امسال مادرت هشت سین ندارد (تقدیم به مادر سهراب)

مهسیما

عضو جدید
کاربر ممتاز
سیر هست،


سرکه هست،
سیب هست،
سمنو را خودش پخته.
سماق و سنجد و سبزه را هم دارم می‌بینم.
اما
تو نیستی امسال
یک سین کم است
می‌بینی پسر؟
از امسال
برای همیشه
سفره‌ی مادرت
سهراب ندارد…
 
آخرین ویرایش:

Rheoman

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدا به مادرشون صبر و استقامت عنایت کنه ان شا الله
 

nimaparham

عضو جدید
کاربر ممتاز
ن امسال عید ندارم چون.......................



قبل از خوندن این مطلب باید بگم این نوشته یک نظر کاملاشخصیه
دوستان سبز اندیشم شکیبا باشید تا تمام عکس ها نشون داده بشه




یادمان باشد....
دل آسمان خون چکان شد از این غم
زمین یک سر آتش فشان شد از این غم
نه فرصت که پیراهن تو ببویم
نه مرهم که بر دل گذارم
نه مهلت که در ماتم تو بمویم
نه رخصت که شیون برآرم
ببین پشت سر مانده برجا ، خیمه ها همه خاکستر و خون
ببین پیش رو مانده تنها ، کاروان اسیران محزون
مران کاروان یک دم بمان ، دیگر مزن زنگ عزا را
که گم کرده ام در دشت غم آیینه خون خدا را


امسال عید ندارم چون باید در خانه بشینم وبا خانوادهای بازماندگان و کشته شدگان نابحق حوادث اخیر آزادی و عدالت خواهی مان همدردی بکنم . با خانواده های که از عزیزان خود بی خبرند



امسال عید ندارم چون وقتی عکس های مادر ندا و سهراب رو می بینم که بعد از شهید شدن بچه هاشون تمام
مو هاشون سفید شده و درد و رنج فراق بچه هاشون تو صورتشون میشه حس کرد از خودم خجالت می کشم که با خانوادم به شادی و تفریح بپردازم ولی یادی ازشون نکنم





امسال عید ندارم چون بعضی از آقا زاده های این مملکت چنین عروسی هایی میگیرند






اما چند کیلومتر پایین تر مردمی با خوردنه ته مانده غذاهاشون در بین زباله ها جشن میگیرند






امسال عید ندارم با وجود جوانانی که در زندان های مخوف و بدون ملاقاتی بسر می برند .وحتی نمی تونند با تلفن سال نو رو به خانوادشون تبریک بگن
ولی در سلولهایشان برای اینکه بی نصیب از عید نمونند چنین سفره هفت سینی درست می کنند



عید می آید هفت سینی چیده ام سلول ما هم تا نماند بی نصیب از سفره نوروز _
هفت سینی ناگزیر امسال
_ سین اول : سین سلول است ( تنگی اش یادآوران چاه)
سین دوم : سرنگهبان است (با کمی شرمندگی در هر نگاه )
سین سوم : سردی بند است ( در سکوتی سردتر ، سرد وسیاه)
سین چهارم : سختی میله است (در تعجب مانده از سرسختی این نوجوان بی گناه)
سین پنجم : ساعت بند است ( کندتر از روز و هفته ثانیه هایش و حتی سال و ماه)
سین ششم: سوز این دل هاست (نه به حال خود ، که به حال مادران پشت دیوار اوین ، دل خستگان بی پناه )
سین هفتم: لیکن از این جنس نیست سین هفتم سین سرسبزی است ( که حضورش را بهاران پهن خواهد کرد بر گیتی آنچنان که هیچ قاضی حکم نتواند کند انکار آن را خواه یا ناخواه و اوین هم جزیی از دنیاست سبز خواهد کرد فصل سبز آن را در مسیر راه)
هفت سین ناگزیر ما همه امسال اینگونه است


امسال عید ندارم چون پارچه ، کفش و لباس تولید خودمان در کارگاه ها در حال پوسیدن است و کارگرانش بیکار و بی پول و چشم فرزندانشون به دست آنها اما ........ولی باید مردم کفش و لباس وارداتی چینی ، ترک و. مصرف کنند
امسال عید ندارم چون میوه و شکلات و آجیل تولید خودمان در انبار ها در حال گندیدن است و تولید کنندگان آن ورشکسته وبا چکی برگشتی در زندان ، ولی باید مردم سیب و پرتقال پاکستانی و بادام آمریکایی و شکلات ......رابخرند .
امسال بچه ها من هم عید ندارم چون
بچه های بی بضاعت ما هم عیدی ندارند چون هدایای مردم نیکوکار برای جشن و عیدی غزه و لبنان و عراق و جزایر ناشناخته فرستاده خواهد شد






