FARAMOSH shodeh
عضو جدید
تفاوتهاى جنسى و منشأ آن
نابرابرى جنسى در آمريكا
نابرابرى جنسى در خانواده و كار
تفاوتهاى بيولوژيكى
اينكه مردان و زنان با هم متفاوتند قابل تكذيب نيست. مردان اغلب بلندقدتر، سنگينوزنتر و عضلانىتر از زنان هستند. زنان كمتر آسيبپذيرند، كمتر بيمار مىشوند و در هر سنى نسبت به مردان زندگى طولانىترى دارند. دختران در كودكى زودتر از پسران تكلم مىكنند. خانمها در آزمونهايى كه به لحاظ كار دستى داراى پيچيدگى هستند سبقت مىگيرند و مردها در تجسم فضايى، استعداد بهترى دارند.
اين تفاوتها از كجا مىآيند؟ معنى آنها چيست؟
اليس روسى (Alice Rossi) كسى كه خود را به عنوان يك زيستشناس معرفى مىكند، به روند تكاملى تفاوتهاى جنسى مىپردازد. «روسى» به مقايسه رفتار زنان و مردان در گذشته مىپردازد و مىگويد: در گذشته مردان مىخواستند كه قوىهيكل و نيرومند بوده و بينش خوب و توانايى تصميمگيرى سريع داشته باشند. اين ويژگيها انطباق دارد با ويژگيهاى اجداد ما كه در هنگام شكار به تنهايى و با اسلحهاى ساده جانوران بزرگ را شكار مىكردند و يا از گروههاى خود در برابر غارتگران دفاع مىنمودند.
زنان در حال حاضر به گونهاى تربيت مىشوند كه تحمل و بردبارى داشته باشند و مهارتهاى دستى را ياد بگيرند و اين ويژگى با ويژگيهاى زنان در زمان گردآورى غذا كه مسؤوليت مراقبت از بچهها و گردآورى غذا را داشتند انطباق دارد. «روسى» مىگويد: بيشتر مادران به طور غريزى بچهها را روى بازوى چپ خود مثل گهواره نگه مىدارند و اينجا مكانى است كه نوزاد با شنيدن صداى قلب مادر تسكين مىيابد. مادران در همه فرهنگها با بچههاى خود زياد محبت مىكنند، با صداى گريه بچه تحريك مىشوند. و شير آنها شروع به تراوش مىكند و سينه براى مكيدن بچه آماده مىشود. «روسى» نمىخواهد بگويد كه مردان نمىتوانند از نوزادان خود مراقبت نمايند، بلكه مىخواهد بگويد كه آنچه مادران به طور طبيعى دارند را مردان بايد ياد بگيرند. ديدگاه زيستى اجتماعى به مقايسه مردان و زنان در رابطه با كارهايى كه مىتوانند انجام دهند، نمىپردازد بلكه
مىگويد بين جنسهاى مختلف در انجام دادن كارها تفاوت وجود دارد، يكى آن را راحتتر از ديگرى انجام مىدهد: «روسى» بر اين نكته اصرار دارد كه تفاوتهاى جنسى به معنى وجود نابرابرى نيست بلكه نشانگر وجود تفاوت است. البته در جوامع صنعتى مدرن كه تقسيم كار به وجود آمده است، كمتر مشاغل به نيروى زياد نياز دارد. در ضمن هر كسى هم مىتواند به بچه شير بدهد.
تأثيرات فرهنگى
اگر نقش جنس و جنسيت ريشه در بيولوژى داشته باشد، انتظار از جنسهاى متفاوت بايد جهانى باشد، ولى در واقع چنين نيست. همه مىدانند كه جوامع مفاهيم اجتماعى را به تفاوت بين جنسها نسبت مىدهند. در بيشتر جوامع پسران و دختران بازيهاى متفاوتى را ياد مىگيرند و پاداشهاى متفاوتى براى رفتار خوب دريافت مىكنند. مردان و زنان خود را به وسيله پوشيدن پوشاك متفاوت، آرايش متفاوت و پيروى از قواعد متفاوت مرسوم از يكديگر متمايز مىسازند.
