مردونگی

.Soheil

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیدین آدم یه کاری میکنه بعدش میاد دروغ میگه یا پنهان کاری میکنه هر وقت هم که احساس خطر میکنه که نکنه لو برم رسوا بشم میمیره و زنده میشه سرخ و سفید میشه سکته میزنه ......آخه بدبخت جهان سومی عین یه مرد بیا از همون اول راستشو بگو کار خودتو انکار نکن شهامت داشته باش دهه
بیا بگو من این کارو کردم مسئولیتشم قبول میکنم
برای مثال هروقت تاپیکای قدیمی من میاد بالا من همون حال بهم دست میده همین جا اقرار میکنم چیزی حدود 200 تا از تشکرامو خودم اومد با یه اکانت دیگه به خودم دادم ......چی کار کنیم دیگه دوره جهالت بود بعد که مهرشاد نبی اومد به راه راست هدایت شدیم
به این میگن شهامت به این میگن مردونگی ......ایول:D
بیاید اقرار کنید بینم
 

mehrshad53

اخراجی موقت
من تا حالا یه تشکرم از خودم نکردم
یوزر اضافی هم ندارم
اون یه دونه هم مال زمان اخراجم بود!:smile:
اما چندتا شیشه شیکوندم بچگیم
گنجیشکم کشتم خیلی کوچول که بودم:(
اصرار بر گناه صغیره هم داشتم:surprised:
دو مورد قتل غیر عمد و یه مورد حمل سلاح ولرم و 5 مورد حمل مواد هم که قابل عرض نیست!!!!
راستی تجاوز و اینا هم کار بد حساب میشه؟!:eek:
 

wwwolf

عضو جدید
بابا مردووونگی!!!
من به خودم که امتیاز ندادم هوووووووووووووچ کسیم بم هووووووووووووووچی نداده.
ولی عوضش کلیییییییییی کار انجام دادم که هیش کی نمید.نه ولی بشون افتخار می کنم.
 

atousa_m

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم یه بار سعی داشتم سوار یه گربه بشم که نشد ، بعدش هم دمشو گرفتم چرخوندمش پرتش کردم تو دیوار

الانم خیلی عذاب وجدان دارم
 

.Soheil

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم یه بار سعی داشتم سوار یه گربه بشم که نشد ، بعدش هم دمشو گرفتم چرخوندمش پرتش کردم تو دیوار

الانم خیلی عذاب وجدان دارم

من تا حالا یه تشکرم از خودم نکردم
یوزر اضافی هم ندارم
اون یه دونه هم مال زمان اخراجم بود!:smile:
اما چندتا شیشه شیکوندم بچگیم
گنجیشکم کشتم خیلی کوچول که بودم:(
اصرار بر گناه صغیره هم داشتم:surprised:
دو مورد قتل غیر عمد و یه مورد حمل سلاح ولرم و 5 مورد حمل مواد هم که قابل عرض نیست!!!!
راستی تجاوز و اینا هم کار بد حساب میشه؟!:eek:
دمتون خمپاره بسی خندیدیم:biggrin::biggrin::biggrin:
 

wwwolf

عضو جدید
یه بار عجله داشتم نا فرم از این در چرخشیا بود اومدم رد شم برم سری یه پیر زنرو نا فرم گذاشتم لا در بیچاره غشید رفتم جمش کردم ولی تا قبل این که به هوش بیاد دی فرار که شناسایی نشم
 

سالاری

عضو جدید
با کمال پررویی باید بگم بنده به مدت 5 سال همه ماهی های قرمز عید رو به طور کاملا حرفه ای می کشتم و چندتایی هم غورباقه کالبد شکافی کردم یه بارم یه جوجه رو از پشت بوم انداختم پایین ولی فقط پاش شکست الان هم اصلا شرمنده نیستم!!!!!!!!!!!!:eek::eek:
 

lady bayat

عضو جدید
اقا همه چیو اعتراف کنیم؟
من با مامان بزرگم زندگی می کنم یه بار که دوستام با دوستاشون خونه ما مهمونی دعوت بودن من سه تا قرص خواب دادم مامان بزرگم عذابش داره می کشه منو:cry:
 

manelee

عضو جدید
من يه قناري داشتم كه به رنگ قرمز حساسيت داشت وقتي هر وسيله اي به رنگ قرمز ميديد بهش حمله ميكرد و نوك ميزد :surprised:راستش اعتراف ميكنم بعضي وقتي اينقدر با رنگه قرمز رو اعصابش راه ميرفتم كه بيحال ميرفت تو خونش يه ساعتي ميخوابيد:cry:. ولي بعدشم با يك چهارمه زرده تخم مرغ محلي و يك كمي خرفه كه خيلي دوست داشت با هم آشتي ميكرديم:D .بعد از ظلمي كه به اون كردم به جرات ميگم جز خودم به هيچكسه ديگه مديون نيستم
 

atousa_m

عضو جدید
کاربر ممتاز
وااااااااااااااااا
تعجب داره؟
 

!/!

