پاتق دوست داران حضرت زهرا(س)

s1m5j8

عضو جدید
کاربر ممتاز

 

simaa

عضو جدید
چوبشكفد زلبت غنچه هاي پاك دعا تورو به فاطمه سوگند التماس دعا


اينقدر پي قبر من مظلومه نگرديد
هرجا دلتان مي شکند قبر من آنجاست

هرجا که عزا برمن مظلومه گرفتند
ساکت ننشينید حسين و حسن آنجاست
 

s1m5j8

عضو جدید
کاربر ممتاز

گیرم که خانه خانه ی وحی خدا نبود
آتش به بیت ام ابیها روا نبود
آن بانویی که حرمت قرآنی اش سزاست
در کوچه اش تهاجم اعدا سزا نبود
حالا چه وقت مجلس شورای رهبر است
حیدر مگر خلیفه ی دین خدا نبود
التماس دعا​
آب! بسوزد دلت
خاک! شود خاک عزا بر سرت
باد! پریشان شوی
چشم! الهی که بباری فقط
پیش نگاه شما... مادر خورشید سوخت​

دوای مردمان خسته، هیزم
کلیدِ خانه‌های بسته، هیزم
چگونه، تسلیت دادند او را
به جای دسته گل با دسته هیزم؟​
دانی که چرا سرشک محبوس علیست
یا آه چرا به سینه مانوس علیست
یک مرد نبودست بگوید نامرد
این زن که تو میزی ... علیست
*یا فاطمه اغیثینی*​
زنی شهید می شود،زنی به نام فاطمه
مدینه زهر می شود برای کام فاطمه
دری شکسته می شود،دو دست بسته می شود
یلی سکوت می کند، به احترام فاطمه​





ای دل مددی که بی امان گریه کنیم
چون ابر بهار و آسمان گریه کنیم​
امروز که روز رفتن فاطمه است
با مهدی صاحب الزمان گریه کنیم​


جان فدای گریه های بی صدای فاطمه
سر نهم بر خاک پاک پر بهای فاطمه
دختر پاک رسول و قوت قلب علی
جان فدای آن شهید کربلای فاطمه​


مه خورشید طلعت کیست؟ زهرا
چراغ شعله خلعت کیست ؟ زهرا​
نمایان شد ز خط آتش و دود
که جرم فاطمه حب علی بود​

یا امیر المؤمنین روحی فداک
آسمان را دفن کردی زیر خاک ؟​
آه را در دل نهان کردی چرا ؟
ماه را در گل نهان کردی چرا ؟​
یا علی جان تربت زهرا کجاست ؟
یادگار غربت زهرا کجاست ؟​


ای معطر شده با سیب خدا یا زهرا​
اربعین نبوی بانوی ما یا زهرا​
کی شود یار سفر کرده ی تو برگردد​
تا بیاییم مدینه به نوا یا زهرا​


طنین ناله در افلاک افتاد
تمام آسمان بر خاک افتاد

پر و بال تو زهرا را شکستند
تو را با ریسمان فتنه بستند​

عشق حرفی از کلام فاطمه(ع) است
جمله خوبیها غلام فاطمه (ع) است
تا بدانی رمز ایجاد بهشت
چشمه کوثر به نام فاطمه(ع) است​

ای یاس بی همتای من
ای اسیر درب و دیوار من
چهرات از جور ظلم آتش شده؟!
ایلیای عشق همره نامت شده؟!​

خزان زود هنگام و کبود شدن یاس بوستان پیامبر ، تسلیت باد​

ز سوز دل کنم گریه برایت
که دیگر نشنوم زهرا صدایت​
در و دیوار خانه با نگاهم
بیادم آورد آن ناله هایت



عمریست رهین منت زهرائیم
مشهور شده به عزت زهرائیم​
مُردیم اگر به قبر ما بنویسید
ماپیر غلام حضرت زهرائیم

کدامین شب از آن شب تیره تر بود
که زهرا حایل دیوار و در بود​
شبی کاندر هجوم تیغ بیداد
سرت را سینه زهرا سپر بود​
یا فاطمه (س)​

ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم
مامور برای خدمت زهرائیم​
روزی که تمام خلق حیران هستند
ما منتظر شفاعت زهرائیم​
شهادت حضرت فاطمه (س) تسلیت​


یتیمان جز دو چشم تر ندارند
به غیر از خاک غم بر سر ندارند​
چو مادر مرده ها باید فغان کرد
که طفلان علی مادر ندارند

آنان که بر این خانه هجوم آوردند
در خاک نهال کینه را پروردند​
در کعبه علی شکسته بتها شان را
اکنون به در خانه تلافی کردند​

خون است که روی خاک خشت افتاده است
داغ است به قلب سر نوشت افتاده است​
خیزید و فرشته را به بیرون ببرید
آتش به در باغ بهشت افتاده است​

هر سینه که دوستدار زهراست
آشفته و بی قرار زهراست​
گنجینه ی هفت آسمان ها
در سینه ی خون نگار زهراست​
از شرح کرامتش همین بس
عالم همه وامدار زهراست​

تا که نامت بر زبان آمد ، زبان آتش گرفت
سوختم چندان که مغز استخوان آتش گرفت​
حیدر آمدخاک همچون باد ، گرم گریه شد
خواست تا غسلت دهد ، آب روان آتش گرفت​

 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
پاكدامنى و عفاف حضرت زهرا
روزى پيامبر (ص) و فاطمه (ع) نشسته بودند كه مردى نابينا اجازه ورود خواست قبل از ورود آن مرد، فاطمه (ع) برخاست و خود را پوشانيد. پيامبر (ص) به فاطمه فرمود: چرا خود را پوشانيدى آن مرد نابيناست؟ فاطمه (ع) پاسخ داد: بله پدر ولى من كه او را مى‏بينم و هر چند او نابيناست اما بوى مرا استشمام مى‏كند. رسول خدا (ص) فرمود: شهادت مى‏دهم كه تو پاره تن من هستى. (1)
روزى رسول خدا (ص) در جمع ياران نشسته بود، از آنان پرسيد: ارزنده‏ترين و گراميترين زينت براى زنان چيست؟ به گفته انس بن مالك كسى از صحابه نتوانست پاسخ گويد. على (ع) (با وجودى كه پاسخ آن را مى‏دانست دوست داشت پاسخ آن را از زبان فاطمه (ع) بشنود) به خانه رفت و اين سؤال را با همسرش در ميان نهاد و فاطمه زهرا (ع) فرمود: بهترين زينت براى زن آن است كه مردان آنان را نبينند و آنان نيز مردان را نبينند».
على (ع) بسوى پيامبر (ص) بازگشت و پاسخ فاطمه (ع) را براى حضرت بيان كرد.
رسول خدا (ص) فرمود: «فاطمه (ع) درست گفته چه او پاره تن من است»(2)