همه جوامع ماقبل صنعتى، تقسيم كار را بر اساس جنس داشتند. اما به نظر مىرسد كه آنچه به عنوان رفتار مردانه يا زنانه مد نظر است، كاملاً با اين متفاوت باشد. در جوامع غربى مردم فكر مىكنند كه مردان براى انجام دادن كارهاى فوقالعاده، بهتر هستند. در بيشتر جوامع آفريقايى زنان هيزمها را حمل مىكنند، محصولات را به بازار مىبرند و كارهاى خانه را انجام مىدهند، در صورتى كه اين كارها از زن به عنوان يك موجود ضعيف و ظريف انتظار نمىرود. در يونان باستان مردان نانآور خانه بودند نه زنان. در تودا (Toda) همه مردان كارهاى منزل را انجام مىدهند و فكر مىكنند كه زنان شايسته انجام اين كار نيستند. ايرانيان معتقدند كه زنان منطقى و آرام مىباشند و مردان به لحاظ احساسى تندخو و خشن هستند. در اتحاد جماهير شوروى تقريبا تمام روانشناسان زن مىباشند. اين مورد هم بايد اضافه شود كه فرهنگهاى متفاوت، شرايط متفاوتى براى تسلط اجتماعى يك جنس به وجود مىآورند، ولى شواهد نشان مىدهد كه برخى وحدتها بين فرهنگها وجود دارد. تقريبا در تمام جوامع به نقشهاى مردانه ارزش فرهنگى بالاترى مىدهند.
براى مثال، در برخى جوامع نيوگاينا، زنان مسؤول پرورش سيبزمينى شيرين و مردان مسؤول پرورش سيبزمينى هندى مىباشند. سيبزمينى شيرين غذاى هر روز مردم است، ولى سيبزمينى هندى غذاى لذيذى است كه براى مهمان اندوخته مىشود. در هر كجا و هر فرهنگى (البته درجات متفاوت) زنان پستتر از مردان به نظر مىرسند. اين مطلب را شرى اورتنر (Sherry ortner) مردمشناس در سال 1974 نوشته است كه مردمشناسان ديگر هم با او موافق هستند. نابرابرى جنسى مىرود تا جهانى شود و هيچ توضيح سادهاى هم براى علت اين امر وجود ندارد.
زنان، اقليت 52 درصدى
همان طور كه از تفاوتهاى نژادى براى عقلانى جلوه دادن نابرابريهاى سياهان استفاده شده، همان طور هم تفاوتهاى بيولوژيكى مىخواسته نابرابرى رفتار زنان را توجيه كند. جنسگرايى (SE×ISM)اين عقيده است كه تفاوتهاى جنسى، تبعيضات عليه زنان و استعمار زنان را توجيه مىكند و جنسگرايى در واقع همان اثر نژادپرستى را داشته است.
زنان در ايالات متحده آمريكا از نظر تعداد در اكثريت هستند و بيش از 52 درصد جمعيت را تشكيل مىدهند، با اين حال در آنجا با تعريفى كه لوئيس ورث (Louis Wirth) از گروه اقليت مىدهد، تطبيق مىكند. با كمى تجديد نظر از نظر «ورث» يك گروه اقليت عبارتست از: گروهى از مردم كه به دلايل فيزيكى يا ويژگيهاى فرهنگى از ديگرانى كه در جامعه آنها زندگى مىكنند جدا هستند، رفتارهاى متفاوت و نابرابر با ديگران دارند و خود را هدف تبعيضات جمعى مىبينند.
تعريف لوئيس ورث از دو جزء تركيب شده است؛ يكى جزء عينى (واقعيت تبعيض كه وجود دارد) و ديگر جزء ذهنى (يعنى آگاهى و رنجشى كه از اين رفتار نابرابر در افراد وجود دارد). اين گروه اقليت گروهى هستند كه احساس مىكنند درك نشدهاند، مورد تبعيض قرار گرفته و رفتارهاى نابرابر براى آنها معقول و قابل توجيه نيست.
به هر حال زنان امروز هر دو فرض را دارند، آنها حق برابر و فرصت برابر در جامعه ما ندارند. و بيشتر آنها از اين موضوع آگاه هستند. هلن هاكر (Helen Haacker) كسى است كه كليشهسازى زنان و سياهان را مقايسه كرده است كه در جدول شماره 1 نشان داده شده است. او از اولين كسانى بود كه مىخواست زنان را به عنوان يك گروه اقليت توصيف كند.
