من کسی را گم کردم

mary90

عضو جدید
کاربر ممتاز
والد، بالغ، کودک

الان داشتم این رو می‌خوندم ( مسائلی که قبلن بهش رسیده بودم، و خوشحالم این کتاب رو همان چند ماه پش که گرفتم نخوندم و الان دارم مطالعه می‌کنم، چون برام آشنایی بهتری داره الان )

مریم جان، شما در تضاد‌های قرار گرفتین که هرگز پاسخی بهشون داده نشده

من دنبال شعار نیستم، حوصله خوندن شعارها رو هم ندارم
چون من حس می‌کنم از خدا دور شدم در واقع به خدا نزدیک شدم، و تمام کمال در مورد خدا حرف زدن
پس بحث شخصیتی و زندگی چی می‌شه ؟ همین بحثی رو که شما مد نظر گرفتین، بحثی که به عنوان دوری از خدا بیان کردین، موضووعی که شما رو عذاب می‌ده و پیامد‌های پیش آمده

این بحث انسان شناختیست، تضادهای زندگی و رشد والد، بالغ و کودک

یه سوال، من به خونه‌ی خدا رفتم و برگشتم، چه چیزی بدست میارم ؟ اون رو نمی‌تونم همینجا بدست بیارم ؟ ( چون در حال حاضر امکان رفتنم به اونجا نیست )
آیا واقعن چیزی رو بدست میاریم و یا همون باورهای تلقینیه ؟
می‌بینی، بحث خیلی پیچیده میشه، باید کم کم بریم جلو

منم مثله شما، دوست دارم خیلی چیزا رو بدونم و به همین دلیل این سوالات رو طرح می‌کنم
برای خودم مفیده و امیدوارم برای شما هم مفید باشه :gol:

الان باید برم، میام دوباره
ببخشید اگه حرفا ی من شعار گونه هست
من اصلا چنین قصدی را نداشتم که این جوری صحبت کنم
اما
ببین این را قبول دارید که خدا همین جا است
و راه رسیدن هر کس به ان خیلی فرق می کنه
یعنی همان نشانه ها
اون تور که من می خواهم به خدا برسم شما نمی رسید
چون ما دو انسان متفاود با عقاید مختلف هستیم
ولی نشانه ها
این واقعا نشانه هاست که ما را به خدا می رسونه
دیشب داشتم نشانه های امسال را کنار هم می گذاشتم وبهشون فکر می کردم
خیلی جالب بود این تو هستی که باید نشانه ها را کنار هم بگذاری تا بتونی خودت وخدا را کشف کنی
 

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من راجع به حرفای شما به هیچ عنوان صحبت نکردم :gol:

گفتم شما می‌گین از خدا دور شدین، یا اینکه حالتون خوب نیست
چرا من بیام شعار بدم و بگم، نخیر، شما کلن حالتون خوبه ؟ و این خیلی خوبه که همچین حسی رو دارین ؟

من منظورم جواب‌هایی بود که به شما داده شده و یا من جواب دادم

اگه توی این تاپیک بحثم رو ادامه ندادم، چون می‌خوام حرفام رو جایی بزنم و اون موقع شما رو به اون تاپیک دعوت می‌کنم :gol:
 

mary90

عضو جدید
کاربر ممتاز
من به شنیدن حرفای همه علاقه دارم
حتی من حرفای دوست مسیحیم را هم با تمام وجود شنیدم

می دونی صحبت کردن در باره ی خدا خیلی سخته جون تو هم او را می شناسی وهم نمی شناسیش
هم ازش دوری وهم خیلی به او نزدیکی
همه ی بچه ها حرف دلشون را زدند
ولی چون خدا خیلی دور از ذهن این طور وانمود می شه
وقتی بچه بودم
توی راه مدرسه به این فکر می کردم که
خدا کجاست
مگه می شه کسی خدا را خلق نکرده باشه
پس قبل از خدا کی بوده
قبل از این که جهان کشف بشه
همه ی این ها برام جالب بود هر چند به جواب هیچ کدام از ان ها نرسیدم
 

sufia89

عضو جدید
من کسی را گم کرده ام؟؟

نه

من کسی را از دست داده ام.

و هیچ امیدی هم ندارم که دوباره به دستش بیارم

هزاران بار توبه کردم . ....

دیگه روی توبه هم ندارم

درمورد گناه های تکراری گفتید، تمام بدبختی من سر همین موضوعه

با خودم فک میکنم اگه دفه اولی که میخواستم نافرمانی خدا رو بکنم، یکی میخورد توی گوشم، انقدر عاصی نشده بودم که الان به وضعی برسم که حس کنم دیگه از دستش دادم.