1 ـ مناقب ابن‏مغازلى ص 380- نوادر ص 14.
2 ـ حليه‏الاوليا ج 2 ص 40- كنزالعمال ج 8 ص 315- كشف‏الاستار ص 235.
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
آراستگى و معطر بودن براى همسر
براى زن در رسيدگى به وضع ظاهريش به خاطر همسرش سزاوار نيست كه به خود و سر و وضعش نرسد ولو اينكه گردنبندى را در گردن خويش بياويزد و نيز پسنديده نيست كه دستش را بدون رنگ رها كند ولو اينكه مختصر حنائى بگذارد گرچه سالخورده باشد.
در زندگى حضرت فاطمه زهرا سلام‏اللَّه‏عليه نقل مى‏كنند كه ام‏سلمه همسر پيامبر (ص) از حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏عليه پرسيدند آيا عطر و بوى خوش ذخيره كرده‏ايد فرمودند: آرى، رفتند و مقدارى عطر آوردند و مقدارى در كف دست من ريختند بوى خوشى داشت كه هرگز نشنيده بودم.
پيامبر اكرم (ص) به عمار ياسر مأموريت داد براى شب عروسى حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏عليه عطرهاى خوشبو تهيه نمائيد عمار ياسر مى‏گويد: عطر خوبى تهيه كرده به منزل حضرت فاطمه سلام‏اللَّه‏عليه بردم و گفتم پدر شما رسول خدا (ص) مرا امر كرد تا اين عطر را فراهم نمايم
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
ايثار در شوهردارى
فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام در تمام زمينه‏هاى عملى براى بانوان و پيروانش الگوى زندگى است و از جمله شوهردارى و جلب رضايت او مى‏توان از سيره‏ى آن حضرت درسها گرفت و صفا و صميميت كانون خانواده را دو چندان كرد.
روزى اميرالمؤمنين على عليه‏السلام از فاطمه عليهاالسلام طعام خواست، آن حضرت جواب داد: ما كانت الا ما اطعمتك منذ يومين، آثرت به على نفسى و على الحسن والحسين، فقال: الا اعلمتنى فاتيتكم بشى‏ء؟ فقالت: يا ابالحسن انى لاستحيى من الهى ان اكلفك ما لا تقدر عليه!(1)
در نزد من چيزى نيست، جز آنكه دو روز پيش آن را به تو خوراندم و من آن را براى خود و حسن و حسين نگه داشته بودم. على عليه‏السلام فرمودند: چرا در طول دو روز مرا مطلع نكرده‏اى، تا برايتان چيزى تهيه مى‏كردم؟ فاطمه عليهاالسلام گفت: من از خدايم شرم كردم تو را به كارى بگمارم كه قدرت تهيه و خريد آن را ندارى.
و در عبارتى ديگر اينكه: پدرم به من سفارش كرده كه از على عليه‏السلام چيزى درخواست نكن، هرچه او آورد استفاده كن، وگرنه تحمل بنما. (2)
از اين حديث درسهاى زيادى مى‏گيريم، از جمله اينكه فاطمه عليهاالسلام خود و فرزندانش گرسنگى كشيده و غذا را به على عليه‏السلام خورانده است، و اين حركت تعجب‏آميز، ايثار و عشق و علاقه‏ى شديد زهرا به آن حضرت را مى‏رساند، هرچند ممكن است نسبت به بچه‏هاى كوچك نيز غذا و طعامى غير از آن داده باشد.

1 ـ بحار، ج 41، ص 30 و ج 43، ص 31- 59- عوالم 11، ص 158- جلاءالعيون، ج 1، ص 137.
2 ـ كان رسول‏اللَّه نهانى ان اسئلك شيئاً فقال: لا تسألين ابن عمّك شيئاً ان جائك بشى‏ءٍ و الّا فلا تسأليه
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
حفظ آبروى خانواده
يكى از ويژگيهاى حضرت فاطمه عليهاالسلام اين بود كه آن بزرگوار در حفظ حريم خانواده، بويژه شوهرش فوق‏العاده حساس بود و تمام مشكلات و نارسائيها را تحمل نمود، ولى خم به ابرو نياورد و آبروى على عليه‏السلام را حفظ كرد.
با اينكه شخصيت فاطمه عليهاالسلام در جهان اسلام جايگاه خاصى داشته و دارد، ولى او رد انتقال از خانه پدر به خانه‏ى شوهر، به يك خانه‏ى محقر و دورافتاده‏ى استيجارى كه صاحب آن حارثه بن نعمان بود، پناه برد و دور از هرگونه امكانات زندگى، با خاكهاى نرم، اتاق عروسى را صاف كرد و هرگز محروميت رفاهى را به رخ على نكشيد و به ديگران نگفت.(1)
اميرالمؤمنين عليه‏السلام براى رفع گرسنگى خانواده‏اش، به سراغ خانه‏ى يك مرد يهودى به نام شمعون رفت و مشكل خود را با او در ميان گذاشت و از او مقدارى جو خواست، لذا چنين فرمود:
هل لك ان تعطينى جزة من الصفوف تغزلها لك ابنة محمد بثلاثة اصوع من شعير؟ قال: نعم، فاعطاه فجا بالصفوف والشعير و اخبر فاطمة (ص) فقبلت و اطاعت ثم عمدت.... (2)
آيا تو مقدارى از پشم را در برابر نه كيلو جو در اختيار من قرار مى‏دهى كه دختر پيامبر خدا- فاطمه‏ى زهرا- آن را برايت بريسد؟ شمعون گفت: بلى. آنگاه على عليه‏السلام پشم و جو را گرفت و به خانه آورد و جريان را به آن بانوى بزرگوار گفت، آن حضرت نيز كار استيجارى را پذيرفت، و شروع بكار كرد....
قابل توجه است كه فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام با آن همه شأن و جلالش، با چه مشكلاتى دست و پنجه نرم كرده و علاوه بر كارهاى سخت منزل، براى شخص يهودى نيز كار كرده و هرگز به رخ على عليه‏السلام نياورده و آبروى خانواده‏اش را حفظ نموده است.

