[FONT="]جواني که در کافي نت کار مي کرد فلش را گرفت و پس از چند دقيقه مطالب تحقيقي را روي کاغذ چاپ کرد و همراه فلش به دستمان داد.[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]دختر دانشجو افزود: ما بلافاصله به خوابگاه برگشتيم و از اين که کار تحقيقي مان تمام شده، خوشحال بوديم، ولي فرداي آن روز وقتي از خوابگاه بيرون آمديم متوجه شديم ۲ قطعه عکس از جشن تولدم روي ديوار خوابگاه نصب شده است.من و دوستم با تعجب و در حالي که عصباني و نگران شده بوديم عکس ها را پاره کرديم.[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]در اين لحظه ناگهان شاگرد کافي نت جلو آمد و با لحني تهديدآميز گفت: تمام عکس هاي شما را از روي فلش برداشته ام و اگر با من دوست نشويد بلايي به سرتان مي آورم که از خجالت نتوانيد سرتان را بالا بگيريد.[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]دختر دانشجو ادامه داد: با شنيدن اين حرف سرم سوت کشيد و به ياد عکس هاي خصوصي ام با نامزدم افتادم که در حافظه فلش ضبط شده بود.[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]با ترس و لرز و گريه گفتم: خواهش مي کنم عکس ها را از روي حافظه سيستم رايانه ات پاک کن و آبروي ما را به بازي نگير.[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]پسر جوان با خنده اي شيطاني جواب داد: تازه مي خواهم عکس هاي تو و شوهرت را روي اينترنت منتشر کنم، حالا به پيشنهادي که دادم فکر کنيد و اگر آبروي تان را دوست داريد خواسته هايم را عملي کنيد![/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]من قول مي دهم در اين باره به کسي چيزي نگويم!او سوار موتورسيکلتش شد و رفت و من هم با دلهره و نگراني خودم را به کلانتري رساندم تا کمک بگيرم.[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]اما واقعا نمي دانم با چه عقلي عکس هاي شخصي ام را از روي حافظه حذف نکردم و بدون توجه به عواقب اين کار به کافي نت رفتم.[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]خواهش مي کنم کمکم کنيد که خيلي دل شوره دارم.با اعلام شکايت ۲ دختر دانشجو، تيم هاي اطلاعات و عمليات پليس امنيت عمومي شهرستان قوچان بلافاصله وارد عمل شدند و متهم پرونده که شاگرد کافي نت بود را دستگير و اقدامات قانوني را به عمل آوردند.[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]دختر دانشجو افزود: ما بلافاصله به خوابگاه برگشتيم و از اين که کار تحقيقي مان تمام شده، خوشحال بوديم، ولي فرداي آن روز وقتي از خوابگاه بيرون آمديم متوجه شديم ۲ قطعه عکس از جشن تولدم روي ديوار خوابگاه نصب شده است.من و دوستم با تعجب و در حالي که عصباني و نگران شده بوديم عکس ها را پاره کرديم.[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]در اين لحظه ناگهان شاگرد کافي نت جلو آمد و با لحني تهديدآميز گفت: تمام عکس هاي شما را از روي فلش برداشته ام و اگر با من دوست نشويد بلايي به سرتان مي آورم که از خجالت نتوانيد سرتان را بالا بگيريد.[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]دختر دانشجو ادامه داد: با شنيدن اين حرف سرم سوت کشيد و به ياد عکس هاي خصوصي ام با نامزدم افتادم که در حافظه فلش ضبط شده بود.[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]با ترس و لرز و گريه گفتم: خواهش مي کنم عکس ها را از روي حافظه سيستم رايانه ات پاک کن و آبروي ما را به بازي نگير.[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]پسر جوان با خنده اي شيطاني جواب داد: تازه مي خواهم عکس هاي تو و شوهرت را روي اينترنت منتشر کنم، حالا به پيشنهادي که دادم فکر کنيد و اگر آبروي تان را دوست داريد خواسته هايم را عملي کنيد![/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]من قول مي دهم در اين باره به کسي چيزي نگويم!او سوار موتورسيکلتش شد و رفت و من هم با دلهره و نگراني خودم را به کلانتري رساندم تا کمک بگيرم.[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]اما واقعا نمي دانم با چه عقلي عکس هاي شخصي ام را از روي حافظه حذف نکردم و بدون توجه به عواقب اين کار به کافي نت رفتم.[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]خواهش مي کنم کمکم کنيد که خيلي دل شوره دارم.با اعلام شکايت ۲ دختر دانشجو، تيم هاي اطلاعات و عمليات پليس امنيت عمومي شهرستان قوچان بلافاصله وارد عمل شدند و متهم پرونده که شاگرد کافي نت بود را دستگير و اقدامات قانوني را به عمل آوردند.[/FONT][FONT="][/FONT]