در برخى موارد زنان با ديگر گروههاى اقليت تفاوتهايى دارند از جمله اينكه از نظر مكان سكونت جدا نشدهاند و بيشتر با مردان زندگى مىكنند. (با پدران، پسران، شوهران، برادران خود در تمام دوران زندگى) اگر چه آنها از بسيارى از حقوق و فرصتهايشان محروم شدهاند ولى به شكل ايدهآلى در اشعار و آوازها به عنوان افرادى لطيف، شكننده و ايثاركننده عشق و مراقبت معرفى مىشوند. اما به نظر مىآيد كه بسيارى از زنان امروزه اين ايدهآلها را به عنوان امرى مقدس در بهترين وجه آن مىبينند و اين عامل مىتواند آنها را در يك محور كاملاً محدودكننده جاى بدهد. در بخش بعدى از اشعار صرفنظر كرده و نگاهى به واقعيت نابرابرى جنسى در كار و خانواده مىاندازيم.
نابرابرى در كار
از زمانى كه زنان به كارهاى بيرون از خانه پرداختهاند، مدت زيادى نمىگذرد. اما اين داراى ارزش است كه از چگونگى رشد زنان و مشاركت آنان در كار سخن بگوييم. تا قبل از سال 1960 تنها 35 درصد از زنان آمريكايى مشاغلى بيرون از خانه داشتند و امروزه 56 درصد اين كار را انجام
مىدهند. در سال 1960 تنها 16 درصد از مادران همراه با بچههايشان در بيرون از خانه شاغل بودند ولى امروز اين تعداد بيش از 56 درصد مىباشد به علاوه 57 درصد از اينها بچههاى زير 6 سال دارند.
امروزه زنان فقط براى پول كار نمىكنند. 75 درصد زنانى كه كار مىكنند يا مجرد هستند، يا قبلاً ازدواج كردهاند و يا با مردى كه با درآمد كمتر از 15000 دلار در سال دارد ازدواج كردهاند.
در حدود 4 درصد (يك ميليون يا بيشتر) از اينها با مردانى ازدواج كردهاند كه اخيرا بيكار شدهاند. اين زنان به شغل خود براى پرداخت اجارهبهاى منزل يا خريد خوار و بار احتياج دارند.
مثل ديگر اقليتها، زنان هم حقوق قانونى «مزد برابر براى كار برابر» را در دهه 1960 به دست آوردند. هنوز موقعيت بازار كار اصلاح نشده است. به طور متوسط در برابر هر دلار كه امروزه به مردان پرداخت مىشود، زنان تنها 64 سنت دريافت مىكنند همان طور كه در سال 1939 چنين بود. اين بدان معناست كه يك زن مجبور است 10 روز كار كند تا مزدى برابر 6 روز كار
مرد را دريافت نمايد. چرا بايد اين طور باشد؟ به جاى يك جواب، يك تعداد ازفاكتورها در اينجا نقش بازى مىكنند:
يكى تبعيضات بالفعل در بازار كار است. دنياى كار مردان و زنان جدا و نابرابر است. زنان در مشاغلى كه پيش از اين متعلق به مردان بود پخش شدهاند. بين سالهاى 1970 و 1985 ـ 290000 زن مشاغلى در زمينههاى حقوق، پزشكى، روزنامهنگارى و آموزشهاى سطح بالاى دانشگاهى پيدا كردند و 220000 زن ديگر مشروبفروش، افسر پليس، تايپيست و تلفنچى شدند. اما اين زنان استثنايى بودهاند. در همان زمان 3/3 ميليون زن در مشاغل سنتى زنان مشغول به كار بودهاند. سه نفر از چهار نفرى كه كار مىكردند مشاغلى چون منشىگرى، خدمتكارى، كارگرى كارخانه و فروشندگى مغازه داشتهاند. مشاغلى كه حقوق پايين دارند امنيت شغلى پايين و فرصت ترقى كمى دارند. كارهاى دفترى شغل واقعى زنان شاغل شده است. زنان نسبت به مردان كمتر احتمال دارد كه مشاغل تمام وقت بگيرند تا از اين طريق درآمدشان را افزايش دهند و از عضويت در اتحاديه بهرهمند شوند. وقتى زنان به سمت مشاغل بااعتبار و پردرآمد مىروند باز هم اين مشاغل براى زنان داراى درآمد كمتر، اقتدار كمتر و پايگاهى پايينتر از همان شغل براى مردان است.
