تو کلاس یا جلسه وقتی حوصلتون سر می ره رو کاغذ چی می کشین؟؟؟؟

nersis-68

عضو جدید
من زیاد از این کارا میکنم و چیزی که بیشتر میکشم دیواره ،قدیما هم یه نوع ادمک بود که میکشیدم و ترکش کردم، با اسامی هم بازی میکنم طوریکه مثل ارم بشن
دیگه براتون بگم... کلا توی بیشتر از 1دقیقه بیکاری دست به قلمم سر کلاس یا هرجایی شبیه به اون ، اگه در حال حرف زدن باشم و قلم دستم باشه هرچیزی میگیم مینویسم.
حالا چی میشه ؟ من طاقتشو دارم بگید ،زنده میمونم؟
 

nersis-68

عضو جدید
من قدیما یه نوع ادمک میکشیدم ولی الان دیوار میکشم ، با اسامی هم بازی میکنم تا چیزی شبیه ارم بشه ، کلا دست به قلمم وقتی بلند میشم روی دسته صندلی جای خالی نمونده تازگیا به اسم خودم علاقه مند شدم
حالا چی میشه؟ حقیقتو بگید طاقتشو دارم
 

#AREZOO#

عضو جدید
کاربر ممتاز
قیافه اونیکه باعث شده حوصلم سر بره رو به طرز فجیعی نقاشی میکنم:دی
 

saray_m

عضو جدید
کاربر ممتاز
من به طور ناخوداگاه خلاصه و نکات حرفاشو مینویسم البته نه مرتب مثلا از هر جمله یک کلمه
اگه هم حوصله نداشته باشم افکارم رو به صورت تک کلمه مینویسم و روش مانور میدم
 

#AREZOO#

عضو جدید
کاربر ممتاز
من به طور ناخوداگاه خلاصه و نکات حرفاشو مینویسم البته نه مرتب مثلا از هر جمله یک کلمه
اگه هم حوصله نداشته باشم افکارم رو به صورت تک کلمه مینویسم و روش مانور میدم
بابا ایولللللللللل:cool:
 

haleh_sharif

عضو جدید
اه اه
نشانه ی حس سوءظن و بدگمانی در وجودت نسبت به اون شخصه، اعتماد به نفس كافی نداری!
و در كارهای گروهی همكاری نمی كنید. گه گاه احساس رنجش و محرومیت می كنید.
می دونم دروغه ولی این شکلکا توضیحش اینه


قیافه اونیکه باعث شده حوصلم سر بره رو به طرز فجیعی نقاشی میکنم:دی
 

haleh_sharif

عضو جدید
من به طور ناخوداگاه خلاصه و نکات حرفاشو مینویسم البته نه مرتب مثلا از هر جمله یک کلمه
اگه هم حوصله نداشته باشم افکارم رو به صورت تک کلمه مینویسم و روش مانور میدم

ببین اینکه حرفای و خلاصه حرفای شخص و می نویسی یعنی به هر حال حواست اونجاس پس نمی تونی روش تعبیر روان شناسی بکنی
ولی تک کلمه نوشتن که مربوط به تفکراتته نشان می دهد که در زندگیت اون چیزی را که می نویسی از همه مهمتره و چیزهای دیگر کم تر روت موثرن!!!!
تفکراتت متمرکزه و روی هدفت با تمام انرژی کار می کنی
امیدوار کنندس
درس بود؟
 

haleh_sharif

عضو جدید
من قدیما یه نوع ادمک میکشیدم ولی الان دیوار میکشم ، با اسامی هم بازی میکنم تا چیزی شبیه ارم بشه ، کلا دست به قلمم وقتی بلند میشم روی دسته صندلی جای خالی نمونده تازگیا به اسم خودم علاقه مند شدم
حالا چی میشه؟ حقیقتو بگید طاقتشو دارم