امسال عید ندارم چون فقر رو تو جامعه بیش از گذشته دارم احساس می کنم چون هر روز داره به چادر نشینهایه سر خیابون ها که پول اجاره ندارند و وسایلشون بیرون ریخته شده داره اضافه میشه





با همین چشام پدر خانواده ای رو دیدم که سیم کارت ایرانسلشو 1000 تومن فروخت تا واسه خانوادش نون شب بگیره اونم فقط نون خالی
اون صحنه می خواستم از ناراحتی سرمو به دیوار بکوبم داشت وسط خیابون اشکم در میومد از اینکه


ملیاردها تومان پول همین ملت زیر دست اعراب بی همه چیز داره پول عیش و نوشو کثافت کاریهاشون میشه





امسال عید ندارم چون تو ایران به انسانیت و شرف انسانی داره توهین میشه







و دروغ و فریب دیگران نقل و نبات هر مجلسی میشه





و هر اندیشه ای غیر از اندیشه متکلم الوحده باشه باطل و مساوی با محارب خونده میشه




من امسال عید ندارم........................................ ..


دوست دارم بقیشو شما ها واسم کامنت کنین


من عید وجشن و تازگی و طراوت بهار رو با طراوت و آزادی خاک وطنم از دست اهریمن منشان می خواهم
به امید ان روز که دور نیست
 

no-ones

عضو جدید
سیر هست،


سرکه هست،
سیب هست،
سمنو را خودش پخته.
سماق و سنجد و سبزه را هم دارم می‌بینم.
اما
تو نیستی امسال
یک سین کم است
می‌بینی پسر؟
از امسال
برای همیشه
سفره‌ی مادرت
سهراب ندارد…
خدا رحمتش کنه ولی محمود و داریم
 

zzahra

عضو جدید
سیر هست،


سرکه هست،
سیب هست،
سمنو را خودش پخته.
سماق و سنجد و سبزه را هم دارم می‌بینم.
اما
تو نیستی امسال
یک سین کم است
می‌بینی پسر؟
از امسال
برای همیشه
سفره‌ی مادرت
سهراب ندارد…

روحش شاد
اندکی صبر...سحر نزدیک است...
 

مهسیما

عضو جدید
کاربر ممتاز
ن امسال عید ندارم چون.......................



قبل از خوندن این مطلب باید بگم این نوشته یک نظر کاملاشخصیه
دوستان سبز اندیشم شکیبا باشید تا تمام عکس ها نشون داده بشه




یادمان باشد....
دل آسمان خون چکان شد از این غم
زمین یک سر آتش فشان شد از این غم
نه فرصت که پیراهن تو ببویم
نه مرهم که بر دل گذارم
نه مهلت که در ماتم تو بمویم
نه رخصت که شیون برآرم
ببین پشت سر مانده برجا ، خیمه ها همه خاکستر و خون
ببین پیش رو مانده تنها ، کاروان اسیران محزون
مران کاروان یک دم بمان ، دیگر مزن زنگ عزا را
که گم کرده ام در دشت غم آیینه خون خدا را


امسال عید ندارم چون باید در خانه بشینم وبا خانوادهای بازماندگان و کشته شدگان نابحق حوادث اخیر آزادی و عدالت خواهی مان همدردی بکنم . با خانواده های که از عزیزان خود بی خبرند



امسال عید ندارم چون وقتی عکس های مادر ندا و سهراب رو می بینم که بعد از شهید شدن بچه هاشون تمام
مو هاشون سفید شده و درد و رنج فراق بچه هاشون تو صورتشون میشه حس کرد از خودم خجالت می کشم که با خانوادم به شادی و تفریح بپردازم ولی یادی ازشون نکنم





امسال عید ندارم چون بعضی از آقا زاده های این مملکت چنین عروسی هایی میگیرند






اما چند کیلومتر پایین تر مردمی با خوردنه ته مانده غذاهاشون در بین زباله ها جشن میگیرند






امسال عید ندارم با وجود جوانانی که در زندان های مخوف و بدون ملاقاتی بسر می برند .وحتی نمی تونند با تلفن سال نو رو به خانوادشون تبریک بگن
ولی در سلولهایشان برای اینکه بی نصیب از عید نمونند چنین سفره هفت سینی درست می کنند