بيشتر زنانى كه دولت آنها را «كارگران فنى ـ حرفهاى» مىنامد پرستاران، مددكاران اجتماعى، معلمان مدارس ابتدايى و تكنسينهاى بيمارستانى هستند، نه فيزيكدان، وكيل، يا پروفسور دانشگاه.
در اين مورد مىتوانيد به جدول شماره 2 نگاه كنيد.
به هر حال زنان شاغل اغلب در اين گونه مشاغل متخصص مىشوند. براى مثال، زنان پزشك تمايل دارند تا متخصص اطفال، متخصص زنان، روانپزشك (كه كاركردهاى زنانه را انجام مىدهد مثل مراقبت از بچهها، زنان و كسانى كه مشكل روانى دارند) باشند، به جاى اينكه جراح بشوند (يعنى كسانى كه كارهاى مردانه انجام مىدهند مثل ترميم بدنهاى شكسته).
به هر حال اين موفقيت در حال تغيير است. جدول شماره 2 نشان مىدهد كه تفاوت توزيع مردان و زنان در مشاغل نامبرده طى 6 سال گذشته بيشتر هم شده است.
جنبش حقوق برابر در سال 1963 و جنبش حقوق مدنى در سال 1964 اين كه به يك عضو از يك گروه شغلى مبلغ كمترى نسبت به يك شخص ديگر در همان شغل پرداخت شود را غير قانونى اعلام كردند.
با وجود اين قوانين شواهد زيادى در دست است كه زنان نمىتوانند حقوق برابر براى همان كار كه مردان انجام مىدهند دريافت كنند. براى مثال زنان فروشنده 57 درصد از آنچه كه همكاران مرد مىگيرند دريافت مىكنند، كاركنان دفترى زن 60 درصد و اساتيد دانشگاه زن 6/74 درصد آنچه همكاران مردشان مىگيرند دريافت مىكنند. به جدول 3 در اين خصوص نگاه كنيد.
نابرابرى جنسى در آمريكا
نابرابرى جنسى در خانواده و كار
تفاوتهاى بيولوژيكى
اينكه مردان و زنان با هم متفاوتند قابل تكذيب نيست. مردان اغلب بلندقدتر، سنگينوزنتر و عضلانىتر از زنان هستند. زنان كمتر آسيبپذيرند، كمتر بيمار مىشوند و در هر سنى نسبت به مردان زندگى طولانىترى دارند. دختران در كودكى زودتر از پسران تكلم مىكنند. خانمها در آزمونهايى كه به لحاظ كار دستى داراى پيچيدگى هستند سبقت مىگيرند و مردها در تجسم فضايى، استعداد بهترى دارند.
اين تفاوتها از كجا مىآيند؟ معنى آنها چيست؟
اليس روسى (Alice Rossi) كسى كه خود را به عنوان يك زيستشناس معرفى مىكند، به روند تكاملى تفاوتهاى جنسى مىپردازد. «روسى» به مقايسه رفتار زنان و مردان در گذشته مىپردازد و مىگويد: در گذشته مردان مىخواستند كه قوىهيكل و نيرومند بوده و بينش خوب و توانايى تصميمگيرى سريع داشته باشند. اين ويژگيها انطباق دارد با ويژگيهاى اجداد ما كه در هنگام شكار به تنهايى و با اسلحهاى ساده جانوران بزرگ را شكار مىكردند و يا از گروههاى خود در برابر غارتگران دفاع مىنمودند.
