مشاعرۀ سنّتی

[naghmeirani]

مرا عمری به دنبالت کشاندی سرانجامم به خاکستر نشاندی


ربودی دفتر دل را وافسوس که سطری هم از این دفتر نخواندی​

 

[maryam_22]

يادت مي ايد ان شب هاي رويايي

بودم غرق ان دو چشم دريايي

 

[م.سنام]

یادبادآنکه زماوقت سفر یادنکرد
به وداعی دل غمدیده ماشاد نکرد

 

[naghmeirani]

در زلف تو بند بود داد دل ما​

​

در بند كمند بود داد دل ما​

​

اي داد به داد دل ما كس نرسيد​

​

از بس كه بلند بود داد دل ما​

​

 

[raha]

آسمان، ياس، سحر، ماه، نسيم
روح درجسم جهان ريخته اند
شور و شوق تو برانگيخته اند
تو هم اي مرغك تنها، بسراي

 

[eksir]

يا بخت من طريق مروت فروگذاشت
يا او به شاهراه طريقت گذر نکرد

 

[naghmeirani]

در دل بينواي من عشق تو چنگ مي زند​

​

شوق به اوج مي رسد صبر فرود مي كند​

 

[maryam_22]

دل چو در خدمت تو شاد كنم

ننگم ايد كه ز جان ياد كنم

 

[amir.polymer.eng]

منم آن نخل خزان دیده کز اسباب جهان
هیچ در بار به جز برگ سفر نیست مرا

 

[sun_girl]

الا ای پیر فرزانه مکن منعم زه میخانه
که من در ترک پیمانه، دلی پیمان شکن دارم

 

[naghmeirani]

مائیم مست و سرگران ،فارغ ز کارِ دیگران

عالم اگر بر هم رود ، عشقِ تو را بادا بقه

 

[Comet1986]

سلام

هر شب چو ماهتاب به بالين من بتاب
اي آفتاب دلکش و ماه پري‌وشم

 

[naghmeirani]

سلام عزیزم

مبادا هیچ سقفی بی‌پرستو
مبادا هیچ بامی بی‌کبوتر

 

[sun_girl]

رخ بنما ای صنم عاشق کویت منم
گر تو حکیم دلی من ز چه وا مانده ام

 

[Comet1986]

ما در اين عالم که خود کنج ملالي بيش نيست
عالمي داريم در کنج ملال خويشتن

 

[naghmeirani]

شب کوته و تو ملول و افسانه دراز

شمعی و رخِ خوبِ تو ،پروانه نواز

 

[sh85]

شب کوته و تو ملول و افسانه دراز

شمعی و رخِ خوبِ تو ،پروانه نواز

راهدا من که خراباتی و مستم به تو چه
ساغر و باده و بد سر و دستم به تو چه

تو اگر گوشه محراب نشستی صنمی گقت چرا
من اگر گوشه میخانه نشستم به تو چه

 

[raha]

هرگز گمان مبر که از یاد تو غافلم
گر مانده ام خموش خدا داند و دلم

 

[naghmeirani]

مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه‌فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند؟

 

[مهدی 108]

دردم نهفته به ز طبيبان مدعي
باشد که از خزانه غيبم دوا کنند

 

[naghmeirani]

دلم خون و دلم خون و دلم خون
از این دنیای دون، دنیای وارون

کمک کن تا زنیم از مکمن عشق
به اردوی غم عالم شبیخون

 

[maryam_22]

نيست را كج ره حق جليل

كژروان را راه نمي گردد دليل

 

[rose gol]

بحرکرم

بحرکرم

لنگرحلم توای کشتی توفیق کجاست
که دراین بحر کرمغرق گناه آمده ایم

 

[ساحل1991]

مشتاقی ومهجوری دوراز توچنانم کرد

کزدست بخواهد شدپایاب شکیبایی

 

[maryam_22]

يا رب تو جمال آن مه مهرانگيز
آراسته اي به سنبل و عنبر بيز
پس حكم چنان كني كه در وي منگر
اين حكم چنان كني كه كج دار و مريز

 

[sahar-architect]

زندگی زیباست
زندگی اتشگهی دیرنده پا برجاست
گر بیفروزیش
رقص شعله اش از هر کران پیداست
ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست

 

[*زهره*]

تو هستی مرد صحرایی نه دریابی نه بشناسی

که با هر یک ازین دریا دل مردان چه سر دارد

 

[maryam_22]

در رفتن جان از بدن گويند هر نوعي سخن

من خود به چشم خويشتن ديدم كه جانم مي رود

 

[naghmeirani]

مي گشودم پر و مي رفتم و مي گفتم : هاي !
بسراي اي دل شيدا، بسراي .
اين دل افروزترين روز جهان را بنگر !
تو دلاويز ترين شعر جهان را بسراي !

 

[Setayesh]

یار رب این آتش که در جان من است
سرد کن زان سان که کردی بر خلیل