ولایت فقیه چیست؟ اهل تسنن که نود در صد جامعه مسلمانان جهان را تشکیل می دهند به چیزی به نام ولایت فقیه اعتقاد ندارند. فرقه هائی از شیعیان نیز مانند اسماعیلیه و زیدیه نیز به ولایت فقیه اعتقاد ندارند. اما برابر اعتقاد شیعیان دوازده امامی(اثنی عشری) در عصر غیبت آقا امام زمان(ع) عالم ترین و عادل ترین مجتهد که بیشترین مقلد را داشته باشد به معنای نایب مجازی آقا امام زمان(ع) محسوب می شود. در مبحث ولایت فقیه دو چیز دیده می شود:1-داشتن بیشترین مقلد که به معنای انتخاب دموکراتیک ولی فقیه از سوی مردم است.2- نایب مجازی بودن ولی فقیه از سوی آقا امام زمان(ع) . اما اظهارات آقای مصباح که هیچ ارتباطی به مباحث فقهی شیعی ندارند این باور نادرست را به ذهن شنونده نا آگاه متبادر می کنند که تو گوئی ولی فقیه مانند نواب چهارگانه مستقیما از سوی آقا امام زمان (ع)منصوب شده است.آقای مصباح خواهشمندیم توضیح دهید کجا و کی حضرت امام زمان(ع) که از عمر با برکت ایشان قریب به هزار و دویست سال می گذرد در طول این همه سال کسی را مستقیما به عنوان ولی فقیه منصوب فرموده اند؟ استنتاج سوفسطائی شما که می گوئید: ولی فقیه منصوب حضرت امام زمان(ع)است و ایشان نیز جانشین رسول اکرم(ص)هستند و ایشان نیز فرستاده خداوند هستند و در نتیجه ولی فقیه نماینده خدا در روی زمین است، چه ربطی به فقه شیعه دارد؟ با این حساب کدخدای یک ده چون منصوب بخشدار است و بخشدار نیز چون منصوب فرماندار است و فرماندار نیز چون منصوب استاندار است و استاندار نیز چون منصوب وزیر کشور است و وزیر کشور نیز چون منصوب رئیس جمهور است و رئیس جمهور نیز چون منصوب ولی فقیه است و ولی فقیه نیز چون منصوب امام زمان(ع)است و ایشان نیز چون جانشین رسول الله(ص) هستند و پیامبر اسلام نیز چون فرستاده خداوند است، پس(اطاعت از کدخدای یک ده اطاعت از خود خداست!!!))
به نقل از:اکبر اعلمی
http://www.akbaralami.com/Public/ContentBody.aspx?ContentID=3195
ولایت فقیه چیست؟ اهل تسنن که نود در صد جامعه مسلمانان جهان را تشکیل می دهند به چیزی به نام ولایت فقیه اعتقاد ندارند. فرقه هائی از شیعیان نیز مانند اسماعیلیه و زیدیه نیز به ولایت فقیه اعتقاد ندارند. اما برابر اعتقاد شیعیان دوازده امامی(اثنی عشری) در عصر غیبت آقا امام زمان(ع) عالم ترین و عادل ترین مجتهد که بیشترین مقلد را داشته باشد به معنای نایب مجازی آقا امام زمان(ع) محسوب می شود. در مبحث ولایت فقیه دو چیز دیده می شود:1-داشتن بیشترین مقلد که به معنای انتخاب دموکراتیک ولی فقیه از سوی مردم است.2- نایب مجازی بودن ولی فقیه از سوی آقا امام زمان(ع) . اما اظهارات آقای مصباح که هیچ ارتباطی به مباحث فقهی شیعی ندارند این باور نادرست را به ذهن شنونده نا آگاه متبادر می کنند که تو گوئی ولی فقیه مانند نواب چهارگانه مستقیما از سوی آقا امام زمان (ع)منصوب شده است.آقای مصباح خواهشمندیم توضیح دهید کجا و کی حضرت امام زمان(ع) که از عمر با برکت ایشان قریب به هزار و دویست سال می گذرد در طول این همه سال کسی را مستقیما به عنوان ولی فقیه منصوب فرموده اند؟ استنتاج سوفسطائی شما که می گوئید: ولی فقیه منصوب حضرت امام زمان(ع)است و ایشان نیز جانشین رسول اکرم(ص)هستند و ایشان نیز فرستاده خداوند هستند و در نتیجه ولی فقیه نماینده خدا در روی زمین است، چه ربطی به فقه شیعه دارد؟ با این حساب کدخدای یک ده چون منصوب بخشدار است و بخشدار نیز چون منصوب فرماندار است و فرماندار نیز چون منصوب استاندار است و استاندار نیز چون منصوب وزیر کشور است و وزیر کشور نیز چون منصوب رئیس جمهور است و رئیس جمهور نیز چون منصوب ولی فقیه است و ولی فقیه نیز چون منصوب امام زمان(ع)است و ایشان نیز چون جانشین رسول الله(ص) هستند و پیامبر اسلام نیز چون فرستاده خداوند است، پس(اطاعت از کدخدای یک ده اطاعت از خود خداست!!!))
