........................................................................................................
.............................................................................
قرآن ادعا میکند که قابلیت هدایت بشر به سمت خداوند را داشته و این را دلیلی بر آن گرفته که امکان اینکه قرآن از جانب کسی بجز خدا باشد وجود ندارد و سپس ناباوران را به چالش میطلبد تا سورهای مانند سورههای قرآن تولید کنند.
موارد انتقاد مخالفان و منتقدان درباره این ادعا چنین است:
کسی میتونه جواب بده؟
.............................................................................

قرآن ادعا میکند که قابلیت هدایت بشر به سمت خداوند را داشته و این را دلیلی بر آن گرفته که امکان اینکه قرآن از جانب کسی بجز خدا باشد وجود ندارد و سپس ناباوران را به چالش میطلبد تا سورهای مانند سورههای قرآن تولید کنند.
موارد انتقاد مخالفان و منتقدان درباره این ادعا چنین است:
- اولاً معنی «مثل» در این ادعا مبهم است. مسلمانان در هر صورتی میتوانند ادعا کنند که نمونهٔ آورده شده «مثل» قرآن نیست. چرا که معیار دقیق و مشخصی برای سنجش وجود ندارد. فصاحت٬ بلاغت و معانی٬ هیچکدام معیارهای دقیق و قابل اندازهگیری ندارند تا با آنها بتوان معلوم کرد که به عنوان مثال دو مثنوی از دو شاعر بزرگ مثل هم هست یا نه، و اگر این دو مثل هم نیستند، کدام یک برتر از دیگری است. قضاوت در چنین مواردی بستگی به روحیات٬ ذوق٬ و سلیقه انسانها دارد و چون این امور در انسانها یکسان نیست، قضاوتها نیز متفاوت خواهدبود. بنابراین با این تعریف میتوان بر هر نثر ادبی این ادعا را بیان کرد که اگر میتوانید «مثل» آن را بیاورید.
- داور این ادعا بیطرف نخواهد بود. کسی که قرار است قرآن و متن ارائهشده را ارزیابی کند یا مسلمان خواهد بود یا غیرمسلمان. در هر صورت نتیجهای بیطرفانه و غیرمغرضانه حاصل نخواهدشد.
- حتی برفرض اگر بپذیریم که فصاحت و بلاغت قرآن به گونهای است که کس دیگری توان آوردن متنی مثل آن را ندارد، باز هم الهی بودن قرآن اثبات نمیشود، زیرا غیررقابتی بودن مساوی با الهی بودن نیست.
- نتواستن در آوردنِ متنی مثل قرآن توسط گروهی خاص یا در دورهای خاص دلیل بر عجز بر این کار نیست. اگر برفرض تا زمانی مشخصی در جامعهای این کار انجام نشده باشد هیچ دلیل نمیشود که در آینده یا توسط گروهی دیگر این کار انجام نشود. بنابراین، تقاضای قرآن از مخالفان (که اگر نتوانستید سورهای مثل قرآن بیاورید، باید تسلیم شوید و ایمان بیاورید) غیرمنطقی است. برای اثبات معجزه بودن قرآن، حداقل باید به نحوی اثبات شود که هیچ انسانی در هیچ عصری نتوانسته و نخواهد توانست سورهای مثل قرآن بیاورد. در حالی که چنین مدعایی قابل اثبات نیست. به عقیدهٔ مخالفان٬ با روشی که قرآن برای اثبات معجزه بودن خود در پیش گرفتهاست، بسیاری از اندیشمندان، هنرمندان، شاعران، مخترعان و… میتوانند ادعای پیامبری کرده و آثار خود را معجزه بنامند
- این سنجش برای تمام انسانها یکسان نیست. ساختن متنی شعرگونه مثل قرآن برای کسی که زبان مادریاش چیزی جز عربی است و باید عربی را به عنوان زبان دوم آموزش ببیند بسیار مشکلتر از اعراب است. اینکه در این ادعا اعراب در ردهای بالاتر از غیراعراب قرار گرفتهاند نیز از اشکالات این ادعاست.
کسی میتونه جواب بده؟
