مادر ...

s.mojdeh

عضو جدید
مادر ...


مادر ، تو رفیع ترین داستان حیات منی. تو به من درس زندگی آموختی. تو چون پروانه سوختی و چون شمع گداختی و مهربانانه با سختی های من ساختی. مادر، ستاره ها نمایی از نگاه توست و مهتاب پرتوی از عطوفتت، و سپیده حکایتی از صداقتت. قلم از نگارش شُکوه تو ناتوان است و هزاران شعر در ستایش مدح تو اندک
مادر، تو شکوفاتر از بهار، نهالِ تنم را پر از شکوفه کردی و با بارانِ عاطفه های صمیمی، اندوه های قلبم را زدودی و مرهمی از ناز و نوازش بر زخم های زندگی ام نهادی. در «تابستان»های سختی با خنکای عشق و وفای خویش، مددکار مهربان مشکلاتم بودی تا در سایه سارِ آرامش بخش تو، من تمامی دردها و رنج ها را بدرود گویم. با وجود تو، یأس دری به رویم نگشود و زندگی رنگ «پائیز» ناامیدی را ندید. تو در «زمستانِ» مرارت های زندگی، چونان شمع سوختی تا نگذاری رنجش هیچ سختی ستون های تنم را بلرزاند. مادر، ای بهار زندگی، شادترین لبخندها و عمیق ترین سلام های ما، همراه با بهترین درودهای خداوندی، نثار بوستان دل آسمانی ات باد.


بعضی وقتا خیلی زودتر از اون چیزی که فکرش رو می کنیم دیر میشه.


لطفاً فایل پیوست رو ببینید :cry::cry::cry::cry:




mother.pps
 

oneunited

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم تنگ تو بود و آمدم از راه دور
به عشق بوسه بر سنگ سیاه آن قبور
هوا سرد است مادر جان !

زمستان میزند نشتر به تن با سوز سرمایش !
نمیدانی چقدر محتاج گرمایم !
بیا با گرمی مهرت ...
بکش دست نوازش بر سر این بی کس تنها !
ندارم طاقت تنهایی و سرما !
هوا سرد است مادر جان !!!

ولی من آمدم آغوش گرمت را کنون بگشا ...!
پسر در بند غربت می خورد شلّاق سرما را !!!
هوا سرد است مادر جان !!!

از آن روزی که من گم کرده ام نیلوفر خود را !
چه می گویم ؟!!!
که من گم کرده ام تاج سر خود را !
به زیر خاک ...
پنهان کرده ام من گوهر خود را !
نه یک گوهر !
نه تاج سر !
نه نیلوفر !!!
ز کف دادم به ناگه ...
آسمانی مادر خود را !!!
اگر گهگاه می آیم
به اشک و آه می آیم !!!
دوباره از سر سوزی
می آیم تا که یک روزی
بیابم گوهر خود را !
گل نیلوفر خود را !
بلی ! تاج سر خود را !
درخشان اختر خود را !
فروزان اخگر خود را !
پریوش مادر خود را !!!...
هوا سرد است مادر جان !!!

و سرما می زند سیلی به رخسارم به بی رحمی !
نمیدانی چه شوم است ازدواج غربت و سرما ؟!!!...
در این وادی غریبم من !
تو هم چون من !
غریبی !!! مادر خوبم !
بیا در بزم غربت ،
ساقی یکدیگر و غمخوار هم باشیم !
و سر بر دوش هم بگذاشته ،
آرام ریزیم اشک !
هوا سرد است مادر جان !!!

تو را تبریک می گویم !!!...
که رفتی از دیار مکر !
گسستی از همه پیوندهای کذب و بی پایه !
ولی مادر ...
تو را سوگند !
ز من مگسل ! ز من مگسل !
که من فارغ ز هر کذب و ریا هستم !
و در آغوش پر مهرت ...
و در دامان پاک تو !
ز دام خواهش نفس دد و دیو هوا رستم !
... کنون باز آمدم از حجّ و از بوی خدا مستم ...!!!
مرا دریاب مادر جان !
که اینک سخت دلتنگم !!!
هوا سرد است مادر جان !!!
 

s.mojdeh

عضو جدید
دلم تنگ تو بود و آمدم از راه دور
به عشق بوسه بر سنگ سیاه آن قبور
هوا سرد است مادر جان !

زمستان میزند نشتر به تن با سوز سرمایش !
نمیدانی چقدر محتاج گرمایم !
بیا با گرمی مهرت ...
بکش دست نوازش بر سر این بی کس تنها !
ندارم طاقت تنهایی و سرما !
هوا سرد است مادر جان !!!

ولی من آمدم آغوش گرمت را کنون بگشا ...!
پسر در بند غربت می خورد شلّاق سرما را !!!
هوا سرد است مادر جان !!!

از آن روزی که من گم کرده ام نیلوفر خود را !
چه می گویم ؟!!!
که من گم کرده ام تاج سر خود را !
به زیر خاک ...
پنهان کرده ام من گوهر خود را !
نه یک گوهر !
نه تاج سر !
نه نیلوفر !!!
ز کف دادم به ناگه ...
آسمانی مادر خود را !!!
اگر گهگاه می آیم
به اشک و آه می آیم !!!
دوباره از سر سوزی
می آیم تا که یک روزی
بیابم گوهر خود را !
گل نیلوفر خود را !
بلی ! تاج سر خود را !
درخشان اختر خود را !
فروزان اخگر خود را !
پریوش مادر خود را !!!...
هوا سرد است مادر جان !!!

و سرما می زند سیلی به رخسارم به بی رحمی !
نمیدانی چه شوم است ازدواج غربت و سرما ؟!!!...
در این وادی غریبم من !
تو هم چون من !
غریبی !!! مادر خوبم !
بیا در بزم غربت ،
ساقی یکدیگر و غمخوار هم باشیم !
و سر بر دوش هم بگذاشته ،
آرام ریزیم اشک !
هوا سرد است مادر جان !!!

تو را تبریک می گویم !!!...
که رفتی از دیار مکر !
گسستی از همه پیوندهای کذب و بی پایه !
ولی مادر ...
تو را سوگند !
ز من مگسل ! ز من مگسل !
که من فارغ ز هر کذب و ریا هستم !
و در آغوش پر مهرت ...
و در دامان پاک تو !
ز دام خواهش نفس دد و دیو هوا رستم !
... کنون باز آمدم از حجّ و از بوی خدا مستم ...!!!
مرا دریاب مادر جان !
که اینک سخت دلتنگم !!!
هوا سرد است مادر جان !!!


مرسي خيلي قشنگ بود ولي چرا اينقدر غمگين ؟؟؟ :cry::cry::cry:
 
بالا