به نقل از:اکبر اعلمی
http://www.akbaralami.com/Public/ContentBody.aspx?ContentID=3195
نمی دونم چه حکمتیه که هم مسلک شما و ما و اونا هم رو بخونیم...
مهندس بزرگوار...
ایت الله سیستانی بارها با دیدار با مسئولین ایران بر حمایت از نظام تاکید کردند...
ایشون در اداره ی عراق به نحوی پر رنگ حضور دارند...
من تلاش می کنم نظر دقیق ایشون رو جویا بشم.
دفتر ابت الله حکیم هم هم الان هم زمان حضور ایشون از رهبری حمایت می کردند...
نهایتا این قضیه برای شما اعتقادی نیست...
خوب با قضیه این طور برخورد کنید که یک تئوری حکومتی که قابلیت تکمیل شدن هم داره در حال اجراست...
مثل مارکس(مارکسیسم)-جان لاک(لیبرالیسم)و...
امام هم تئو دموکراسی رو پیشنهد کردند...
الان هم داره اجرا میشه وزمان نیاز داره و باید بهش فرصت داد وکمک کرد تا بهترین حالت اجرا رو داشته باشه ...چون نه الان امکان تعویض ایدوئولوژی وجود داره نه میشه و نه به صلاحه و نه...
واقع بین باشیم.
سلام
شما دوست عزيز تا حالا اصلا تصوير آقاي مصباح رو هم ديديد؟
ميشه بپرسم شما تو كدوم كتاب ايشون خونديد؟
همهتون فقط يه كلمه مصباح شنيديد و تئوريسين خشن صدبار ميگيد.
كي گفته علامه مصباح همچين حرفي زده؟
حتما قيد بفرماييد تو كدوم كتاب؟
والا تو كتاب ولايت فقيهاش كه نيست
ولایت فقیه،ولایت رسول الله
![]()
مقدس اردبيلي(وفات 993 قمري)مي گويد: فقيه، خليفه و جانشين امام معصوم (ع) است، پس آنچه به او برسد، به امام معصوم(ع) تحويل داده شده است.
• محقق كركي(وفات 640 قمري) مي گويد:فقيهان شيعه اتفاق نظر دارند كه فقيه جامع الشرايط كه از آن بعنوان مجتهد، تعبير مي شود،از سوي امامان معصوم(عليهم السلام) در همه ي اموري كه به نيابت در آن دخالت دارد، نايب است.
ولایت فقیه،ولایت رسول الله
مقدس اردبيلي(وفات 993 قمري)
محقق كركي(وفات 640 قمري)
[/RIGHT]
این آقایان که نامشان را ذکر کردید،یکی مربوط به 500 سال پیش و دیگری مربوط به 800 سال پیش هستند.
عجیب است که تئوری ولایت فقیه در ایران با سابقه در صحنه بودن ملت مسلمان پس از 800 سال به ثمر رسیده است.
اگر اینطور بود که حکومت صفویه باید بر مبنای ولایت فقیه میبود؟
من فکر میکردم این تئوری قدمت زیادی نداشته باشد!
لا ولایَةّ اَحَدٌ عَلَی اَحَدٍ (ششیخ مرتضی انصاری: مکاسب. ص 153)
آره درست فکر کردی این نظریه که الان ما با اون مواجه هستیم اصلاً سابقه تاریخی نداره
سلام دوستان
بخاطر غيبت طولاني معذرت مي خوام.
سلام دوست عزيز.
يه مطلب براتون ميذارم در مورد تاريخچه ي ولايت فقيه.اگه راضيتون نكرد بگين تا يكي ديگه بذارم.اون مفصل تره.
آیا نظریه ولایت فقیه، یک نظریه جدید بود که توسط امام خمینی (ره) و در اثر شدت گرفتن اختلافات ایشان با شخص شاه مطرح شد؟
از ابتدای عصر غیبت، فقیهان و اندیشمندان اسلامی به دلیل احساس نیاز بیشتر در مورد رهبری جامعه اسلامی، با استناد به قرآن و روایات معصومین علیهم السلام به مسأله «ولایت فقیه» اهمیت داده و در آثار مختلف خود، به این موضوع پرداخته اند. بررسی این آرا و نظریات به خوبی نشان می دهد که فقیهان و اندیشمندان اسلامی از ابتدا در مورد اصل ولایت فقیه اتفاق نظر داشته اند.