خیلی سخته آدم تو زندگیش هیچ نقطه امیدی نداشته باشه

خیلی سخته
 

mary90

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدا جون داشتم پیدات می کردم ولی نمی دونم چرا دوباره گم شدی
وای چه قدر خدار حرس می ده
پیرشدم دیگه
 

لطفی88

عضو جدید
دوست عزیز مری
ای بــرادر! خداوند بی نهایت است و لا مکان و بی زمان
اما بقدر فهم تو کوچک میشود
و بقدر نیاز تو فرود می آید
و بقدر آرزوی تو گسترده میشود
و بقدر ایمان تو کارگشا میشود
و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود
و به قدر دل امیدواران گرم میشود

یتیمان را پدر می شود و مادر
بی برادران را برادر می شود
بی همسرماندگان را همسر میشود
عقیمان را فرزند میشود
ناامیدان را امید می شود
گمگشتگان را راه میشود
در تاریکی ماندگان را نور میشود
رزمندگان را شمشیر می شود
پیران را عصا می شود
و محتاجان به عشق را عشق می شود

خداوند همه چیز می شود همه کس را
به شرط اعتقاد
به شرط پاکی دل
به شرط طهارت روح
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس

بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا
و مغز هایتان را از هر اندیشه خلاف
و زبان هایتان را از هر گفتار ِناپاک
و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار

و بپرهیزید
از ناجوانمردیهــا
ناراستی ها
نامردمی ها!

چنین کنید تا ببینید که خداوند
چگونه بر سر سفره ی شما
با کاسه یی خوراک و تکه ای نان می نشیند
و بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخورد
و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند
و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند

مگر از زندگی چه میخواهید
که در خدایی خدا یافت نمیشود؟
که به شیطان پناه میبرید؟
که در عشق یافت نمیشود
که به نفرت پناه میبرید؟
که در سلامت یافت نمیشود
که به خلاف پناه میبرید؟
و مگر حکمت زیستن را از یاد برده اید
که انسانیت را پاس نمی دارید ؟!
 

ham31

عضو جدید
يه نامه توي خلوت خودت واسش بنويسو ازش يه چيزي بخواه حتما" پيداش ميكني راستي نامه اش هم تمبر نميخواد.يه راه ديگه هم داره اينه كه زندگيتو مث يه فيلم جذاب بدوني توي تك تك اتفاقاي زندگيت باهاش بحرفي.
 

سید سبحان

کاربر فعال
راه حل راه حل

راه حل راه حل

من موهام سفید شد از دست شما جوونا که دنبال راه های مختلف میگردید،هنوزم پیداش نکردید.
بابا، خدا داخل قران میگه :ان اعبدونی هذا صراط مستقیم
میگه منو عبادت کنید ،بندم باشید ،تا این دلای قشنگتون نگیره.





اخوی/همشیره
مگه خدا عادل نیست
اگه برای ادمای زمان پیامبر،زمان اماما(ع)،نماینده فرستاده ،خب برای ما هم فرستاده.
ما نمیریم دنبالش.
ایت الله بهجت مگه نبود ، خب چرا نمیری رسالشو بگیری بخونی،ببینی خدا چی گفته.
;):heart::heart::heart::heart::heart::gol::gol::gol::gol::gol:
 

سید سبحان

کاربر فعال
میگن خدا با اسبابش به ادم کمک میکنه
خب منم یکی از سبباش
اگه فکر میکنی متوجه نشدی میتونی باهام بحث کنی ،ببینیم کدوم یکیمون راست میگه!





به خخخخخخخدا از تهه تهه تهه دلم میگم
خب اگه شما به فلان راه بری برا من چه سودی داره ،معلوم میشه که فقط قصدم کمک کردنه!
 

nightmoon

عضو جدید
سلام.این که تو خانواده ی مذهبی نباشی شاید یه موقعیت بد باشه و بدتر اینکه کم کاری خودتو از تاثیر خانواده بدونی در صورتی که خانوادت و یا حتی جامعت با همه ی اون بدی هایی که تو ذهنت ازشون ساختی از خودت بهترن.من گرفتار این معضل هستم.کم کارم.تنبلم.پشتکار ندارم.یه چند روزی رفتم پیش خدا.خیلی نزدیک بودم بهش.مصداق واقعی جمله ی از رگ گردن بهم نزدیکتره.ولی برگشتم.الان ساکنم توی دنیای بی عشق و بی خدایی که تو ذهنمه.اصلا خوب و خوشحال نیستم.احساس می کنم اصلا نیستم.فقط جسمم داره واسه خودش زندگی می کنه.برای منم دعا کنید.اگه قابل دونستین یه چیزی هم به من بگید.ممنونتونم.
 