1 ـ بحارالانوار، ج 19، ص 113.
2 ـ بحارالانوار، ج 35، ص 237.
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
تقسيم كار در خانه
خانواده‏اى در زندگى موفق مى‏گردد، كه به طور مشترك و براى رسيدن به اهداف مقدس در كانون خانواده تلاش كنند و هيچكدام از زن و شوهر از كار، گريزان نباشد، ولى بايد شؤون وظايف مشخص باشد و هريك به تناسب توان و تخصص و حوصله خويش، انجام كارى را به عهده بگيرد....
حضرت على و فاطمه، براى تقسيم كار به حضور پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله رسيده و درخواست نمودند: آن حضرت تكليف هريك را در امور خانه مشخص فرمايند.چنانچه حضرت امام باقر عليه‏السلام مى‏فرمايند؛ رسول خدا نيز چنين تقسيم كار كردند:
فقضى على فاطمة بخدمة مادون الباب و قضى على على بما خلفه....(1)
به اميرالمؤمنين دستور دادند كارهاى خارج خانه را انجام دهند و به دخترش فاطمه عليهاالسلام نيز فرمودند كه او كارهاى داخل خانه را اداره نمايند و آن بانوى دو عالم از اين تقسيم كار شديداً خوشحال شد.
و امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايند:
كان اميرالمؤمنين يحتطب و يستقى و يكنس و كانت فاطمة تطحن و تعجن و تخبز.(2)
جدم اميرالمؤمنين در انجام كارهاى خانه هيزم جمع مى‏كرد و آب مى‏كشيد و مى‏آورد و خانه را جارو مى‏فرمود و مادرم زهرا عليهاالسلام نيز جوها را آرد مى‏كرد و سپس خمير مى‏نمود و آنگاه نان مى‏پخت.
از اين دو حديث استفاده مى‏شود كه حضرت اميرالمؤمنين و فاطمه‏ى زهرا عليهماالسلام با انضباط خاص، وظايف خانه را انجام مى‏دادند و كار آنان مشخص بود و در عين حال مولاى متقيان علاوه بر كارهاى خارج از خانه، در امور داخلى خانه نيز به همسرش كمك مى‏كرد. (و كلمه‏ى «يكنس: جارو مى‏كرد» به اين موضوع دلالت دارد.)
در حديث داريم كه روزى رسول خدا وارد خانه‏ى دخترش زهرا شد و مشاهده كرد كه دختر و دامادش هر دو مشغول كارند و به كمك يكديگر در كنار آسياب دستى نشسته و به آرد كردن مى‏پردازند، پس از سلام و احوال‏پرسى فرمودند: اَيُّكُما اَعيى؟
كداميك خسته‏تريد تا من به جاى او بنشينم و كار را به پايان برسانم؟! على عليه‏السلام عرض كرد: يا رسول‏اللَّه! دخترت فاطمه.... (3)
اين حديث نيز مى‏رساند كه اميرالمؤمنين به كارهاى مربوط به داخل خانه به فاطمه عليهاالسلام كمك مى‏كرد....
حضرت زهرا عليهاالسلام علاوه بر اينكه امور مربوط به خانواده را در داخل و خارج خانه با شوهرش تقسيم كرده بود، با خادمه‏ى اهل‏بيت (جناب فضه) نيز كارهاى خويش را به طور منظم و باتناوب انجام مى‏دادند. اگر فضه يك روز كار مى‏كرد، روز ديگر استراحت مى‏نمود و حضرت خود به كارها مى‏پرداخت.
اينك توجه شما را به يك واقعيت تاريخى در اين زمينه جلب مى‏كنم:
حضرت سلمان مى‏گويد: وارد خانه على عليه‏السلام شدم، ناگاه مشاهده كردم دختر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله مشغول دستاس و آرد كردن است، او در اين كار آن چنان به زحمت افتاده بود، كه دستهايش ورم كرده و خون‏آلود شده بود. در حاليكه حضرت امام حسين- كه كودكى صغير بود- از گرسنگى بى‏تابى مى‏كرد.
سلمان مى‏گويد: دلم به حال او سوخت و لذا اظهار داشتم: اى دختر رسول خدا! چرا از فضه كمك نمى‏گيرى؟ حضرت جواب داد: پدرم او را به من سفارش كرده است، من بايد با او به عدالت رفتار كنم ما كارها را ما بين خود تقسيم كرده‏ايم يك روز او كار مى‏كند و روز ديگر من و امروز نوبت استراحت او مى‏باشد.
سلمان مى‏گويد: گفتم: من آزاد شده‏ى پدر تو هستم، اجازه ده من به جاى تو اين كار را انجام دهم. تا اينكه به آرد كردن مشغول شدم و وقت نماز رسيد، آماده‏ى رفتن به مسجد شدم، بعد از اقامه نماز آنچه را ديده بودم به مولايم على عليه‏السلام گفتم. آن حضرت چون سخنان مرا شنيد شروع به گريه كرد و سپس به سراغ فاطمه رفت و با تبسم برگشت و گفت: ديدم فاطمه عليهاالسلام خوابيده و حسين نيز در كنار مادرش در خواب مى‏باشد و آسياب دستى بدون مباشرت كسى كار مى‏كرد، پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله تبسم‏كنان فرمودند:
يا على! براى خداوند در روى زمين ملائكه‏اى است كه به محمد و آل محمد خدمت مى‏كنند.(4)
اين قضيه مى‏رساند كه نظم و تقسيم كار در تمام شؤون زندگى حضرت فاطمه عليهاالسلام حاكم بود.