مرحوم نراقی (م 1245 هـ) می نویسد: « ولایت فقیه فی الجمله بین شیعیان اجماعی است و هیچ یک از فقها فی الجمله در ولایت فقیه اشکال نکرده است». [1]
ابن ادریس (از فقهای قرن ششم هجری) می نویسد: «ائمه همه اختیارات خود را به فقهای شیعه واگذار کرده اند».[2]
صاحب جواهر (متولد 1266 هجری) می گوید: «کسی که در ولایت فقیه وسوسه کند، طعم فقه را نچشیده است و معنا و رمز کلمات معصومین (علیهم السلام) را نفهمیده است».[3]
امام خمینی رحمة الله علیه در این زمینه می فرماید: «موضوع ولایت فقیه، چیز تازه ای نیست که ما آورده باشیم بلکه این مسأله از اول مورد بحث بوده است. حکم میرزای شیرازی در حرمت تنباکو، چون حکم حکومتی بود همه علما تبعیت کردند. مرحوم کاشف الغطاء بسیاری از این مطالب را فرموده اند. مرحوم نراقی همه شئون رسول الله (صلی الله علیه و آله) را برای فقها ثابت می دانند. آقای نائینی نیز می فرمایند: این مطلب از مقبوله عمر بن حنظله استفاده می شود. این مسأله تازگی ندارد».[4]
پاره ای از منابع فقهی اندیشه ولایت فقیه از ابتدای غیبت کبری عبارت است از:
- شیخ مفید ( 413 – 333 ) ؛ المقنعه، ص 810
- ابوالصلاح حلبی (م 447 هـ) ؛ الکافی فی الفقه، ص 422
- ابن ادریس حلی (م 598 هـ) ؛ السرائر، ص 537
- محقق کرکی (م 940 هـ) ؛ رسائل، رساله صلاة الجمعه، ج 1، ص 141
- محقق حلی (676 هـ) ؛ مسالک الافهام (شرح شهید ثانی بر کتاب محقق حلی)، ج 1، ص 53
- مقدس اردبیلی (م 990 هـ) ؛ مجمع الفوائد و البرهان، ج 4، ص 205
- حسینی عاملی (م 1226 هـ) ؛ مفتاح الکرامه (کتاب القضاء)، ج 10، ص 21
- ملا احمد نراقی (م 1245 هـ) ؛ عوائد الیام، ص 178
- میرفتاح مراغی (م 1266 هـ) ؛ عناوین، ص 345
- شیخ محمدحسن نجفی (م 1266 هـ) ؛ جواهر الکلام، ج 16، ص 178
- شیخ مرتضی انصاری (م 1281 هـ) ؛ المکاسب، ص 154 و القضاء و الشهادات، ص 243
- حاج آقا رضا همدانی (م 1322 هـ) ؛ مصباح الفقیه، کتاب الخمس، ص 160
- سید بحرالعلوم (م 1326 هـ) ؛ بلغة الفقیه، ج 3، ص 221
- آیت الله بروجردی (م 1382 هـ) ؛ البدر الزاهر (تقریرات درس خارج)، ص 52
- شیخ مرتضی حائری (م 1362 هـ) ؛ صلوة الجمعة، ص 144
- امام خمینی (م 1368 هـ) ؛ کتاب البیع، ج 2، ص 488
- . . .
نتیجه آنکه مسآله ولایت فقیه از جهت نظری، عمری به در ازای اصل اسلام و به ویژه فقه شیعه دارد و به هیچ روی نمی توان آن را نظریه ای جدید به حساب آورد.
پی نوشت:
1. نراقی، احمد، عوائ الایام، ص 186
2. ابن ادریس، سرائر، ج 2، ص 25
3. جواهر الکلام، ج 2، ص 398
4. امام خمینی (ره)، ولایت فقیه، صص 112 و 113
منبع: نرم افزار «پرسمان 2»
سلام دوست عزیز.سلام از ماست ،
در مورد مطلب اول باید این رو عرض کنم که من فقط با این مثال خواستم عرض کنم که در مورد این مطلب اجماع به صورتی که در موردش گفته می شود وجود نداره. بنده هم حاضر هستم اگر نمونه های دیگری نیاز داشتین براتون عرض کنم.
اما در مورد مطلب دوم من ،اگر یک مقدار مطالب کوتاه من رو با دقت می خوندین شاید نیاز به تکرار نبود من عرض کردم نظریه فکری که ما الان با اون مواجه هستیم (( ولایت مطلقه )) سابقه تاریخی نداره. من از قبل با منابعی که اینجا بیان کردین آشنایی کمی دارم اما این رو با اطمینان عرض می کنم که هیچکدام از این حضرات که شما به بیانات آنها استناد کردین حرفی در مورد ولایت مطلقه بیان نکردن و هیچکدام هم موافق این مطلب نبودن.مطلب بعدی که لازم به تذکر هست این مطلب است که متاسفانه در حال حاضر به طرز وحشتناک و مسمومی در مورد این مطلب که پتانسیل های بالایی هم دارد در حال تبلیغ هستند البته چه طرفداران و چه موافقان. مطلب دوم رو بخاطر فضایی که در حال بحث هستیم زیا نمی تونم باز کنم.
اگر اشتباه عرض کردم لطفاً بفرمایید.
فقیه کسی است که در علوم اسلامی تخصّص دارد و احکام الهی را از ادله آن استنباط میکند.تعاریف
تعریف علمی این اصطلاح نیازمند شناخت دقیق مفاهیم فقه، فقیه و ولایت می باشد. از این رو ابتدا به این موضوع پرداخته و سپس جهت تکمیل بحث مطالبی را پیرامون نظریه ولایتفقیه بیان می نماییم.
الف _تعریف مفاهیم:
1. کلمه «فقه» در لغت به معنای فهم، آگاهی و دانایی است؛(ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج 4، ص 442.) خواه مربوط به دین باشد و یا چیز دیگر. در کتاب لسان العرب معنای «فقه» فراتر از مطلق دانستن است و منظور از آن علم و دانستنی است که همراه با دقت نظر و استنباط باشد(ابن منظور، لسان العرب، ج 10، ص 305.).
