بازی جدید

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تقصیر ۲۴ ساعته بودن باشگاهه.پس برای باشگاه ساعت کاری باید گذاشته بشه و در عیر ساعت کاری باشگاه ...
 

ALIREZA.F.1988

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فقط حرفه و کسی نمیاد تیران ، همه دوست دارن برن شمال و مشهد چون...
 

!austenite

کاربر حرفه ای
میخواستم نفر بعدی بگه اینا همه خواب وخیاله ولی زرنگی کردی:ROFLMAO:
چون مشهد وگرگان از مرکز کشور دوره تصمیم گرفتیم برگردیم تیران.
همه میدونن... .
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
همه میدونن که تیران از جمله شهرهای بسیار توریستی کشوره و هر ساله...
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
پس به ناچار و به دلیل نبود اتاق خالی در انبوه هتل‌های شهر، با اصرار زیاد از طرف علیرضا، در منزل ایشان سکنی گزیدیم و.... 😁
 

!austenite

کاربر حرفه ای
و در میان درختان انگور وگلهای معطرورنگارنگ واردعمارت بزرگی شدیم که همون خونه علیرضاست
کلی خدم وحشم به استقبال ما اومده بودن
علیرضا خودش که برروی دوش غلامان سیه چرده بود برای استقبال از ما وارد حیاط عمارت شد
مظلومیت خاصی تو نگاهش بود
گفت ای مهمانان عزیز تر از جانم بخورید وبیاشامید ولم بدهید که گورای وجودتان باد اینهمه نعمت
همون لحظه... .
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
یک لیوان از شربت انگوری که یکی از خدمه برای من آورد نوشیدم و دوباره به خواب رفتم.
اون تخت خواب گرم و نرم و منظره‌ی زیبای پشت پنجره که به روی من چشمک میزد، باعث شد که آرام آرام...
 

!austenite

کاربر حرفه ای
آرام آرام به این قصر زیبا دل ببندم به فکر فرو برم که میشه ما بیایم کلا اینجا ساکن بشیم
از علیرضا که پرسیدم گفت تا هروقت که دلتون میخواد اینجا بریزبپاش کنین وبه هیچی فکر نکنین
مطمئن شدم که ... .
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
پس بازم به این خواب دل‌انگیز و روح‌پرور ادامه دادم و در میانه‌ی خواب...
 

!austenite

کاربر حرفه ای
من هی میخوام این علیرضا رو واقعی به خرج بندازم ؛حمیدرن میگه خواب دیدم :biggrin:
درمیانه خواب که بیدار شدم اولش فک کردم خواب دیدم ولی دیدم نه انگار واقعیه داشتم از هیجان سنکوپ میکردم که... .
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
من هی میخوام این علیرضا رو واقعی به خرج بندازم ؛پسربهاری میگه خواب دیدم :biggrin:
درمیانه خواب که بیدار شدم اولش فک کردم خواب دیدم ولی دیدم نه انگار واقعیه داشتم از هیجان سنکوپ میکردم که... .
فکر کنم پسر بهاری همون علیرضاست، بالاخره خودش رو لو داد🤣🤣🤣
که سنکوپ نکردم و بلند شدم و رفتم در باغ و بوستان پر از درختان انگور قدم زدم، با هر قدم...
 

!austenite

کاربر حرفه ای
فکر کنم پسر بهاری همون علیرضاست، بالاخره خودش رو لو داد🤣🤣🤣
که سنکوپ نکردم و بلند شدم و رفتم در باغ و بوستان پر از درختان انگور قدم زدم، با هر قدم...
من اشتباهی به حمیدرن گفتم پسر بهاری توعم ادامه دادی :biggrin:
باهرقدم که میرفتم دستمو به درختان پربار آویزون میکردم ومیوه ای میکندم
لمکده ای دیدم رفتم لم بدم ودراز بکشم تا خستگی درکنم ولی... .
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
ولی از سوی دیگر شاهد تشریف فرمایی علیرضا به همراه تعداد کثیری از خدم و حشم به این طرف باغ بودم که خرامان خرامان...
 

!austenite

کاربر حرفه ای
ولی ناگهان ساعت از 12رد شد کفشهای پاش پاره شد غلامان سه چرده ش هم تبدیل به موش شدن
خودش هم بی پول شد
ولی باغ وقصرش موند برای مرتضی ومهدیه وبهار وبقیه
چقدر همه چیز... .
 

ALIREZA.F.1988

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همه چیز این دنیا زیباست اما ما استفاده نمی‌بریم چون به ...
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
چون علیرضا نمیزاره و فوری ما رو از رویا میاره توی واقعیت😒
حالا بهم بگو...
 

Similar threads

بالا