اینو یکی از دخترای سایت واسم گفته ....با اجازه خودش میزارمش اینجا.

Sarp

مدیر بازنشسته
حالا که خاطرات و سوتی به تاکسی کشید ....ماهم بعله ....
دختره بغل دستم نشست و فرتی کیفش رو کوبوند بین منو وخودش خیلی بهم برخورد متب خودمومیخوردم و میخواستم یه جوری کاری بکنم تا یه لحظه کیفشو ورداشت موبایلو ازش ورداره من دسته بالای دررو گرفتم و خودم رو کشوندم بالا تاجایی که میشد به دسته و در و...فشارآوردم وازدختره دور شدم هیچپ چپ نگام کرد و نامرد دوباره کیفشو گذاشت وسط ..منم همونجورموندم ....
راننده از این حرکت شاکی شد و گفت دختراو پسرا عجیب شدن دختره گفت آدم بادیدن این پسرا (منو نشون داد ) مغزو معده اش بوی کند فاضلاب میگره منم گفتم از کوزه همان تراود که دراوست ....ت رو که گفتم دسته سقفی همراه با نصف پارچه سقف پاره شدو تا وسط سقف شد رنگ ضدزنگ .....تودلم گفتم وای یییییییی خدا چه گلی سرم بگیرم بااین سوتیییییی .....:cry:

دختره یه نیش خندی زد راننده تاکسی هم زد رو ترمز منم دسته ای که تودستم مونده بود رو سمت راننده درازش کردم و با لحنی محکم و صدایی صاف و جدی گفتم :آقا ...بفرمایید ....کرایه ما چقد میشه ؟ من همینجا پیاده میشم (نمیدونم چرا اون موقع به این فک میکردم چرامثل آلن دلن دارم صحبت میکنم )؟؟؟؟؟؟؟؟
راننده کاردش میزدی خونش درنمیومد بااین حرکت من منفجر شد به روشنی میشد بخار رو که ازسرش بلند میشددید ....شروع کرد به داد زدن من گفتم چرا عصبانی میشی چیزی نشده ببین اینجوری درست میشه و همزمان دسته ای که ازدستش آویزون بو د رو گرفتم و محکم کشیدم ....
دسته با قسمتی از پارچه سقف جداشد راننده چشاش سرخ شد رنگش ....تو که بدترش کردی ....تو این حالت تا ته حلقشو میشد دید .....
هی تو دلم میگفم خدااااااااااااتموش کننننننن .....ولی نمیدونستم حالا حالا ها ادامه داره ....
تو این کش و قوس گفتم (که کاش نمیگفتم):ماشینت مال مش ممدلیه ...آخه به من چه ...با آب دهن که نمیشه ماشین رو چسبوند ....که یکدفعه همزمان باهم درای سمت چپ و مشرف به خیابون رو باز کردیم و.....


توی اون لحظه فقط یک لحظه احساس کردم این در کجارفت و .....واییییی....دیدم دره در اثر برخورد
ماشین عقبی ولو شده وسط خیابون و چندتا ماشین باجیغ ترمز و منحرف شدن و ....راننده ....
فقط تو اون لحظه که نگاش کردم کفتم خونسرد باش هیچی نشده (مثل دکتری که به مصدومی که پاش قطع شده میگه هیچی نشد ) بنده خدا داشت میلرزید فقط دیدم نشست گوشه ماشین و کلشو گرفت تو دذستش منم همراه جمعیت دورش حلقه زدم ....دختره اومد جلو و چشماشو نازک کرد و گفت آقا کرایه من چقد میشه .......؟؟؟؟؟!!!!!!
این از صدتا فحش محارم بدتر بود .....
 

1007

عضو جدید
يبار سوار تاكسي شدم من عقب نشستم 2تا آقا هم پشت ماشين بغل من نشستن يه آقايي هم جلو نشسته بود ..راستش از همون اول كه وارد ماشين شدم اين راننده يك مداحي تند گذاشته بود منم كلي حرس ميخوردم آخه نه شهادت بود نه محرم...هي ميخواستم بگم آقاي راننده لااقل خاموشش نميكني صداشو كم كن ولي اون 2تا آقاي بغل دستيم يه جوري برميگشتن وبه من نگاه ميكردن ترسيدم تازه اون جلوييه هم هر چند لحظه با نگاش ميخواست منو بخوره...خلاصه تا به مسيرم رسيدم كلي ترسيدم وحرس خوردم وقتي به مقصدم رسيدم خوشحال پريدم از ماشين بيرون وليييييييييييييييييي....با اينكه ماشين از من خيلي دور شده بود هنوز صداي مداحي تو گوشم بود .....يه دفعه به خودم اومدم دستمو كردم تو جيبم وموبايلمو در آوردم ديدم بلللللللللللله وقتي نشستم تو ماشين گوشيم دگمه playروشن شده و.........................حتما اون آقايون تو ماشين ميگن اين دختره خل شده مداحي گذاشته....هههههههههههههههه

خالی بستی جلب توجه کنی یعنی بله ما دوس دختر داریم زرشک
 

Similar threads

بالا