«فقه» در اصطلاح؛ به معنای علم و آگاهی دقیق نسبت به علوم دین و احکام الهی و توان استنباط آنها از طریق ادله تفصیلی (کتاب، سنت، عقل و اجماع) است. «فقه» یکی از شاخههای علوم دینی و عبارت است از: «علم به احکام شرعی از طریق استنباط و اجتهاد».(میراحمدیزاده، مصطفی، رابطه فقه و حقوق)
2. « فقیه» کسی است که در علوم اسلامی تخصّص دارد و احکام الهی را از ادله آن استنباط میکند.
3. «ولایت» معانی مختلفی دارد. ریشه لغوی آن (ولی) به معنای قرب، اتصال و پیوند دو یا چند شیء است. از پیوند عمیق دو شیء، ولایت پدید میآید.(راغب اصفهانی، المفردات فی غرایب القرآن، ص 533) ولایت به «تکوینی» و «تشریعی» تقسیم میشود:
یک. ولایت تکوینی
« ولایت تکوینی» به معنای تصرف در موجودات و امور تکوینی است. چنین ولایتی از آن خدا است. اصل پیدایش، تغییرات و بقای همه موجودات به دست او است و همه تحت اراده و قدرت خدا قرار دارند. خداوند متعال مرتبهای از این ولایت را به برخی از بندگانش اعطا میکند. معجزات و کرامات انبیا و اولیا، از آثار همین ولایت تکوینی است. آنچه در ولایتفقیه مطرح است، «ولایت تکوینی» نیست.
دو. ولایت تشریعی
« ولایت تشریعی» دو قسم است:
1. قانونگذاری: بر اساس توحید ربوبی، هرگونه قانونی که انتساب به خداوند نداشته باشد، به شرک در تشریع منتهی میشود: «إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ»(یوسف (12)، آیه 67.) و فقط کسی مجاز به جعل قانون است که از طرف خداوند، مأذون باشد، مانند پیامبر اکرم(ع) و امامان معصوم(ع)، قرآن در این باره میفرماید: «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحی عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوی»(.نجم (53)، آیات 5-3.)
امام صادق(ع) نیز فرموده است: «فما فوّض الله الی رسوله، فقد فوّض الینا»(بحارالانوار، ج 15، ص 332. ). آیت الله معرفت در توضیح این موضوع مینویسد: «اینان حامل ودایع نبوت بودند و طبق تعلیم و تربیت پیامبر اکرم(ع) و تأیید روح القدس، بینش واقعی لازم را دارا بودند و بر ملاکات اصلی احکام، نسبت به پیشامدها کاملاً واقف بودند و بر حسب رخدادهای زمانه و مصالح مقتضی، تشریع احکام مینمودند».( ولایتفقیه، ص 162.) زمان غیبت نیز فقیه جامع شرایطی که به کتاب و سنت آشنایی دارد، نسبت به اوضاع و احوال زمانه آگاه است، مقتضیات زمان و مکان را تشخیص میدهد و از تقوا و پارسایی نیز برخوردار است؛ از سوی معصومین(ع)، مأذون است تا به وضع قوانین متغیر در چارچوب احکام و آموزههای اسلامی و مصالح جامعه اسلامی بپردازد. جعل چنین ولایتی برای فقیه جامع شرایط، نه تنها منافاتی با ولایت تشریعی و حاکمیت خداوند ندارد؛ بلکه شأنی از شؤون ربوبیّت الهی و در طول آن است.( مصباح یزدی، محمد تقی، حقوق و سیاست در قرآن، ص 162.)
2. زعامت و رهبری: از دیدگاه اسلامی، انسان یکتاپرست، نباید از هیچ فرد یا نهادی، فرمان ببرد و کسی را ولی، سرپرست و ارباب خود قرار دهد و بی چون و چرا مطیع او گردد:
حالا هر ظاهری می خواد داشته باشه مهم نیست
«اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ»( توبه (9)، آیه 31.)؛ «اینان دانشمندان و راهبان خود و مسیح پسر مریم را به جای خدا به الوهیّت گرفتند، با آنکه مأمور نبودند جز اینکه خدایی یگانه را بپرستند که هیچ معبودی جز او نیست. منزّه است او از آنچه [ با وی] شریک میگردانند».
مگر آنکه خداوند سبحان برای او چنین حقی را جعل و تشریع کرده باشد. قرآن فرموده است: «النَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»(احزاب (33)، آیه 6. )؛ «پیامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر [ و نزدیکتر] است» نیز «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ»( مائده (5)، آیه 55.)؛ «ولیّ شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آوردهاند: همان کسانی که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند».