عید می آید هفت سینی چیده ام سلول ما هم تا نماند بی نصیب از سفره نوروز _
هفت سینی ناگزیر امسال
_ سین اول : سین سلول است ( تنگی اش یادآوران چاه)
سین دوم : سرنگهبان است (با کمی شرمندگی در هر نگاه )
سین سوم : سردی بند است ( در سکوتی سردتر ، سرد وسیاه)
سین چهارم : سختی میله است (در تعجب مانده از سرسختی این نوجوان بی گناه)
سین پنجم : ساعت بند است ( کندتر از روز و هفته ثانیه هایش و حتی سال و ماه)
سین ششم: سوز این دل هاست (نه به حال خود ، که به حال مادران پشت دیوار اوین ، دل خستگان بی پناه )
سین هفتم: لیکن از این جنس نیست سین هفتم سین سرسبزی است ( که حضورش را بهاران پهن خواهد کرد بر گیتی آنچنان که هیچ قاضی حکم نتواند کند انکار آن را خواه یا ناخواه و اوین هم جزیی از دنیاست سبز خواهد کرد فصل سبز آن را در مسیر راه)
هفت سین ناگزیر ما همه امسال اینگونه است


امسال عید ندارم چون پارچه ، کفش و لباس تولید خودمان در کارگاه ها در حال پوسیدن است و کارگرانش بیکار و بی پول و چشم فرزندانشون به دست آنها اما ........ولی باید مردم کفش و لباس وارداتی چینی ، ترک و. مصرف کنند
امسال عید ندارم چون میوه و شکلات و آجیل تولید خودمان در انبار ها در حال گندیدن است و تولید کنندگان آن ورشکسته وبا چکی برگشتی در زندان ، ولی باید مردم سیب و پرتقال پاکستانی و بادام آمریکایی و شکلات ......رابخرند .
امسال بچه ها من هم عید ندارم چون
بچه های بی بضاعت ما هم عیدی ندارند چون هدایای مردم نیکوکار برای جشن و عیدی غزه و لبنان و عراق و جزایر ناشناخته فرستاده خواهد شد






امسال عید ندارم چون فقر رو تو جامعه بیش از گذشته دارم احساس می کنم چون هر روز داره به چادر نشینهایه سر خیابون ها که پول اجاره ندارند و وسایلشون بیرون ریخته شده داره اضافه میشه





با همین چشام پدر خانواده ای رو دیدم که سیم کارت ایرانسلشو 1000 تومن فروخت تا واسه خانوادش نون شب بگیره اونم فقط نون خالی
اون صحنه می خواستم از ناراحتی سرمو به دیوار بکوبم داشت وسط خیابون اشکم در میومد از اینکه


ملیاردها تومان پول همین ملت زیر دست اعراب بی همه چیز داره پول عیش و نوشو کثافت کاریهاشون میشه





امسال عید ندارم چون تو ایران به انسانیت و شرف انسانی داره توهین میشه







و دروغ و فریب دیگران نقل و نبات هر مجلسی میشه





و هر اندیشه ای غیر از اندیشه متکلم الوحده باشه باطل و مساوی با محارب خونده میشه




من امسال عید ندارم........................................ ..


دوست دارم بقیشو شما ها واسم کامنت کنین


من عید وجشن و تازگی و طراوت بهار رو با طراوت و آزادی خاک وطنم از دست اهریمن منشان می خواهم
به امید ان روز که دور نیست
به امید آن روز :gol::gol::gol::gol:که واقعا هم دور نیست
 

bahare shad

عضو جدید
ن امسال عید ندارم چون.......................






قبل از خوندن این مطلب باید بگم این نوشته یک نظر کاملاشخصیه


دوستان سبز اندیشم شکیبا باشید تا تمام عکس ها نشون داده بشه








یادمان باشد....
دل آسمان خون چکان شد از این غم
زمین یک سر آتش فشان شد از این غم
نه فرصت که پیراهن تو ببویم
نه مرهم که بر دل گذارم
نه مهلت که در ماتم تو بمویم
نه رخصت که شیون برآرم
ببین پشت سر مانده برجا ، خیمه ها همه خاکستر و خون
ببین پیش رو مانده تنها ، کاروان اسیران محزون
مران کاروان یک دم بمان ، دیگر مزن زنگ عزا را
که گم کرده ام در دشت غم آیینه خون خدا را



امسال عید ندارم چون باید در خانه بشینم وبا خانوادهای بازماندگان و کشته شدگان نابحق حوادث اخیر آزادی و عدالت خواهی مان همدردی بکنم . با خانواده های که از عزیزان خود بی خبرند