عضو جدید
کاربر ممتاز
وااااااااااااااااا
تعجب داره؟

نه
اینکه میخواستی سوار گربه شی تعجبی نداره

اما نمیدونستم اگه به ارزوت نرسی اینقدر خشن میشی که دمشو بگیری بچرخونی بزنی به یوار!
 

atousa_m

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه
اینکه میخواستی سوار گربه شی تعجبی نداره

اما نمیدونستم اگه به ارزوت نرسی اینقدر خشن میشی که دمشو بگیری بچرخونی بزنی به یوار!
آخه خیلی گربه ی زشتی بود
سفید بود
اما همیشه کثیف بود
پسر همسایمون هیچ وقت نمیشستش
منم اصلا ازش خوشم نمیومد
کلاً همه چیز دست به دست هم داد تا اون عمل انجام شد
 

roya.b

عضو جدید
چیزی به ذهنم نمیرسه.فقط روزایی که صبح کلاس داشتیم تازه اونم فقط زمستونا رو شامل میشه با بچه ها که بودیم از اینکه ملت راحت تو خونه ی گرمشون خوابیدن ولی ما تو اون سرما میریم کلاس لجمون میگیرفت بعد زنگ در خونه ها رو میزدیم. هیچ عذابی وجدانی هم ندارم اقتضای سن بود دیگه.تازه کلی میخندیدیم
 

shadmehrbaz

عضو جدید
کاربر ممتاز
قديمي ترين چيزي كه يادم مياد اينه :redface:

يه بار با دوچرخه از رو يه بچه رد شدم در رفتم!

بعدش نميدونم ديگه زنده موند يا نه ! :surprised:
 

asiabadboy

عضو فعال
کاربر ممتاز
قديمي ترين چيزي كه يادم مياد اينه :redface:

يه بار با دوچرخه از رو يه بچه رد شدم در رفتم!

بعدش نميدونم ديگه زنده موند يا نه ! :surprised:

شادی جان جدیدارو بگو .... مخصوصا اون قسمتایی رو که مربوط به سرکار گذاشتن بانوان میشه رو بیشتر توضیح بده .... ;)
 

atousa_m

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه کار دیگه هم کردم
یه بار دوچرخه ی پسر همسایمون رو دزدیدم
اما عذاب وجدان ندارم
چون اونم هم نامردی نکرد اومد دنبالم دوچرخه رو از گرفت و من مجبور شدم با پای پیاده بیام
 

!/!

عضو جدید
کاربر ممتاز
آخه خیلی گربه ی زشتی بود
سفید بود
اما همیشه کثیف بود
پسر همسایمون هیچ وقت نمیشستش
منم اصلا ازش خوشم نمیومد
کلاً همه چیز دست به دست هم داد تا اون عمل انجام شد


باشه
اما اگه کثیف بود چرا میخواستی سوارش شی؟
 

!/!

عضو جدید
کاربر ممتاز
واااااا
خب کثیف بود
ایدز و وبا که نداشت


اول که گفتی سفید بوده
فک کردم با اسب سفید قصه ها اشتباه گرفتی
اما حالا که میگی کثیف بوده قضیه یه خورده مبهم شد!
 
آخرین ویرایش:

asiabadboy

عضو فعال
کاربر ممتاز
یه دفعه سر کلاس عربی .... بچه ها پایه میز معلمو شل کردن .... همین معلم نشت تکیه داد به میز چرخاش رفت هوا ....
کلاس شد هرهر خنده .... :w15:
....
بعد معلمه قاطی کرد .... گفت کی بود .... :w00:
کسی جواب نداد ....:eek:

چنتا کاغذ برداشت تیکه تیکه کرد داد به بچه های کلاس ....

گفت اگه میخواید کسی نفهمه که شما گفتید اسمشو یواش بنویسید بدید به من .... :cool:
....
منم الکی اسم چنتا از دوستای نزدیکمو نوشتم گفتم یه رگباره بعدش هوا افتابی میشه دیگه .... بعد معلمه کاغذارو جمع کرد ....
....
اقا معلمه اسم اونارو خوند اومدن بیرون ....چشاشون شده بود اندازه گردو .... به بغل دستیام ندا رو دادن ....
اونا اون جلو التماس و گریه میکردن که این کارو نکردن مام از خنده داشتیم میمردیم ....:w15::w15:

خلاصه یه یک هفته ای از کلاسا محروم شدن تو حیاط فوتبال بازی میکردن بعدش با تعهد اومدن تو کلاس .... :w15:
....
....
یه سوال از اون موقع واسم مطرح شد که چرا تا حالا وجدانم دردناک نشده :w19:
 
بالا