بر اساس این آیات خداوند ولایت تدبیری و حق اداره و تنظیم اجتماعی را برای پیامبر و امامان معصوم(ع) تشریع کرده است و تنها آنان هستند که میتوانند حاکمیت سیاسی و زمامداری جامعه را در دست گرفته و در رأس هرم قدرت باشند. بر اساس دلایل گوناگونی، چنین ولایتی از طرف ائمه اطهار(ع) به فقیهان واجد شرایط واگذار شده است و آنان به نیابت از معصومین(ع)، علاوه بر حق قانونگذاری - با قیود و شرایطی که بیان شد - دارای ولایت زعامت و رهبری جامعه بوده و موظف به تدبیر، سرپرستی و تنظیم اجتماعی، جامعه اسلامی هستند.
در هر صورت معنای اصطلاحی « ولایت» عبارت است از: «تصدی امر و اداره حکومت»!!!!!!!!!!!!!!!.( نوروزی، محمد جواد، نظام سیاسی اسلام، ص 187 و ر.ک: آیت الله جوادی آملی، ولایتفقیه، ولایت فقاهت و عدالت، نشر اسراء، 1378، صص 125-123)
4. « ولایت فقیه»؛ یعنی، رهبری سیاسی جامعه اسلامی به وسیله فقیه عادل و با تقوا و دارای شرایط لازم رهبری.
منبع: سایت پرسجو
کليه حقوق برای پايگاه حوزه محفوظ است.
ادامه دارد...
همه اینها فقط یه نظریه است و در قرآن هیچ اشاره مستقیمی هم به اون نشدهب _نظریه ولایت فقیه :
ولایتفقیه اصطلاحی است برای نظام حکومت اسلامی پس از ائمه طاهرین(ع). ولایت در این اصطلاح به معنای حکومت و زمامداری امور جامعه است و ولایتفقیه به مفهوم زمامداری جامعه اسلامی از سوی کسی است که به مقام اجتهاد در فقه رسیده و حائز شرایط رهبری جامعه اسلامی می باشد. موضوع اصلی ولایتفقیه این است که در زمان غیبت امام معصوم(ع) چه باید کرد؟ آیا امت اسلامی باید بدون رهبر باشد؟ یا باید به رهبری طاغوت تن دهد یا باید بهترین کسی را که از نظر علم و زهد و تقوا و مدیریت سیاسی، کمترین فاصله را با معصوم دارد به رهبری امت اسلامی بپردازد؟
در واقع ولایتفقیه به همین معناست که با وجود معصوم(ع) باید او رهبری کند و در عصر غیبت به نیابت از امام زمان(عج) ولی فقیه رهبری و زمام امور جامعه را بر عهده دارد تا امت گرفتار هرج و مرج و آنارشیسم و تعبد به حاکمیت طاغوت نشود و احکام و ارزشهای الهی در جامعه عملی گردد.
نظریه ولایتفقیه و شکل متکامل و شفاف آن یعنی ولایت مطلقه فقیه، هر چند مبتنی بر مبانی و آموزه های دینی بوده و دارای پیشینه تاریخی طولانی تا عصر امامان معصوم(ع) می باشند، ولی شکل گیری نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر نظریه ولایتفقیه - که به عنوان تنها شکل مشروع حکومت در زمان غیبت از سوی امامان معصوم(ع) معرفی شده است - در ابتدا و برخورد ملموس و عینی این نظریه با واقعیات جامعه در عرصه مدیریت جامعه باعث تکامل و تبیین هر چه بیشتر اختیارات ولی فقیه و زوایای پنهان آن در قالب نظریه «ولایت مطلقه فقیه» شد.
منبع: سایت پرسجو کليه حقوق برای پايگاه حوزه محفوظ است
ادامه دارد...
سلام دوست عزیز.
اگه واقعا مراجع بزرگوار و اندیشمندان گذشته و حال اسلام در باب این مسئله مورد پذیرش شما هستند و این مسئله رو با نظرات این بزرگواران می خواید بررسی کنید و نه این که برای رسیدن به یک ایده ی خاص تا اون جا که نظرات این اقایون به شما کمک میکنه ازش استفاده کنید پس:
نباید تنها به بخشی از نظرات این بزرگواران استناد کرد.به علاوه باید دلایل هر یک رو بر نظراتش یافت.
ه طور کلی علمای شیعه 2 دسته اند:
- اخباری:اعتقاد به اجرای احکام اسلام به همن شیوه ی زمان رسول الله دارند.اعتقاد به عدم حضور عقل در بین ارکان استنباط احکام دارند.(فقط سنت - قران - حدیث و...)
- اصولی:اعتقاد به حضور عقل در بین ارکان استنباط احکام دارند.
امروز حوزه بهای علمیه تقریبا به طور کامل از اصولییون تشکیل شده.
اصولیین به تماما به ولایت اعتقاد دارند.
اما 2 دسته اند:
- ولایت مطلقه :
- ولایت مقیده :
من در مورد معنی این دو مورد به صورت تخصصی حرفی نمی زنم (پیشنهاد می کنم مطالعه کنید)
فقط همین قدر که این 2 واژه مربوط به 30 سال پیش نمیشه .
متاسفانه ما با فلسفه جمهوری اسلامی اشنا نیستیم که باعث شده این قدر راحت در مورد معانی و عملکردها بدون نگاه تخصصی اظهار نظر کنیم. که باید علت رو در نسل قبل جست و جو کرد.