1 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 81، ح 1- كنزالعمال، ج 16، ص 341، ش 44818- عوالم، ج 11، ص 217.
2 ـ وسائل‏الشيعه، ج 12، ص 24، ح 10 و ج 14، ص 164، ح 30- بحارالانوار، ج 41، ص 54- سفينه، ج 2 ص 195.
3 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 50، ح 47.
4 ـ عوالم ج 11، ص 205- بحار ج 43، ص 28، ح 33- جلاءالعيون، ج 1، ص 137.
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق و علاقه شديد حضرت زهرا به اميرالمؤمنين
فاطمه عليهاالسلام با الهام از دستورات الهى و پدر بزرگوارش، نسبت به اميرالمؤمنين فوق‏العاده علاقه‏مند بود و هرگز برخلاف رضاى او گام برنمى‏داشت و برخورد و زندگيش با مولا طورى بود، كه غمها و غصه‏هاى وارده در بيرون از خانه، با ديدار فاطمه عليهاالسلام برطرف مى‏شد، و حضرت على عليه‏السلام خود در اين باره مى‏فرمايند:
فواللَّه ما اغضبتها، و لا اكرهتها على امر حتى قبضها اللَّه عز و جل، و لا اغضبتنى، و لاعصت لى امرا، و لقد كنت انظر اليها فتنكشف عنى الهموم والاحزان.(1)
سوگند به خدا، من هرگز زهرا را به خشم نياوردم و او را به كارى مجبور نساختم تا اينكه مرا در فراقش گرفتار ساخت و متقابلاً او نيز مرا خشمگين نساخت، و هيچ وقت نافرمانى نكرد و هرگاه من با او ديدار مى‏كردم، غمها و غصه‏هايم از دلم برطرف مى‏شد.
اين حديث از عشق و علاقه‏ى شديد متقابل دو همسر معصوم حكايت مى‏كند، كه در طول زندگى آنان نه تنها كوچكترين اختلافى پيش نيامده است، بلكه مشكلات خارجى و اجتماعى با ديدار محبت‏آميز مرتفع مى‏گرديد.
به همين جهت بود، كه چون اميرالمؤمنين عليه‏السلام را به زور و اجبار براى بيعت با غاصبين خلافت به مسجد آوردند، آن بانوى دو عالم به دنبال على عليه‏السلام در كنار قبر رسول خدا قرار گرفت و فرمود: «هرگاه پسرعمويم على عليه‏السلام را رها نسازيد، سوگند به خدا موهايم را پريشان نموده و پيرهن پدرم را بر سر گرفته و شما را نفرين مى‏كنم....»
اين روايت كه از طريق امام صادق عليه‏السلام از حضرت سلمان نقل شده، آمده است: «در اين هنگام آثار بلاى آسمانى پديدار گشت و سلمان از فاطمه عليهاالسلام شفاعت كرد كه آن حضرت نفرين ننمايد، همزمان على عليه‏السلام را نيز آزاد كردند... (2)
عن ابى‏عبداللَّه عليه‏السلام: لما استخرج اميرالمؤمنين من منزله خرجت فاطمه حتّى انتهت الى القبر فقالت: خلّوا عن ابن عمّى فوالذى بعث محمدا بالحق لئن لم تخلّوا عنه لانشرنّ شعرى و لاضعنّ قميص رسول‏اللَّه (ص) على رأسى و لاصرخن الى اللَّه... قال سلمان: فرأيت واللَّه اساس حيطان المسجد تقلّعت من اسفلها... »
و در يك روايت ديگر آمده است كه حضرت زهرا اگر چه در بستر بيمارى بود و غمها و غصه‏هاى فراوانى كه در اثر فشار و جنايت مهاجمين خونخوار به خانه آن حضرت پيش آمده بود، وى را فراگرفته بود، ولى پيوسته به ياد على عليه‏السلام و آينده آن بزرگوار در تشويش و اضطراب بسر مى‏برد، و حتى در هنگام مرگ سكرات مرگ را فراموش كرده و در مورد مصائب آتى اميرالمؤمنين گريه مى‏كرد. چنانچه حضرت امام صادق نقل مى‏كنند:
لما حضرت الوفات بكت، فقال لها اميرالمؤمنين: يا سيدتى! ما يبكيك؟ قالت: ابكى لما تلقى بعدى! فقال: لاتبكى فواللَّه ان ذلك لصغير عندى....(3)
چون وقت شهادت فاطمه عليهاالسلام فرارسيد شروع به گريه كرد، حضرت على عليه‏السلام با يك تعبير عالى و تعجب‏آميز پرسيد: اى سرور من چرا گريه مى‏كنى؟!جواب داد: براى آن مشكلاتى كه بعد از من با آنها مواجه خواهى شد. حضرت فرمودند: تو گريه نكن همه‏ى اينها براى من آسان است.
تعبير: «يا سيّدتى» در اين حديث، نشان عظمت فاطمه‏ى زهرا از ديدگاه اميرالمؤمنين است و همچنين گريه فاطمه عليهاالسلام براى على عليه‏السلام آن هم در حال مرگ و سكرات آن، كه معمولاً هركسى به فكر خود مى‏باشد، شدت علاقه فاطمه به اميرالمؤمنين را در بر دارد. و بالاخره چون خبر شهادت زهرا را به على عليه‏السلام دادند، آن حضرت در حال حركت به زمين افتاد و هرچه خواست بلند شود ممكن نشد.(4)
و در نقلى ديگر حالت غشوه به او دست داد.(5)
همه‏ى اين احاديث و قضاياى تاريخى نشان مى‏دهد، كه در ميان على و فاطمه عليهاالسلام محبت، عشق و علاقه‏ى فوق‏العاده‏اى حاكم بود، كه در فراق فاطمه، على به حالت غشوه مى‏افتد و صبر و توانش به ناتوانى و كم‏صبرى تبديل مى‏گردد، و فاطمه عليهاالسلام نيز هرگز على و يارى على را فراموش نمى‏كند. و در هنگام سكرات مرگ كه لحظات بسيار دشوار به حساب مى‏آيد، به ياد گرفتارى و مصائب آن حضرت اشك مى‏ريزد.

