بسیاری از قومیت های امروز ایرانی در معرض تبعیض های آزاردهنده ناشی از تمامیت خواهی ایدئولوژیک فعلی حاکم بر ایران قرار دارند. وسعت این موضوع از نگاه اجمالی به مذهب بیشتر است. این روزها هویتی نوین در اثر تغییر مذهب در قشر صاحب قدرت در جامعه ایجاد شده است که منشا آن ترس از غیر خودی ها است. در واقع با ترس فراگیری که این دسته بندی ایجاد میکند، هر نام خاصی گونه ای تهدید محسوب میشود و پرداختن به هرقومیتی خطرناک است.
چرا قومیت ها آزرده اند؟ آیا همه اش از مذهب است؟ درست است که مذهب یک فاکتور اصلی تبعیض در یک حکومت ایدئولوژیک محسوب میشود. اما این روزها فاکتورهای دیگری از جمله آنچه ذکر شد نقش بازی میکنند. یکی از نکات مهم این است که فقط احترام به تقسیم بندی های قومیتی فعلی کافی نیست. اینگونه سخن گفتن به این معنی است که مثلا یک آذری زبان گرچه فارس نیست ولی ما به ایشان احترام میگذاریم! خوب چرا مثلا یک آذری زبان این جمله را نگوید که ما به دیگران با وجود قومیتشان (فارس یا بلوچ یا کرد یا …) احترام میگذاریم؟ آیا این احترام گذاشتن خود نوعی درجه بندی نیست؟
این عارضه، در اثر نپرداختن به هویت اصیل و مشترک و افتخار آمیز ایرانی در موازات با مرزهای قومیتی فعلی است. از آنجایی که در وضعیت فعلی، پرداختن به افتخارات و عظمت نام ایران باستان به منزله تضعیف اسلام است، همیشه سعی بر آن شده است که آن گوهر غرور آمیز کمرنگ شده و تمامیت ارضی در واژه کم ارزشی چون احترام به قومیت ها خلاصه شود! مگر شما کیستی که به قومیت ها احترام میگذاری؟مگر کسی غیر از او هستی؟ مگر ایران عزیز یکپارچه نیست؟ عدم توجه به این سرمایه مشترک قومیت ها را آزرده کرده است.
گرچه مورد پیشین هم به گونه ای از مذهب حکومتی مشتق میشود، اما خود مذهب نیز در قومیت های با ایدئولوژی متفاوت تبعیض مضاعف است. به این معنی که علاوه بر اینکه به کردها احترام میگذاریم، به اهل تسنن هم احترام میگذاریم! آیا ایران به نام یک ایدئولوژی خاص است که حال با وجود اینکه دیگران آن را ندارند، به آنها احترام میگذاریم؟!
بنابر این ما با یک فرهنگ غلط مواجه هستیم که در اثر نپرداختن به ریشه های مشترک و غرور آفرین ایرانی بودن در موازات تقسیم بندی های قومیتی فعلی ایجاد شده است. فقط کافی نیست که بگوییم ما همه ایرانی هستیم. بلکه لازم است که بدانیم واقعا همه ایرانی بوده ایم و هستیم. لازم است که بدانیم چقدر غرور آفرین است که ایرانی هستیم. لازم است تا بر سر نام ایران با هم دعوایمان شود، آنقدر برایمان عزیز باشد و گرامی که هرکدام بیش از دیگری تلاش کنیم تا نام ایران را فریاد زنیم.
این غرور، دیگر فراتر از تقسیم بندی های قومیتی فعلی است. به گونه ای که نمی توانیم بی آن بمانیم. این غرور هویت اصیل و دیرین ما است. من چه آذری باشم و چه بلوچ و چه ترکمن و چه لر و چه کرد و … افتخار من این است که ایرانی بوده ام و هستم. هویتم نام بلند ایران است و آن عظمت ایران بیش از هرکس دیگری متعلق به من است. این غروری واقعی است، هویتی صحیح است. نباید امروز تقسیم بندی های قومیتی به بی هویتی و گم شدن در تاریخ بینجامد.
چرا قومیت ها آزرده اند؟ آیا همه اش از مذهب است؟ درست است که مذهب یک فاکتور اصلی تبعیض در یک حکومت ایدئولوژیک محسوب میشود. اما این روزها فاکتورهای دیگری از جمله آنچه ذکر شد نقش بازی میکنند. یکی از نکات مهم این است که فقط احترام به تقسیم بندی های قومیتی فعلی کافی نیست. اینگونه سخن گفتن به این معنی است که مثلا یک آذری زبان گرچه فارس نیست ولی ما به ایشان احترام میگذاریم! خوب چرا مثلا یک آذری زبان این جمله را نگوید که ما به دیگران با وجود قومیتشان (فارس یا بلوچ یا کرد یا …) احترام میگذاریم؟ آیا این احترام گذاشتن خود نوعی درجه بندی نیست؟
این عارضه، در اثر نپرداختن به هویت اصیل و مشترک و افتخار آمیز ایرانی در موازات با مرزهای قومیتی فعلی است. از آنجایی که در وضعیت فعلی، پرداختن به افتخارات و عظمت نام ایران باستان به منزله تضعیف اسلام است، همیشه سعی بر آن شده است که آن گوهر غرور آمیز کمرنگ شده و تمامیت ارضی در واژه کم ارزشی چون احترام به قومیت ها خلاصه شود! مگر شما کیستی که به قومیت ها احترام میگذاری؟مگر کسی غیر از او هستی؟ مگر ایران عزیز یکپارچه نیست؟ عدم توجه به این سرمایه مشترک قومیت ها را آزرده کرده است.
گرچه مورد پیشین هم به گونه ای از مذهب حکومتی مشتق میشود، اما خود مذهب نیز در قومیت های با ایدئولوژی متفاوت تبعیض مضاعف است. به این معنی که علاوه بر اینکه به کردها احترام میگذاریم، به اهل تسنن هم احترام میگذاریم! آیا ایران به نام یک ایدئولوژی خاص است که حال با وجود اینکه دیگران آن را ندارند، به آنها احترام میگذاریم؟!
بنابر این ما با یک فرهنگ غلط مواجه هستیم که در اثر نپرداختن به ریشه های مشترک و غرور آفرین ایرانی بودن در موازات تقسیم بندی های قومیتی فعلی ایجاد شده است. فقط کافی نیست که بگوییم ما همه ایرانی هستیم. بلکه لازم است که بدانیم واقعا همه ایرانی بوده ایم و هستیم. لازم است که بدانیم چقدر غرور آفرین است که ایرانی هستیم. لازم است تا بر سر نام ایران با هم دعوایمان شود، آنقدر برایمان عزیز باشد و گرامی که هرکدام بیش از دیگری تلاش کنیم تا نام ایران را فریاد زنیم.
این غرور، دیگر فراتر از تقسیم بندی های قومیتی فعلی است. به گونه ای که نمی توانیم بی آن بمانیم. این غرور هویت اصیل و دیرین ما است. من چه آذری باشم و چه بلوچ و چه ترکمن و چه لر و چه کرد و … افتخار من این است که ایرانی بوده ام و هستم. هویتم نام بلند ایران است و آن عظمت ایران بیش از هرکس دیگری متعلق به من است. این غروری واقعی است، هویتی صحیح است. نباید امروز تقسیم بندی های قومیتی به بی هویتی و گم شدن در تاریخ بینجامد.