این افراط و تفریط ها در عدم اشنایی ما با مبانی فکری ایدوئولوژی که امروز به عنوان خط امام میشناسیم نشات میگیره.
امیدوارم با شناخت دقیق تر مبانی فکری حقانیت کلامی این تز فکری رو بهتر بشناسیم.[/Q]
سلام از ماست اخوی،
ببخشید متوجه منظور شما نمی شم. شما می فرمایید اگر حضرات رو قبول دارید نباید به بخشی از سخنان اشاره کنیم. 1 من به روشی که در این تایپیک مطالب ارایه شده مطالبم رو بیان کردم . 2 در زمان مباحثه که نمی تونید بیاید کل مطالبی که حضرات بیان کردن رو بیاریم در واقع مجبور هستید چکیده مطلبی رو که می خواهید به اون استناد کنید رو بیارید و بعد استدلال خودتون رو بکنید وگر نه بحث تبدیل به مباحثه تاریخی می شه. در مورد علمای شیعه که فرمودین 2 دسته هستند در واقع شاخه های زیادی رو حذف کردین که شرط انصاف نیست. می تونید حداقل 2 نفر از بزرگان رو نام ببرید که به ولایت مطلقه اعتقاد داشتند و مطالب اونها رو هم بیان کنید که مربوط به 100 سال گذشته نباشند.
فرمودید بنده با فلسفه جموری اسلامی آشنا نیستم. بد نبود قبل از اینگونه صحبت کردن که ما این روزها بسیار شاهد اون هستیم حداقل نگاهی به تحصیلات بنده می کردید( رشته حقوق مقطع فوق لیسانس) تا متوجه بشید که من و دوستان همکار من بیشترین آشنایی رو با این فلسفه دارند و بدون آشنایی با این فلسفه و فلسفه بسیاری از موارد دیگر ما هرگز نمی تونیم از حق مردم دفاع کنیم.
فرودید این افراط و تفریط ها در عدم اشنایی ما با مبانی فکری ایدوئولوژی که امروز به عنوان خط امام میشناسیم نشات میگیره. با این حرف عجیب موافق هستم در تایید این جمله فقط همین رو عرض می کنم که فراکسیون خط امام در مجلس کنونی در اقلیت قرار داره جالبه نه؟؟ دیگه از وضعیت یاران امام وبیت آن بزرگوار حرفی نمی زنم
سلام دوست عزیز.
اگه واقعا مراجع بزرگوار و اندیشمندان گذشته و حال اسلام در باب این مسئله مورد پذیرش شما هستند و این مسئله رو با نظرات این بزرگواران می خواید بررسی کنید و نه این که برای رسیدن به یک ایده ی خاص تا اون جا که نظرات این اقایون به شما کمک میکنه ازش استفاده کنید پس:
نباید تنها به بخشی از نظرات این بزرگواران استناد کرد.به علاوه باید دلایل هر یک رو بر نظراتش یافت.
ه طور کلی علمای شیعه 2 دسته اند:
- اخباری:اعتقاد به اجرای احکام اسلام به همن شیوه ی زمان رسول الله دارند.اعتقاد به عدم حضور عقل در بین ارکان استنباط احکام دارند.(فقط سنت - قران - حدیث و...)
- اصولی:اعتقاد به حضور عقل در بین ارکان استنباط احکام دارند.
امروز حوزه بهای علمیه تقریبا به طور کامل از اصولییون تشکیل شده.
اصولیین به تماما به ولایت اعتقاد دارند.
اما 2 دسته اند:
- ولایت مطلقه :
- ولایت مقیده :
من در مورد معنی این دو مورد به صورت تخصصی حرفی نمی زنم (پیشنهاد می کنم مطالعه کنید)
فقط همین قدر که این 2 واژه مربوط به 30 سال پیش نمیشه .
متاسفانه ما با فلسفه جمهوری اسلامی اشنا نیستیم که باعث شده این قدر راحت در مورد معانی و عملکردها بدون نگاه تخصصی اظهار نظر کنیم. که باید علت رو در نسل قبل جست و جو کرد.
این افراط و تفریط ها در عدم اشنایی ما با مبانی فکری ایدوئولوژی که امروز به عنوان خط امام میشناسیم نشات میگیره.
امیدوارم با شناخت دقیق تر مبانی فکری حقانیت کلامی این تز فکری رو بهتر بشناسیم.[/Q]
سلام از ماست اخوی،
ببخشید متوجه منظور شما نمی شم. شما می فرمایید اگر حضرات رو قبول دارید نباید به بخشی از سخنان اشاره کنیم. 1 من به روشی که در این تایپیک مطالب ارایه شده مطالبم رو بیان کردم . 2 در زمان مباحثه که نمی تونید بیاید کل مطالبی که حضرات بیان کردن رو بیاریم در واقع مجبور هستید چکیده مطلبی رو که می خواهید به اون استناد کنید رو بیارید و بعد استدلال خودتون رو بکنید وگر نه بحث تبدیل به مباحثه تاریخی می شه. در مورد علمای شیعه که فرمودین 2 دسته هستند در واقع شاخه های زیادی رو حذف کردین که شرط انصاف نیست. می تونید حداقل 2 نفر از بزرگان رو نام ببرید که به ولایت مطلقه اعتقاد داشتند و مطالب اونها رو هم بیان کنید که مربوط به 100 سال گذشته نباشند.
