-صدای ترمز-

saeedhashemee

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پنجاه و نه؛ پنجاه و هشت؛ پنجاه و هفت ...



راننده ی عصبانی که نتواتسته بود به موقع ماشین را از چراغ زرد رد کند، گفت:



"این چراغ لعنتی چقدر دیر سبز میشه"



بعد با مشت راستش روی فرمان کوباند و با عصبانیت زمزمه کرد:



" اگه بتونم قبل از 6 خودمو برسونم سر خط می تونم یه کورس دیگه بیارم بالا. اونوقت، از اون طرف هم می ذارن مسافر ببرم ؛



وگرنه شیف عصر که راه بیفته، دیگه ما رو تو خط راه نمیدن!"









.

.


شش؛ پنج؛ چهار ...



دخترک فال فروش، دوست گل فروشش را از بین ماشین ها صدا کرد:



"سارا! بیا داره سبز می شه!"



سارا نگاهی به چراغ راهنمایی وسط چهار راه انداخت و در حالیکه داشت خودش را به دوستش می رساند، گفت:"



این چراغ چقدر زود سبز می شه! نمی ذازه آدم کاسبی کنه!"



دو دختر در سکوی چراغ راهنمایی وسط چهار راه، کنار آقای پلیس پناه گرفتند...



راننده ی مبهوت شروع به حرکت کرد.



و همه به دنبال یک لقمه نان
 

Abolfazl_r

عضو جدید
کاربر ممتاز
جالب بود. فقط کاش عنوان رو عوض کنید و بزارید: و همه به دنبال یک لقمه نان
 

Similar threads

بالا