maryam_bah

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاشکی میشد یه دوران هایی از زندگیمونو حذف کنیم.
من یه 3ماهه بدی رو پشت سر گذاشتم خیلی بد بود:wallbash:
برای من:w05:
برای منی که...........:w04:.
از همتون التماس دعا دارم .
یا حق
 

ITDeveloper

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
لطفا به من کمک کنید :cry::cry:
من کسی را گم کردم
که اسمش خدا است
خیلی دوستش دارم ولی نمی دونم چرا این قدر ازش دورم
می گن خیلی بهم نزدیکه
از رگ گردنم هم بهم نزدیک تره
ولی نمی دونم چرا من این قدر ازش دورم
شما ازش خبر دارین

بابا همین که دنبالشی یعنی خودش خیلی، باور کن اینقدر آدم هستن که حتی حاضر تیستند فکرشو بکنند
اگه فقط بعد نمازات یه خورده ازش طلب کنی که بابا مارو به حال خودمون نزار ولمون نکن
تمامه
 

Ariyayi @rchitect

عضو جدید
سلام
لطفا به من کمک کنید :cry::cry:
من کسی را گم کردم
که اسمش خدا است
خیلی دوستش دارم ولی نمی دونم چرا این قدر ازش دورم
می گن خیلی بهم نزدیکه
از رگ گردنم هم بهم نزدیک تره
ولی نمی دونم چرا من این قدر ازش دورم
شما ازش خبر دارین
خدا رو نمیخواد تو کتابا پیدا کنی,اون همین جاست کنار تو کنار من,فقط یه سلام بگو شروع کن باهاش حرف زدن.اگه روت نمیشه براش نامه بنویس.
خدا ان حس زیباست که در تاریکی صحرا,زمانی که هراس مرگ میدزد سکوتت را,یکی همچون نسیم دشت می گوید,کنارت هستم ای تنها و دل ارام میگیرید.
 

Ariyayi @rchitect

عضو جدید
کاشکی میشد یه دوران هایی از زندگیمونو حذف کنیم.
من یه 3ماهه بدی رو پشت سر گذاشتم خیلی بد بود:wallbash:
برای من:w05:
برای منی که...........:w04:.
از همتون التماس دعا دارم .
یا حق
گلم از نظر خودت بد بود ولی مطمئن باش خداوند همیشه بهترین ها رو برا بندش در نظر میگیره.
 

Ariyayi @rchitect

عضو جدید
سلام.این که تو خانواده ی مذهبی نباشی شاید یه موقعیت بد باشه و بدتر اینکه کم کاری خودتو از تاثیر خانواده بدونی در صورتی که خانوادت و یا حتی جامعت با همه ی اون بدی هایی که تو ذهنت ازشون ساختی از خودت بهترن.من گرفتار این معضل هستم.کم کارم.تنبلم.پشتکار ندارم.یه چند روزی رفتم پیش خدا.خیلی نزدیک بودم بهش.مصداق واقعی جمله ی از رگ گردن بهم نزدیکتره.ولی برگشتم.الان ساکنم توی دنیای بی عشق و بی خدایی که تو ذهنمه.اصلا خوب و خوشحال نیستم.احساس می کنم اصلا نیستم.فقط جسمم داره واسه خودش زندگی می کنه.برای منم دعا کنید.اگه قابل دونستین یه چیزی هم به من بگید.ممنونتونم.
فقط برای خودت دعا کن و از خود خدا بخواه که سیم اتصالاتتو ترمیم کنه:gol:
 

تبسم.kh

عضو جدید
:cry::( منم خیلی مشکل دارم با این موضوع ، راهی پیدا شد به منم بگو خیلی وقته غمگینم!
وقتی غمگین میشی هیچ چیز مثل دورکعت نماز با حضور قلب وخوندن چند آیه بهت کمک نمیکنه .اینجوری کم کم به جایی میرسی که فقط با خودش انس میگیری ونزدیکیت به خدا رو واقعا ااحساس میکنی ایمان پیدا میکنی که سرا پای وجودت رو فراگرفته.
التماس دعا
 

تبسم.kh

عضو جدید
دقیقا مشکل من هم همینه
که خودم را نمی شناسم
ولی خوب چه شکلی می شه انسان خودش را بشناسه
یه دوست خوب وبا ایمان خیلی میتونه بهت تو شناختن خودت بهت کمک کنه.
منم دوستم بهم کمک کرد ولی به دلایلی مجبور شد بره دعا کن برگرده پیشم ویا حداقل فراموشم نکنه چون من منتظرشم.
 
بالا