فرمودید بنده با فلسفه جموری اسلامی آشنا نیستم. بد نبود قبل از اینگونه صحبت کردن که ما این روزها بسیار شاهد اون هستیم حداقل نگاهی به تحصیلات بنده می کردید( رشته حقوق مقطع فوق لیسانس) تا متوجه بشید که من و دوستان همکار من بیشترین آشنایی رو با این فلسفه دارند و بدون آشنایی با این فلسفه و فلسفه بسیاری از موارد دیگر ما هرگز نمی تونیم از حق مردم دفاع کنیم.
فرودید این افراط و تفریط ها در عدم اشنایی ما با مبانی فکری ایدوئولوژی که امروز به عنوان خط امام میشناسیم نشات میگیره. با این حرف عجیب موافق هستم در تایید این جمله فقط همین رو عرض می کنم که فراکسیون خط امام در مجلس کنونی در اقلیت قرار داره جالبه نه؟؟ دیگه از وضعیت یاران امام وبیت آن بزرگوار حرفی نمی زنم
سلام دوست عزیز:
با حساب کتاب شما من به عنوان یه مهندس کاملا باید تهی از علوم انسانی باشم.(به نظرم نمیاد صرف تحصیلات اکادمیک بتونه زمینه ساز تحلیل درست از مسائل بشه به ویژه در مورد فلسفه جمهوری اسلامی، اونم در این بازار داغ برداشت کردنهای مختلف از خط امام که میتونه هر کسی که از راه برسه خودش رو خط امام معرفی کنه از لیبرال گرفته تا اسلام گرا)
من خدایی نکرده قصد بی احترامی به دانش شما رو نداشتم فقط تحلیلتون پیرامون مطلقه رو جامع نمی دونم.(اگه میشه ولایت مطلقه رو از دیدگاه خودتون بیان کنید ؟)
در مورد نظرات بزرگواران هم به این دلیل خدمتون گفتم که این روزا باب شده تا جایی که میشه از نظرات امام یا سایر بزرگواران تا جایی که به نفع باشه استفاده میشه و باقی ...(که متاسفانه رویه تمام جبهه های سیاسی شده)
بسیاری از بزرگواران در تاریخ گذشته یا عنوانی غیر از ولایت مطلقه به بیان نظرات پرداختند.
مثلا مفهوم زعامت.
از طرفی در طول تاریخ تشیع این اولین باریه که به طور عملی امکان پیاده شدن حکومت اسلامی در 4چوب دستاورد های زمان امکان پذیر شده که کمی مقایسه با تاریخ رو دچار مشکل میکنه.
به نظرتون چرا امام ولایت مطلقه رو در اخرین ماههای زندگیشون عنوان و روی اون پا فشاری کردند؟
سلام دوست عزيز...فقیه کسی است که در علوم اسلامی تخصّص دارد و احکام الهی را از ادله آن استنباط میکند.
خوب این چه ربطی به علوم سیاسی داره که باید رهبری سیاسی داشته باشه
معنی لغوی ولایت فقیه یعنی ارجاع مسائل دینی به فقیه نه ...
خود قرآن برای این اومد که مردم زمانه با چشم و گوش بسته بت می پرستیدن و کارا ی بیهوده میکردن و حالا اگه ما هم روش همون بت پرستای 1400 سال پیش رو داشته باشیم دین که نداریم هیچی از اونام بدتریم چون عبرت اونا رو نگرفتیم پس وای بر ما که خودمون موجب عبرت دیگران خواهیم بود.
قانونگذاری: بر اساس توحید ربوبی، هرگونه قانونی که انتساب به خداوند نداشته باشد، به شرک در تشریع منتهی میشود
لطفا" پشت چراغ قرمز ترمز نفرمایید چون از حیطه فقه خارج است!
من میخواستم یه پیشنهاد به خانم قطره 31 بکنم امکانش هستسلام دوست عزيز...
جواب صحبت هاي شما در پست هاي گذشته ي من هست.
اگه مراجعه كردين و جواب نگرفتين در خدمتم...
سلاممن میخواستم یه پیشنهاد به خانم قطره 31 بکنم امکانش هست![]()
سلام دوست عزیز:
با حساب کتاب شما من به عنوان یه مهندس کاملا باید تهی از علوم انسانی باشم.(به نظرم نمیاد صرف تحصیلات اکادمیک بتونه زمینه ساز تحلیل درست از مسائل بشه به ویژه در مورد فلسفه جمهوری اسلامی، اونم در این بازار داغ برداشت کردنهای مختلف از خط امام که میتونه هر کسی که از راه برسه خودش رو خط امام معرفی کنه از لیبرال گرفته تا اسلام گرا)
من خدایی نکرده قصد بی احترامی به دانش شما رو نداشتم فقط تحلیلتون پیرامون مطلقه رو جامع نمی دونم.(اگه میشه ولایت مطلقه رو از دیدگاه خودتون بیان کنید ؟)
در مورد نظرات بزرگواران هم به این دلیل خدمتون گفتم که این روزا باب شده تا جایی که میشه از نظرات امام یا سایر بزرگواران تا جایی که به نفع باشه استفاده میشه و باقی ...(که متاسفانه رویه تمام جبهه های سیاسی شده)
بسیاری از بزرگواران در تاریخ گذشته یا عنوانی غیر از ولایت مطلقه به بیان نظرات پرداختند.