امسال عید ندارم چون وقتی عکس های مادر ندا و سهراب رو می بینم که بعد از شهید شدن بچه هاشون تمام
مو هاشون سفید شده و درد و رنج فراق بچه هاشون تو صورتشون میشه حس کرد از خودم خجالت می کشم که با خانوادم به شادی و تفریح بپردازم ولی یادی ازشون نکنم




امسال عید ندارم چون بعضی از آقا زاده های این مملکت چنین عروسی هایی میگیرند






اما چند کیلومتر پایین تر مردمی با خوردنه ته مانده غذاهاشون در بین زباله ها جشن میگیرند






امسال عید ندارم با وجود جوانانی که در زندان های مخوف و بدون ملاقاتی بسر می برند .وحتی نمی تونند با تلفن سال نو رو به خانوادشون تبریک بگن
ولی در سلولهایشان برای اینکه بی نصیب از عید نمونند چنین سفره هفت سینی درست می کنند




عید می آید هفت سینی چیده ام سلول ما هم تا نماند بی نصیب از سفره نوروز _
هفت سینی ناگزیر امسال
_ سین اول : سین سلول است ( تنگی اش یادآوران چاه)
سین دوم : سرنگهبان است (با کمی شرمندگی در هر نگاه )
سین سوم : سردی بند است ( در سکوتی سردتر ، سرد وسیاه)
سین چهارم : سختی میله است (در تعجب مانده از سرسختی این نوجوان بی گناه)
سین پنجم : ساعت بند است ( کندتر از روز و هفته ثانیه هایش و حتی سال و ماه)
سین ششم: سوز این دل هاست (نه به حال خود ، که به حال مادران پشت دیوار اوین ، دل خستگان بی پناه )
سین هفتم: لیکن از این جنس نیست سین هفتم سین سرسبزی است ( که حضورش را بهاران پهن خواهد کرد بر گیتی آنچنان که هیچ قاضی حکم نتواند کند انکار آن را خواه یا ناخواه و اوین هم جزیی از دنیاست سبز خواهد کرد فصل سبز آن را در مسیر راه)
هفت سین ناگزیر ما همه امسال اینگونه است



امسال عید ندارم چون پارچه ، کفش و لباس تولید خودمان در کارگاه ها در حال پوسیدن است و کارگرانش بیکار و بی پول و چشم فرزندانشون به دست آنها اما ........ولی باید مردم کفش و لباس وارداتی چینی ، ترک و. مصرف کنند
امسال عید ندارم چون میوه و شکلات و آجیل تولید خودمان در انبار ها در حال گندیدن است و تولید کنندگان آن ورشکسته وبا چکی برگشتی در زندان ، ولی باید مردم سیب و پرتقال پاکستانی و بادام آمریکایی و شکلات ......رابخرند .
امسال بچه ها من هم عید ندارم چون
بچه های بی بضاعت ما هم عیدی ندارند چون هدایای مردم نیکوکار برای جشن و عیدی غزه و لبنان و عراق و جزایر ناشناخته فرستاده خواهد شد






امسال عید ندارم چون فقر رو تو جامعه بیش از گذشته دارم احساس می کنم چون هر روز داره به چادر نشینهایه سر خیابون ها که پول اجاره ندارند و وسایلشون بیرون ریخته شده داره اضافه میشه




با همین چشام پدر خانواده ای رو دیدم که سیم کارت ایرانسلشو 1000 تومن فروخت تا واسه خانوادش نون شب بگیره اونم فقط نون خالی
اون صحنه می خواستم از ناراحتی سرمو به دیوار بکوبم داشت وسط خیابون اشکم در میومد از اینکه


ملیاردها تومان پول همین ملت زیر دست اعراب بی همه چیز داره پول عیش و نوشو کثافت کاریهاشون میشه




امسال عید ندارم چون تو ایران به انسانیت و شرف انسانی داره توهین میشه







و دروغ و فریب دیگران نقل و نبات هر مجلسی میشه




و هر اندیشه ای غیر از اندیشه متکلم الوحده باشه باطل و مساوی با محارب خونده میشه




من امسال عید ندارم........................................ ..


دوست دارم بقیشو شما ها واسم کامنت کنین


من عید وجشن و تازگی و طراوت بهار رو با طراوت و آزادی خاک وطنم از دست اهریمن منشان می خواهم

به امید ان روز که دور نیست
foghol adeh bud,man ke natunestam jeloye ashkam ro begiram,mamnunam
 

pooneh83

عضو جدید
راه او و ديگر شهداي سبز پر رهرو باد.
پاي سفره هفت سين به يادشون باشيم
 

Similar threads

بالا