زیر فشار و استرس زیادی قرار داری و احساس می كنی كه با كوچك ترین لرزشی نابود می شوی و فرو می ریزی. البته اخیرا خودتو خیلی دوست داری و همچنین اعتماد به نفس بیشتری پیدا کردی کلا از خودت راضی شدی
 

haleh_sharif

عضو جدید
در این مورد نمی تونم نظر بدم
چون ضمیر ناخودآگاه تو چیزی نکشیده و هوشیارانه نقاشی می کشی
خیلی عالیه خانم هنرمند
حالا وقتی به یه چیزی فکر می کنی ناخودآگاه چی می کشی؟

این جور وقتا یا خوراکی میخورم,یاهدفون تو گوشمه,یا چهرهء استاد رو میکشم ..آخه طراحی چهره ام عالیه!!!
 

haleh_sharif

عضو جدید
انسانی هیجانی در عین حال احساساتی هستید گه گاه در تمرکز کردن دچار مشکل می شود دوست داری زمانی را در رویاهایت سپری کنی

من معمولا اسم خودم رو می نویسم در مدل های مختلف فارسی و انگلیسی یا خط خطی می کنم و با اون خطا بازی می کنم تا یه شکلی هر چند بی معنا ازشون در بیاد گاهی هم گل می کشم
 

haleh_sharif

عضو جدید
جالبه می تونه هم به جاه طلبیت ربط پیدا کنه میل به صعود و پیشرفت داری!!!
از اون دخملایی که می گی می خوام پله های ترقی را یکی یکی طی کنم؟؟؟؟

من همیشه در حال کشیدن نقشه های ایزومتریک ام....برش از بالا , نمای چپ , نمای راست....دلیلشو نمیدونم.....شاید چون از درس نقشه کشی صنعتی خیلی بدم میومد همیشه !!!!:confused:
 

haleh_sharif

عضو جدید
ای ول!!!!!!!!!!!!!!!1

كشیدن چنین تصویرهایی مؤید این است كه شما به مردم و دیگران عشق می ورزید و همواره جنبه های مثبت افراد و شرایط
را می بینید. فرد خوشبینی هستید و با دیگران دوستانه برخورد می كنید و علاقه مند به فعالیت های اجتماعی هستید. خصوصیاتی نظیر انسانیت، نیك سرشتی، دلسوزی و همدردی در شما وجود دارد. نسبت به دوستانتان حساس هستید.


من همیشه کاریکاتور میکشیدم/ از حنزله هم خیلی طرح داشتم-حنزله شخصیت ناجی علی-
یه موقعی هم زدم تو کار مجسمه سازی با گچ های کلاس

ناظممون خیلی سعی کرد من آدم بشم اما نتونست
 

#AREZOO#

عضو جدید
کاربر ممتاز
اه اه
نشانه ی حس سوءظن و بدگمانی در وجودت نسبت به اون شخصه، اعتماد به نفس كافی نداری!
و در كارهای گروهی همكاری نمی كنید. گه گاه احساس رنجش و محرومیت می كنید.
می دونم دروغه ولی این شکلکا توضیحش اینه

قیافه اونیکه باعث شده حوصلم سر بره رو به طرز فجیعی نقاشی میکنم:دی
من چرا باید بهش سوظن داشته باشم:surprised::surprised:
احساس محرومیت و رنجشو فقط قبول دارم;)
 

zahra-FARZIN

عضو جدید
من یا پرسپکتیو میکشم یا همش مینویسمfarzad
کلا از این دوتا خارج نیست!!!!!!!!
 

saray_m

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببین اینکه حرفای و خلاصه حرفای شخص و می نویسی یعنی به هر حال حواست اونجاس پس نمی تونی روش تعبیر روان شناسی بکنی
ولی تک کلمه نوشتن که مربوط به تفکراتته نشان می دهد که در زندگیت اون چیزی را که می نویسی از همه مهمتره و چیزهای دیگر کم تر روت موثرن!!!!
تفکراتت متمرکزه و روی هدفت با تمام انرژی کار می کنی
امیدوار کنندس
درس بود؟