مثلا مفهوم زعامت.
از طرفی در طول تاریخ تشیع این اولین باریه که به طور عملی امکان پیاده شدن حکومت اسلامی در 4چوب دستاورد های زمان امکان پذیر شده که کمی مقایسه با تاریخ رو دچار مشکل میکنه.
به نظرتون چرا امام ولایت مطلقه رو در اخرین ماههای زندگیشون عنوان و روی اون پا فشاری کردند؟
باز هم سلام
آقا من کی همچین حرفی زدم که شما تهی هستین.من فقط خواستم به شما عرض کنم که با مسایلی که فرودید غریبه نیستم و آشنایی اندکی دارم و در ضمن ادّعای این رو ندارم که حرفی رو که مزنم حتماً درست هستش و این باعث خوشحالیه من هست که از مطالب شما استفاده کنم.
شما نظر بنده رو در مورد مطلقه خواستین.ببنید این بحث سه جنبه داره یک جنبه اون فقهی هست (که فکر نی کنم اینجا بتونیم در موردش بحث کنیم) وجنبه دوم که در قانون اساسی به همت آیت الله منتظری وارد شد(اگر در این مورد شک دارید به مذاکرات مجلس موسس قانون اساسی مراجعه کنید) و جنبه دیگرش شکلی که ما با اون مواجه هستیم منظور بعد از تجدید نظر در قانون اساسی و تفسیر هایی که از این مطلب می شود که ولایت فقیه رو در شکل حکومت اسلامی و راس تمام امور می دونه. شما کدوم رو می خواهین بدونید؟؟
از نظر شخصی من با هر نوع ولایتی در دوران معاصر مخالفم، چون فلسفه بوجود آمدن ولایت در اصل برای محجورین و صغار( جمع صغیر) و مجانین و سفیه بود. در واقع کسانی که در قوه دماقیه دچار مشکل هستن و نیاز به حمایت دارند چون خود آنها قدرت درک درست از مسایل رو ندارند. اگر بخواهیم به اصل ولایت هم مراجعه کنیم تقریباً با چنین مباحثی مواجه می شویم شاید زمانی کاربرد داشته امّا الان نمی تونه.اگر انسان در آن دنیا قرار پاسخگوی اعمال خودش باشه پس باید در این دنیا حاکم اعمال خودش باشد.
فرمودید از طرفی در طول تاریخ تشیع این اولین باریه که به طور عملی امکان پیاده شدن حکومت اسلامی در 4چوب دستاورد های زمان امکان پذیر شده که کمی مقایسه با تاریخ رو دچار مشکل میکنه.
خدمت شما عرض کنم که ما الان اصلان با حکومت اسلامی مواجه نیستیم. چرا که از اولین مشخصه های حکومت اسلام پیاده کردن تمامی احکام اسلام و قوانین اسلام هست که ما فقط قوانین ظاهری رو پیاده می کنیم .در ضمن این رو بدونید شما که از به دنبال حکومت اسلای هستید آیا می دونید که جایگاه مردم در این طرز حکومت کجا قرار داره ویا بهتر بگم اصولاً مردم هیچ نقشی ندارند. در حکومت اسلامی همه چیز در رای حاکم اسلامی خلاصه میشود و حاکم هم جانشین خدا و پیامبر هستش(تفکر مصباحیه) در حکومت اسلامی حاکم فراتر از قانون هست و در تمامی امور حق دخالت داره( چیزی که این روزها کم نمی بینیم) در حکومت اسلامی قوانین تمامی از شرع گرفته می شود و مجلس جایگاهی ندارد( باز هم این روزها می بینیم) چه برسد با مقایسه که مثلاً بخواهیم این حکومت رو با حکومت حضرت علی(ع) مقایسه کنیم که تقریباً امکان پذیر نیست.
امّا در مورد سوال آخر.اگر از نظریات امام بخواهیم صحبت کنیم از زمانی که ایشون در فرانسه بودن تا ماههای آخر زندگیه پر برکتشون شاهد چرخش بسیار عظیمی هستیم .مثلاً ایشون در حدود 300 مصاحبه که در فرانسه داشتن و تمامی بیانیه ها حتی یک بار هم از ولایت هم حرف نزدند چه برسد به مطلقه. بنظر من شاید دلیل اصلی این حرکت ایشون رو عدم جمع قابلیت مردم سالاری و دین سالاری با هم و در کنار هم دونست که ایشون با این حرکت دین سالاری رو در حکومت با بازتر کردن اختیارت مقام رهبر در وضعیت بالاتری نسبت به مردم سالاری قرار دادند که شاید اگر ما شاهد حضور افرادی در سطح ایشون در این مقام بودیم دچار این مشکلات نمی شدیم.
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
ولایت فقیه-شبهه | ولایت فقیه و رهبری | 16 |