1ـ بحارالانوار، ج 43، ص 134- عوالم، ج 11، ص 328- جلاءالعيون شبر، ج 1، ص 170.
2ـ كافى، ج 8، ص 238- بحارالانوار، ج 43، ص 47- عوالم، ج 11، ص 599- جلاءالعيون، ج 1، ص 196.
3ـ عوالم، ج 11، ص 494- بحارالانوار، ج 43، ص 218.
4 ـ فوقع علىّ على وجهه يقول: بمن العزاء يا بنت محمد!... (جلاءالعيون 1، ص 219 و بحار ج 43 ص 187)
5ـ فغشى عليه حتى رشّ عليه الماء ثم افاق.... (جلاءالعيون 1، ص 224)
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
كار طاقت‏فرساى اميرالمؤمنين جهت امرار معاش
روزى رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم به منزل فاطمه عليهاالسلام تشريف برد. ديد حسن و حسين عليهماالسلام منزل نيستند. احوالشان را پرسيد. فاطمه عليهاالسلام عرض كرد: امروز در خانه‏ى ما چيزى براى خوردن وجود نداشت. على عليه‏السلام وقتى خواست بيرون برود فرمود: حسن و حسين عليهم‏السلام را با خودم بيرون مى‏برم مبادا گريه كنند و از تو مطالبه‏ى غذا نمايند. آنان را برداشت و نزد فلان شخص يهودى رفت. رسول خدا در جستجوى على بيرون رفت.
او را در نخلستان يهودى يافت كه مشغول آب‏كشى بود. حين و حسين را مشغول بازى ديد و مقدارى خرما نيز در نزدشان بود.
به على عليه‏السلام فرمود: قبل از اينكه هوا گرم شود حسن و حسين را به خانه برنمى‏گردانى؟ عرض كرد: يا رسول‏الله وقتى از خانه خارج شدم غذايى در خانه نداشتيم. صبركنيد تا قدرى خرما براى فاطمه تهيه كنم. من با اين يهودى قرار گذاشته‏ام در مقابل هر دلو آب يك دانه خرما بگيرم. وقتى قدرى خرما تهيه شد آنها را در دامن ريخت و حسن و حسين را برداشت و به منزل بازگشت. (1)

