چمن کاری که من کردم
من ز سلام گرم او آب شدم ز شرم او
وز سخنان نرم او آب شوند سنگ ها
می خورم جام غمی هر دم به شادی رختاین خرقه ملوّث، این سجاده ریا
آیا شود که بر در میخانه بر درم؟
می خورم جام غمی هر دم به شادی رخت
خرم آن کس کاو بدین غم شادمانی می کند
اگر صد تیر ناز از دلبر آیددر گلستان جهان، چون غنچه هاي صبحدم
با درون پر ز خون، در حال لبخنديم ما
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |