مشاعرۀ سنّتی

[kachal63]

در راه شوق، چون جرس از ناله زنده ایم
دل مرده است هر که نفس بی فغان کشید

 

[naghmeirani]

دلم در برگ ریزانِ محبت

تو را از بینِ گلها آرزو کرد

 

[kachal63]

داغ مجنون بیابان گرد دارد در جگر
لاله ای کز سینه ی صحرا و هامون میدمد

 

[eng-software]

من ز شرم شکوفه لبریزم
یار من کیست ای بهار سپید؟
گر نبوسد در این بهار مرا
یار من نیست ای بهار سپید

دل است دیگر
یا شور می زند
یا تنگ می شود
یا می شکند
اخر هم مهر سنگ بودن می خورد روی پیشانیش.

 

[naghmeirani]

داغ مجنون بیابان گرد دارد در جگر
لاله ای کز سینه ی صحرا و هامون میدمد

دور است سر آب از این بادیه هش دار

تا غول بیابان نفریبد به سرابت

 

[sara.sss27]

دور است سر آب از این بادیه هش دار

تا غول بیابان نفریبد به سرابت

تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد

 

[comudf]

دری آن جا گشوده گشت خموش
دستهایی مرا به خود خواندند
اشکی از ابر چشمها بارید
دستهایی مرا ز خود راندند

 

[Comet1986]

دل اگر خداشناسي همه در رخ علي بين
به علي شناختم به خدا قسم خدا را

 

[comudf]

ازدرون خامش نیزارهای ابگیر ژرف
من امید روشنم را همچو تیغ افتابی می سرایم شاد

 

[Comet1986]

دوشم که راه خواب زد افسون چشم تو
مرغان باغ را به لب افسانه‌ي تو بود

 

[comudf]

در بوستان حریفان مانند لاله وگل
هر یک گرفته جامی بر یاد روی یاری " فکر کنم این بود بیتش )

 

[Comet1986]

يا رب مباد کز پا جانان من بيفتد
درد و بلاي او کاش بر جان من بيفتد

 

[comudf]

در جستجوی تو و نگاه تو
دیگر ندود نگاه بی تابم
اندیشه ی آن دو چشم رویایی
هرگز نبرد ز دیدگان خوابم

 

[Comet1986]

مه من هنوز عشقت دل من فکار دارد
تو يکي بپرس از اين غم که به من چه کار دارد

 

[كربلايي حسام]

دست از طلب ندارم تا کام من براید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن دراید

 

[naghmeirani]

دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور

گلبانگ زد که چشم بد از روی گل به دور

 

[كربلايي حسام]

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
شیر خدا و رستم دستانم ارزوست

 

[naghmeirani]

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
شیر خدا و رستم دستانم ارزوست

دوستِ عزیز !با "ر" باید جواب می دادید.

تا نفس باقی است ،نامِ دوست باشد بر زبانم

تا که جانی هست ، نقشِ یار باشد در ضمیرم

 

[Comet1986]

ما در اين عالم که خود کنج ملالي بيش نيست
عالمي داريم در کنج ملال خويشتن

 

[iman.mpr]

نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی / که به دوستان یک دل سر دست برفشانی
مده ای رفیق پندم که نظر بر او فکندم / تو میان ما ندانی که چه می​رود نهانی

 

[m_janitabar]

یوسف گمگشته باز آید به کنعام غم مخور///کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

 

[iman.mpr]

رندان سلامت می​کنند جان را غلامت می​کنند / مستی ز جامت می​کنند مستان سلامت می​کنند
آن توبه سوزم را بگو وان خرقه دوزم را بگو / وان نور روزم را بگو مستان سلامت می​کنند

 

[maryam_22]

ديشب اي بهتر ز گل در عالم خوابم شكفتي
شاخ نيلوفر شدي در چشم پر آبم شكفتي

 

[fahime7]

یارب ان اهوی مشکین بختن بازرسان
و ان سهی سرو خرامان بچمن بازرسان

 

[elham_k]

ناله و درد است و اندوه و فغان
ز دست اين جداييها
از اين نامهربانيها .....

 

[m_janitabar]

افسانه حیات حرفی جز این نبود
یا مرگ آرزو یا آرزوی مرگ

 

[Comet1986]

گفت حافظ آشنايان در مقام حيرتند
دور نبود گر نشيند خسته و مسکين غريب

 

[heilaj]

من ز شرم شکوفه لبریزم
یار من کیست ای بهار سپید؟
گر نبوسد در این بهار مرا
یار من نیست ای بهار سپید

دركوي خرابات كسي را كه نياز است/ هشياري و مستيش همه عين نماز است

 

[sh85]

دركوي خرابات كسي را كه نياز است/ هشياري و مستيش همه عين نماز است

تو کی دانی که مجنون چون نکوییست
کزو چشمت همین بر زلف و روییست

 

[comudf]

تا سحر چشم يار چه بازي كند كه باز
بنياد بر كرشمه جادو نهاده ايم