با این تکنیک ها حافظه خودتان را تقویت کنید

elahe66

عضو جدید
کاربر ممتاز
میگم حالا لپتاپم ضعیف می کنه یا نه؟ آقا خوب حالا راه حلی داره؟چی کار کنیم الان همه زنگی و کار آدم با ایناست دیگه نمی شه حذف کرد یا حتی کم کردشون!
 

Sarp

مدیر بازنشسته
میگم حالا لپتاپم ضعیف می کنه یا نه؟ آقا خوب حالا راه حلی داره؟چی کار کنیم الان همه زنگی و کار آدم با ایناست دیگه نمی شه حذف کرد یا حتی کم کردشون!
نه بابا
لپ تاپ اتفاقا تقویت میکنه :w16:
 

babi charlton

عضو جدید
کاربر ممتاز
انصافا مطالب جالبی بود.
از اون انفانه تر :surprised: کامپیوتر میشینه تو مخ آدم.
 

ITDeveloper

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا کار نداریم تو که این مطلب رو نوشتی
ولی کیه کی بره این همه راهو
آخه این همه نکته رو فقط رعایت کردند خودش کلی حافظه می خواد و کلی انرژی
بابا کی حال داره........
;)
 
  • Like
واکنش ها: Sarp

Sarp

مدیر بازنشسته
حالا کار نداریم تو که این مطلب رو نوشتی
ولی کیه کی بره این همه راهو
آخه این همه نکته رو فقط رعایت کردند خودش کلی حافظه می خواد و کلی انرژی
بابا کی حال داره........
;)
لااقل کتابشو بخون دیگه :surprised:
به دخترا گفتیم تبنل !
حالا بزن همه چی رو خراب کن :confused:
 

bita.m

عضو جدید
کاربر ممتاز
من اصلا حافظه ندارم.خاطراتمو فامیلا برا خودم تعریف میکنن.میخندم.
حالا اینا تضمینیه؟:w27:
 

سومیتا

عضو جدید
من تولد سه سالگیم یادمه البته به شکل تکه تکه نه خیلی باجزئیات ولی بنظرم خودش:w20:خیلی حسابه اما نمیدونم آدم وقتی که بزرگتر میشه چه به سر حافظش میاد
 

رامیز دایی

عضو جدید
کمی عسل با عسلک که خیلی گران تر از عسل است این ها را مخلوط کن وکمی کنجد بریز توش روزی یک قاشق بخور خیلی فرق می کنه امتحان کن
 

saray_m

عضو جدید
کاربر ممتاز
من تولد سه سالگیم یادمه البته به شکل تکه تکه نه خیلی باجزئیات ولی بنظرم خودش:w20:خیلی حسابه اما نمیدونم آدم وقتی که بزرگتر میشه چه به سر حافظش میاد


تو یه مقاله خوندم به یاد اوردن خاطرات کودکی نشان از هوش بالا داره
خودم هم خیلی یادم میاد خاطرات بچگی رو
 

Sarp

مدیر بازنشسته
من اصلا حافظه ندارم.خاطراتمو فامیلا برا خودم تعریف میکنن.میخندم.
حالا اینا تضمینیه؟:w27:
نه
واسه تو کارائی نداره
تو باید منتظر عزرائیل باشی
من تولد سه سالگیم یادمه البته به شکل تکه تکه نه خیلی باجزئیات ولی بنظرم خودش:w20:خیلی حسابه اما نمیدونم آدم وقتی که بزرگتر میشه چه به سر حافظش میاد
حالا یه چی میگم میخندین
چون وقتی به مادرم هم گفتم فکر کرد شوخی میکنم .
ولی وقتی با جزئیات گفتم ، هنگ کرد :D
من اون موقعی رو یادم میاد که مادرم پوشکمو بست و بعد لباسای تابستانی و یدونه هم کلاه آبی گذاشت رو سرم .
اون خونه ای که این اتفاق افتاده ، من بعد 4 - 5 ماهگی ندیدمش .
چون نقل مکان کردیم از اونجا !

دیگه نمیدونم چجوریه این :D
من که خیلی وقته میدونستم اینو
 

Similar threads

بالا