زنان در حال حاضر به گونهاى تربيت مىشوند كه تحمل و بردبارى داشته باشند و مهارتهاى دستى را ياد بگيرند و اين ويژگى با ويژگيهاى زنان در زمان گردآورى غذا كه مسؤوليت مراقبت از بچهها و گردآورى غذا را داشتند انطباق دارد. «روسى» مىگويد: بيشتر مادران به طور غريزى بچهها را روى بازوى چپ خود مثل گهواره نگه مىدارند و اينجا مكانى است كه نوزاد با شنيدن صداى قلب مادر تسكين مىيابد. مادران در همه فرهنگها با بچههاى خود زياد محبت مىكنند، با صداى گريه بچه تحريك مىشوند. و شير آنها شروع به تراوش مىكند و سينه براى مكيدن بچه آماده مىشود. «روسى» نمىخواهد بگويد كه مردان نمىتوانند از نوزادان خود مراقبت نمايند، بلكه مىخواهد بگويد كه آنچه مادران به طور طبيعى دارند را مردان بايد ياد بگيرند. ديدگاه زيستى اجتماعى به مقايسه مردان و زنان در رابطه با كارهايى كه مىتوانند انجام دهند، نمىپردازد بلكه
مىگويد بين جنسهاى مختلف در انجام دادن كارها تفاوت وجود دارد، يكى آن را راحتتر از ديگرى انجام مىدهد: «روسى» بر اين نكته اصرار دارد كه تفاوتهاى جنسى به معنى وجود نابرابرى نيست بلكه نشانگر وجود تفاوت است. البته در جوامع صنعتى مدرن كه تقسيم كار به وجود آمده است، كمتر مشاغل به نيروى زياد نياز دارد. در ضمن هر كسى هم مىتواند به بچه شير بدهد.
تأثيرات فرهنگى
اگر نقش جنس و جنسيت ريشه در بيولوژى داشته باشد، انتظار از جنسهاى متفاوت بايد جهانى باشد، ولى در واقع چنين نيست. همه مىدانند كه جوامع مفاهيم اجتماعى را به تفاوت بين جنسها نسبت مىدهند. در بيشتر جوامع پسران و دختران بازيهاى متفاوتى را ياد مىگيرند و پاداشهاى متفاوتى براى رفتار خوب دريافت مىكنند. مردان و زنان خود را به وسيله پوشيدن پوشاك متفاوت، آرايش متفاوت و پيروى از قواعد متفاوت مرسوم از يكديگر متمايز مىسازند.
همه جوامع ماقبل صنعتى، تقسيم كار را بر اساس جنس داشتند. اما به نظر مىرسد كه آنچه به عنوان رفتار مردانه يا زنانه مد نظر است، كاملاً با اين متفاوت باشد. در جوامع غربى مردم فكر مىكنند كه مردان براى انجام دادن كارهاى فوقالعاده، بهتر هستند. در بيشتر جوامع آفريقايى زنان هيزمها را حمل مىكنند، محصولات را به بازار مىبرند و كارهاى خانه را انجام مىدهند، در صورتى كه اين كارها از زن به عنوان يك موجود ضعيف و ظريف انتظار نمىرود. در يونان باستان مردان نانآور خانه بودند نه زنان. در تودا (Toda) همه مردان كارهاى منزل را انجام مىدهند و فكر مىكنند كه زنان شايسته انجام اين كار نيستند. ايرانيان معتقدند كه زنان منطقى و آرام مىباشند و مردان به لحاظ احساسى تندخو و خشن هستند. در اتحاد جماهير شوروى تقريبا تمام روانشناسان زن مىباشند. اين مورد هم بايد اضافه شود كه فرهنگهاى متفاوت، شرايط متفاوتى براى تسلط اجتماعى يك جنس به وجود مىآورند، ولى شواهد نشان مىدهد كه برخى وحدتها بين فرهنگها وجود دارد. تقريبا در تمام جوامع به نقشهاى مردانه ارزش فرهنگى بالاترى مىدهند.
براى مثال، در برخى جوامع نيوگاينا، زنان مسؤول پرورش سيبزمينى شيرين و مردان مسؤول پرورش سيبزمينى هندى مىباشند. سيبزمينى شيرين غذاى هر روز مردم است، ولى سيبزمينى هندى غذاى لذيذى است كه براى مهمان اندوخته مىشود. در هر كجا و هر فرهنگى (البته درجات متفاوت) زنان پستتر از مردان به نظر مىرسند. اين مطلب را شرى اورتنر (Sherry ortner) مردمشناس در سال 1974 نوشته است كه مردمشناسان ديگر هم با او موافق هستند. نابرابرى جنسى مىرود تا جهانى شود و هيچ توضيح سادهاى هم براى علت اين امر وجود ندارد.
