به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه مهمانان بي دردسري هستند مردگان
نه به دستي ظرفي را چرك مي كنند
نه به حرفي دلي را آلوده
تنها به شمعي قانعند
و اندكي سكوت...

حسین پناهی
 

aihan

عضو جدید
تنها یک روز در سراسر حیات کافی ست،
نگاه از گذشته برگیر و بر آن غبطه مخور،
چرا که از دست رفته است،
در غم آینده نیز مباش،
چرا که هنوز فرا نرسیده است،
زندگی را در همین لحظه بگذران،
وآن را چنان زیبا بیافرین که ارزش بیاد ماندن را داشته باشد.
(آیدا اسکات تایلور)
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
من در اندیشه که بت یا مه نو یا ملکست
یار بت پیکر مه روی ملک سیما بود
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ای که مایوس از همه سوی بسوی عشق روکن
قبله دلهاست اینجا هرچه خواهی آرزو کن
تادلی آتش نگیرد حرف جانسوزی نگوید
حال ما خواهی اگر از گفته ما جستجو کن
چرخ کجرو نیست تو کج بینی ای دور از حقیقت
گر همه کس را نکو خواهی برو خود را نکو کن
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
زعشق ناتمام ما جمـــــــــــــــــــال یار مستغنی ست
به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تحفه اي يافت نکردم که فداي تو کنم
يک سبد عاطفه دارم همه ارزاني تو ... :gol::gol:
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
یا رب مباد چشم بد آن چشم مست را

کز دست برد هوش دل هوشمند ما



///

 

mahyam68

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل در طلب دنیی دون هیچ منه
بر دل غم او کم و فزون هیچ منه
خواهی که به بارگاه شاهی برس
یاز کوی طلب پای برون هیچ منه
 

blue bee

عضو جدید
کاربر ممتاز
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
 

sahark

عضو جدید
اگر دلت می خواهد سنگ بمان ...مردم دیار من هنوز هم بت پرستند.
 

kahrobaa

عضو جدید
[FONT=&quot]مرا ز شرم مهر خويش آب كن[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot]
مرا به خويش جذب كن[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]مرا هم آفتاب كن


[/FONT]
 

donya...

عضو جدید
بر روی ما نگاه خدا خنده می زند هر چند ره به به ساحل لطفش نبرده ایم زیرا چو زاهدان سیه کار خرقه پوش پنهان ز دیدگان خدا می نخورده ایم .
پیشانی از داغ گناهی سیه شود بهتر ز داغ مهر نماز از سر ریا
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
 

elmira@

عضو جدید
روزی....

روزی....

روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
ومهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت
روزی که کمترین سرود بوسه است
وهر انسان
برای هر انسان
برادری است
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل
افسانه ای است
و قلب
برای زندگی بس است
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی
روزی که هر لب ترانه ای است
تا کمترین سرود بوسه باشد
روزی که تو بیایی برای همیشه بیای
و مهربانی با زیبایی یکسان شود
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم
و من آن روز راانتظارمی کشم
حتی روزی که دیگر
نباشم
 

Z.I_engineer

عضو جدید
در این درگه که گه گه ، کَه کُه و کُه کَه شود ناگه
به امروزت مشوغرّه ، که از فردا نه ای آگه...
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
خوشبختی حالا و این جاست فردا نیست
دور نیست
دیروز نیست
نگاه کن!
خوشبختی شکوه صبح است.

همین صبحی که چشم باز می کنی!
 

blue bee

عضو جدید
کاربر ممتاز
بیا تا یک زمان امروز خوش باشیم در خلوت
که در عالم نمی‌داند کسی احوال فردا را

سخن شیرین همی گویی به رغم دشمنان سعدی
ولی بیمار استسقا چه داند ذوق حلوا را؟
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
راز خوشبختی

لبخند زدن به دیگران است ،
و آرام کردن آن ها
وقتی که اندوهگینند


همان گونه که شمع،


در اتافی با دیوار های سپید


بهتر می درخشد


 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
ز عشق آغاز كن، تا نقش گردون را بگرداني،
كه تنها عشق سازد نقش گردون را دگرگونش،
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
خوشبختی حالا و این جاست فردا نیست
دور نیست
دیروز نیست
نگاه کن!
خوشبختی شکوه صبح است.

همین صبحی که چشم باز می کنی!
راز خوشبختی

لبخند زدن به دیگران است ،
و آرام کردن آن ها
وقتی که اندوهگینند


همان گونه که شمع،


در اتافی با دیوار های سپید


بهتر می درخشد


خوشبختی ما نیز


وقتی از انعکاس لبخند دیگری


به ما می رسد
درخشان تر است
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای کاش ناله‌های چو من بلبلی حزین
بیدار کردی آن گل در خاک خفته را

گر سوزد استخوان جوانان شگفت نیست
تب موم سازد آهن و پولاد تفته را

یارب چها به سینه‌ی این خاکدان در است
کس نیست واقف این همه راز نهفته را

 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بوی بهشت می شنوم از صدای تو
نازکتر از گل است گل گونه های تو

ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من
ای بوی هر چه گل نفس آشنای تو

ای صورت تو آیه و آیینه ی خدا
حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو

صد کهکشان ستاره و هفت آسمان حریر
آورده ام که فرش کنم زیر پای تو


 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
بگذار تا به طعنه بگویند مردمان

در گوش هم حکایت عشق مدام ما

«هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است در جریده ی عالم دوام ما»


 

hamid2012

عضو جدید
عیب اگر هست در این دایره از گردش ماست * سخن از گردش پرگار نمی باید گفت
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه نه تو شمع جانی پروانه‌ی توام من
زان با تو پر زنم من کز تو خبر ندارم

عالم پر است از تو غایب منم ز غفلت
تو حاضری ولیکن من آن نظر ندارم

 

گلابتون

مدیر بازنشسته
به زير سايه زلف تو آمده ست دلم
به غم بگوي كه اين خسته در پناه من است

ز حسن پرس كه در روي تو به سايه چه گفت
جلال شعر تو هم جلوه اي ز جاه من است
 

Similar threads

بالا