بازی جدید

[!austenite]

امیدوارم پسر بهار خوشبخت بشه و ... .

 

[eterno]

و به زودی نوبت دخترش هم بشه و یهو...

 

[آیدا..]

یهو بهار شوک میشه نهههههه
و...

 

[eterno]

و سعی میکنه مقاومت کنه ولی در نهایت چاره‌ای جز تسلیم شدن نداره، آخه...

 

[آیدا..]

آخه هنوز قصد ازدواج نداره همین که.‌..

 

[eterno]

همین که یه خواستگار همه‌چی تموم پیدا بشه، دیگه نمیشه مقاومت کرد گ باید تسلیم قسمت شد و دعا کرد که...

 

[آیدا..]

همین که یه خواستگار همه‌چی تموم پیدا بشه، دیگه نمیشه مقاومت کرد گ باید تسلیم قسمت شد و دعا کرد که...

که اون فردی که مورد نظرشه در آینده قسمت هم بشن .در حالی که

 

[eterno]

در حالی که هنوز درگیر درس و دانشگاهه، به ازدواج فکر نمیکنه و دلش میخواد...

 

[آیدا..]

دلش میخواد یه شغل مناسب داشته باشه و...

 

[eterno]

و بعد از ثبات تحصیلی و شغلی و فکری به ازدواج فکر کنه، فقط...

 

[!austenite]

فقط این وسط اگه آرش عاشق شد چیکارکنیم؟
لااقل... .

 

[آیدا..]

لااقل بچه از اول می‌دونه چی میخواد
طوری که..

 

[!austenite]

طوری که علیرضا یک عمر نفهمید چی میخواد
معلومه که... .

 

[آیدا..]

معلومه که آرش برای آینده برنامه ریزی داره

سالهاست..

 

[!austenite]

سالهاست که که مامانش کنارگوشش از سفیدبرفی وسیندرلا قصه گفته بچه عاشق شده
حالا باید دیدکه... .

 

[eterno]

حالا باید دید آرش بین گزینه‌های روی میز بلاخره کیو انتخاب میکنه، انتخاب...

 

[آیدا..]

انتخاب کار سختیه مخصوصا از روی گزینه های روی میز

شاید..

 

[!austenite]

شایدمهدیه از اون مادرشوهرا باشه که ... .

 

[eterno]

عروس ها عاشقش هستند و...

 

[!austenite]

عروس ها عاشقش هستند و...

و همش خونه ی مهدیه پلاس باشن
اینجوری میشه که... .

 

[eterno]

اینجوری میشه که مهدیه هم عاشق عروسش میشه و همش دوست داره...

 

[!austenite]

هی براش کادو بخره
اینجاست که آرش میگه... .

 

[eterno]

آرش جانم میگه مامانم مثل خورشید میدرخشه،باید هم بهترین‌ها برای مامانم باشه چون...

 

[!austenite]

چون مامانش طلاست
فقط حیف که مرتضی و علیرضارو... .

 

[eterno]

کاریشون نداره و اصلا...

 

[!austenite]

واصلا رفیق حسابشون نمیکنه
تنها بدلیل... .

 

[eterno]

تنها به دلیل سر کار گذاشتنشون
و واقعا هم...