زنان، اقليت 52 درصدى
همان طور كه از تفاوتهاى نژادى براى عقلانى جلوه دادن نابرابريهاى سياهان استفاده شده، همان طور هم تفاوتهاى بيولوژيكى مىخواسته نابرابرى رفتار زنان را توجيه كند. جنسگرايى (SE×ISM)اين عقيده است كه تفاوتهاى جنسى، تبعيضات عليه زنان و استعمار زنان را توجيه مىكند و جنسگرايى در واقع همان اثر نژادپرستى را داشته است.
زنان در ايالات متحده آمريكا از نظر تعداد در اكثريت هستند و بيش از 52 درصد جمعيت را تشكيل مىدهند، با اين حال در آنجا با تعريفى كه لوئيس ورث (Louis Wirth) از گروه اقليت مىدهد، تطبيق مىكند. با كمى تجديد نظر از نظر «ورث» يك گروه اقليت عبارتست از: گروهى از مردم كه به دلايل فيزيكى يا ويژگيهاى فرهنگى از ديگرانى كه در جامعه آنها زندگى مىكنند جدا هستند، رفتارهاى متفاوت و نابرابر با ديگران دارند و خود را هدف تبعيضات جمعى مىبينند.
تعريف لوئيس ورث از دو جزء تركيب شده است؛ يكى جزء عينى (واقعيت تبعيض كه وجود دارد) و ديگر جزء ذهنى (يعنى آگاهى و رنجشى كه از اين رفتار نابرابر در افراد وجود دارد). اين گروه اقليت گروهى هستند كه احساس مىكنند درك نشدهاند، مورد تبعيض قرار گرفته و رفتارهاى نابرابر براى آنها معقول و قابل توجيه نيست.
به هر حال زنان امروز هر دو فرض را دارند، آنها حق برابر و فرصت برابر در جامعه ما ندارند. و بيشتر آنها از اين موضوع آگاه هستند. هلن هاكر (Helen Haacker) كسى است كه كليشهسازى زنان و سياهان را مقايسه كرده است كه در جدول شماره 1 نشان داده شده است. او از اولين كسانى بود كه مىخواست زنان را به عنوان يك گروه اقليت توصيف كند.
در برخى موارد زنان با ديگر گروههاى اقليت تفاوتهايى دارند از جمله اينكه از نظر مكان سكونت جدا نشدهاند و بيشتر با مردان زندگى مىكنند. (با پدران، پسران، شوهران، برادران خود در تمام دوران زندگى) اگر چه آنها از بسيارى از حقوق و فرصتهايشان محروم شدهاند ولى به شكل ايدهآلى در اشعار و آوازها به عنوان افرادى لطيف، شكننده و ايثاركننده عشق و مراقبت معرفى مىشوند. اما به نظر مىآيد كه بسيارى از زنان امروزه اين ايدهآلها را به عنوان امرى مقدس در بهترين وجه آن مىبينند و اين عامل مىتواند آنها را در يك محور كاملاً محدودكننده جاى بدهد. در بخش بعدى از اشعار صرفنظر كرده و نگاهى به واقعيت نابرابرى جنسى در كار و خانواده مىاندازيم.
نابرابرى در كار
از زمانى كه زنان به كارهاى بيرون از خانه پرداختهاند، مدت زيادى نمىگذرد. اما اين داراى ارزش است كه از چگونگى رشد زنان و مشاركت آنان در كار سخن بگوييم. تا قبل از سال 1960 تنها 35 درصد از زنان آمريكايى مشاغلى بيرون از خانه داشتند و امروزه 56 درصد اين كار را انجام
مىدهند. در سال 1960 تنها 16 درصد از مادران همراه با بچههايشان در بيرون از خانه شاغل بودند ولى امروز اين تعداد بيش از 56 درصد مىباشد به علاوه 57 درصد از اينها بچههاى زير 6 سال دارند.
امروزه زنان فقط براى پول كار نمىكنند. 75 درصد زنانى كه كار مىكنند يا مجرد هستند، يا قبلاً ازدواج كردهاند و يا با مردى كه با درآمد كمتر از 15000 دلار در سال دارد ازدواج كردهاند.
در حدود 4 درصد (يك ميليون يا بيشتر) از اينها با مردانى ازدواج كردهاند كه اخيرا بيكار شدهاند. اين زنان به شغل خود براى پرداخت اجارهبهاى منزل يا خريد خوار و بار احتياج دارند.