اره این قسمت که رو هدفم با تمام انرژی کار میکنم تقریبا درسته تا وقتی نا امید نشم از رسیدن بهش
و کلماتی که مینویسم معمولا کارهایی که باید انجام بدم و یا موضوعات استرس اوره که وسط یه جلسه مهم هم ذهنم رو به خودش مشغول میکنه

راستی کشیدن اجزای صورت چی مثلا ابرو؟؟؟؟
 

Tabrizli Atila

اخراجی موقت
بگم نگهبانه بیاد
مثل اینکه دیشب قصر در رفتی ها

سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی
ما را ز سر بریده می ترسانی
ما گر زسر بریده می ترسیدیم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم

در محفل عاشقان خوشا رقصیدن
دامن زبساط عافیت برچیدن
در دست سر بریده ی خود بردن
در یک یک کوچه کوچه ها گردیدن

سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی
مارا ز سر بریده می ترسانی
ما گر زسر بریده می ترسیدیم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم

هرجا که نگاه می کنم خونین است
از خون پرنده ای گلی رنگین است
در ماتم گل پرنده می موید و گل
از داغ دل پرنده داغ آجین است
فانوس هزار شعله اما در باد
می سوزد و سرخوش است و چین واچین است
یعنی که به اشک و مویه خود گم نکنی
از عشــــق هر آنچه می رسد شیرین است

سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی
مارا ز سر بریده می ترسانی
ما گر زسر بریده می ترسیدیم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم

در آتش و خون پرنده پر خواهد زد
بر بام بلند خانه پر خواهد زد
امشب که دوباره ماه بالا آمد
می آید و باد پشت در خواهد زد
یک ساقه ی سبز در دلم خواهد کاشت
مهتـــاب بر آن شبنم تـر خواهد زد
صد جنگل صبح در هوا می شکفد
خورشیـــــد به شاخه ها شرر خواهد زد

سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی
مارا ز سر بریده می ترسانی
ما گر زسر بریده می ترسیدیم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
……
 

haleh_sharif

عضو جدید
این یعنی نمی ترسی دیگه؟؟؟؟
الان صداش می کنم

سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی
ما را ز سر بریده می ترسانی
ما گر زسر بریده می ترسیدیم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم

در محفل عاشقان خوشا رقصیدن
دامن زبساط عافیت برچیدن
در دست سر بریده ی خود بردن
در یک یک کوچه کوچه ها گردیدن

سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی
مارا ز سر بریده می ترسانی
ما گر زسر بریده می ترسیدیم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم

هرجا که نگاه می کنم خونین است
از خون پرنده ای گلی رنگین است
در ماتم گل پرنده می موید و گل
از داغ دل پرنده داغ آجین است
فانوس هزار شعله اما در باد
می سوزد و سرخوش است و چین واچین است
یعنی که به اشک و مویه خود گم نکنی
از عشــــق هر آنچه می رسد شیرین است

سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی
مارا ز سر بریده می ترسانی
ما گر زسر بریده می ترسیدیم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم

در آتش و خون پرنده پر خواهد زد
بر بام بلند خانه پر خواهد زد
امشب که دوباره ماه بالا آمد
می آید و باد پشت در خواهد زد
یک ساقه ی سبز در دلم خواهد کاشت
مهتـــاب بر آن شبنم تـر خواهد زد
صد جنگل صبح در هوا می شکفد
خورشیـــــد به شاخه ها شرر خواهد زد

سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی
مارا ز سر بریده می ترسانی
ما گر زسر بریده می ترسیدیم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
……
 

haleh_sharif

عضو جدید
ببین اگه ناخوداگاه اینا را می نویسی یعنی اینکه خودتو زیادی درگیر کردی
فکرت کاملا درگیر این مسایله یا موضوعاتی هست که در این حوزه واست کاملا مشخص نیست و سعی می کنی که قبولش کنی ولی درونت صد در صد قبولش نداره و یا خودت قبول داری چون اطرافیانت متفاوت فکر می کنن هی ضمیر ناخوداگاهت تکرارش می کنه که یادت نره دوست عزیز

یا شعار مینویسم رو میز
یا شعرایی با مضامین کفر آلود
 

Similar threads

بالا