1ـ بانوى نمونه اسلام، ابراهيم امينى، ص 116، به نقل از: ذخائرالعقبى، ص 49.
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان عزیز:
وقتي دلتان لرزيد، بغضتان تركيد، يادتان باشد كسي اينجا محتاج دعاست!
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
از فاطمه اكتفا به نامش نكنيد

نشناخته توصيف مقامش نكنيد

هر كس در او محبت زهرا نيست

علامه اگر هست سلامش نكنيد
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
اي كاش فدك اين همه اسرار نداشت

اي كاش مدينه در و ديوار نداشت

فرياد دل محسن زهرا اين بود

اي كاش در سوخته مسمار نداشت

كاش قلبم به قبرش راه داشت

كاش زهرا هم زيارتگاه داشت
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
يا علي رفتم بقيع اما چه سود

هرچه گشتم فاطمه آنجا نبود

يا علي قبر پرستويت کجاست؟

آن گل صد برگ خوش بويت کجاست؟

هرچه باشد من نمک پرورده ام

دل به عشق فاطمه خوش کرده ام

حج من بي فاطمه بي حاصل است

فاطمه حلال صدها مشکل است
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
دکتر شریعتی:
خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد است.
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است.
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین است.
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است.
باز دیدم که فاطمه نیست.
نه، این‌ها همه هست و این همه فاطمه نیست.
«فاطمه، فاطمه است»
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
السلام علیک یا ام ایها
شهادت حضرت فاطمه الزهرا (س) را به حضرت بقیه الله العظم تسلیت میگم
 

vitaminb12

عضو جدید
کاربر ممتاز
قربان مظلومیتت علی جان که بی بی در لحظات پایان عمرش نگران شما بود
حقا شاعر درست گقت :
ای اهل دنیا آقام علی مظلومه
 

1trust

عضو جدید
برحاشیه ی برگ شقایق بنویسید گل تاب فشار در ودیوار ندارد
یازهرا
التماس دعا
 
بالا