مثل ديگر اقليتها، زنان هم حقوق قانونى «مزد برابر براى كار برابر» را در دهه 1960 به دست آوردند. هنوز موقعيت بازار كار اصلاح نشده است. به طور متوسط در برابر هر دلار كه امروزه به مردان پرداخت مىشود، زنان تنها 64 سنت دريافت مىكنند همان طور كه در سال 1939 چنين بود. اين بدان معناست كه يك زن مجبور است 10 روز كار كند تا مزدى برابر 6 روز كار
مرد را دريافت نمايد. چرا بايد اين طور باشد؟ به جاى يك جواب، يك تعداد ازفاكتورها در اينجا نقش بازى مىكنند:
يكى تبعيضات بالفعل در بازار كار است. دنياى كار مردان و زنان جدا و نابرابر است. زنان در مشاغلى كه پيش از اين متعلق به مردان بود پخش شدهاند. بين سالهاى 1970 و 1985 ـ 290000 زن مشاغلى در زمينههاى حقوق، پزشكى، روزنامهنگارى و آموزشهاى سطح بالاى دانشگاهى پيدا كردند و 220000 زن ديگر مشروبفروش، افسر پليس، تايپيست و تلفنچى شدند. اما اين زنان استثنايى بودهاند. در همان زمان 3/3 ميليون زن در مشاغل سنتى زنان مشغول به كار بودهاند. سه نفر از چهار نفرى كه كار مىكردند مشاغلى چون منشىگرى، خدمتكارى، كارگرى كارخانه و فروشندگى مغازه داشتهاند. مشاغلى كه حقوق پايين دارند امنيت شغلى پايين و فرصت ترقى كمى دارند. كارهاى دفترى شغل واقعى زنان شاغل شده است. زنان نسبت به مردان كمتر احتمال دارد كه مشاغل تمام وقت بگيرند تا از اين طريق درآمدشان را افزايش دهند و از عضويت در اتحاديه بهرهمند شوند. وقتى زنان به سمت مشاغل بااعتبار و پردرآمد مىروند باز هم اين مشاغل براى زنان داراى درآمد كمتر، اقتدار كمتر و پايگاهى پايينتر از همان شغل براى مردان است.
بيشتر زنانى كه دولت آنها را «كارگران فنى ـ حرفهاى» مىنامد پرستاران، مددكاران اجتماعى، معلمان مدارس ابتدايى و تكنسينهاى بيمارستانى هستند، نه فيزيكدان، وكيل، يا پروفسور دانشگاه.
در اين مورد مىتوانيد به جدول شماره 2 نگاه كنيد.
به هر حال زنان شاغل اغلب در اين گونه مشاغل متخصص مىشوند. براى مثال، زنان پزشك تمايل دارند تا متخصص اطفال، متخصص زنان، روانپزشك (كه كاركردهاى زنانه را انجام مىدهد مثل مراقبت از بچهها، زنان و كسانى كه مشكل روانى دارند) باشند، به جاى اينكه جراح بشوند (يعنى كسانى كه كارهاى مردانه انجام مىدهند مثل ترميم بدنهاى شكسته).
به هر حال اين موفقيت در حال تغيير است. جدول شماره 2 نشان مىدهد كه تفاوت توزيع مردان و زنان در مشاغل نامبرده طى 6 سال گذشته بيشتر هم شده است.
جنبش حقوق برابر در سال 1963 و جنبش حقوق مدنى در سال 1964 اين كه به يك عضو از يك گروه شغلى مبلغ كمترى نسبت به يك شخص ديگر در همان شغل پرداخت شود را غير قانونى اعلام كردند.
با وجود اين قوانين شواهد زيادى در دست است كه زنان نمىتوانند حقوق برابر براى همان كار كه مردان انجام مىدهند دريافت كنند. براى مثال زنان فروشنده 57 درصد از آنچه كه همكاران مرد مىگيرند دريافت مىكنند، كاركنان دفترى زن 60 درصد و اساتيد دانشگاه زن 6/74 درصد آنچه همكاران مردشان مىگيرند دريافت مىكنند. به جدول 3 در اين خصوص نگاه كنيد.