دانشگاه علم و صنعت ایران

وضعیت
موضوع بسته شده است.

htaheri

عضو جدید
آره یه دوران خیلی جنب و جوش داشتیم ...
ولی خیلی زود تموم شد ...


افسوس که بی فایده فرسوده شدیم
وز داس سپهر سرنگون سوده شدیم

دردا و ندامتا که تا چشم زدیم
نابوده به کام خویش، نابوده شدیم
...

چرا کسی خاطره نمیگه؟...:smile:
آخه میدونی برای چی؟؟؟؟به خاطر دسته گلی که تو و سارا خانوم به آب دادید!!!سارا خانوم امر فرمودند که خاطرات ستاره دار گفته نشه!!!!!!!!!!!:biggrin::biggrin::biggrin:
 

t.salehi

عضو جدید
کاربر ممتاز
ok
من تعریف میکنم:smile:
هموم سال اولی که وارد دانشگاه شدم م.شیمی یک کتابخونه معروف داشت;)
سالن مطالعه اش مختلط بود ( البته دانشکده های دیگه مثل صنایع, اگه اشتباه نکنم, هم سالن مطالعه مختلط داشتند) اما از اونجا که م.شیمی ها کلا پرطرفدارند;)
از همه دانشگاه میکوبیدند میومند م.شیمی درس بخونند مثلا!!!!!!!!!!!!!!!!!!! حتی از دانشکده کامپیوتر ( بیکارا ):surprised::surprised::biggrin:
اون موقع هم میز ها رو مثل الان چیده بودن, طوری که خانوم وزیری ( معرف حضور که هست؟) وقتی میومد بالا بچه ها رو پشت میزها نمیدید
سرتوت رو درد نیارم, سالن همیشه غلغله بود
بعد از یه مدت اومدند میز ها رو عمود چیدند که وزیری بچه ها رو ببینه... بازم کما فی السابق کتابخونه مشکل داشت
خلاصه انقدر اش شور شد که گفتند بچه های دانشکده های دیگه حق ندارند بیان
دوباره یه مدت بعد اومدند سالن رو بستند!!!!!!!!!!!!!!:(
بعدش هم دختر پسرها رو جدا کردند
از دست این دانشکده های دیگه:surprised:;)
ولی جدا سالن باحالی بود, همه کاری اونجا انجام میشد به جز درس خوندن, یعنی اگه بنده خدایی هم قصد درس خوندن داشت تو اون شلوغی مگه میشد)
خلاصه ماجرایی داشتیم با کتابخونه و خانوم وزیری
شده بود مبصر اونجا بنده خدا

اخی اینا رو گفتم دلم تنگ شد
 

Clemenza

عضو جدید
خانوم وزیری کی بوده معرف حضور من نیست


خوب شیمی اون سال ها آباد بوده از همون موقع هم تو رشته های مهندسی تعداد دختراش بالا بوده. میگم t.salehi خوب جریان تریای شیمی رو چرا نمیگی؟
 

t.salehi

عضو جدید
کاربر ممتاز
خانوم وزیری کی بوده معرف حضور من نیست


t.salehi خوب جریان تریای شیمی رو چرا نمیگی؟



اهان
راست میگی الان میریم سراغ تریا:heart:
هر کی ندیدش از دست داد, خیلی جای باحالی بود:smile:

سال80 یا 81 بود( دقیق یادم نیست شرمنده, 81 فکر کنم)
م.شیمی یک تریا زد بالای پله پهنای ضلع شرقی دانشکده
البته مختلط
و از اونجا که بازم م.شیمی ها محبوب القلوب بودند و هستند;) و هرچی میزنند باحال از اب در میاد ( چون همون موقع دانشکده راه اهن و صنایع هم تریا داشتند, ولی خیلی لوس و بی حال بودند:redface:)
خلاصه این تریا هم شد پاتوق, به خصوص ( این رو جدی میگم, اصلا هم غلو نمیکنم, باور کنید شده بود پاتوق مکانیکی ها, این اقا فرزاد حاضر, بپرسید ازش:smile:)

این دفعه کار به جایی رسید که رییس دانشگاه اومد شخصا پلمپش کرد:(
خیلی حیف بود, این مسوولین دانشگاه هم جنبه ندارند, نمیتونند ببیننند بچه کمی خوش باشند:mad:

دیگه بین کلاس ها که جای خود بماند, من خودم به شخصه وسط کلاس ها میومدم بیرون, یه چایی با بچه ها میزدیم, خستگی رو رفع میکردیم, دوباره ادامه کلاس
بد عادت شده بودیم شدید:surprised:;)
انقدر خوب بود, هر روز یکی رو مجبور میکردیم بقیه رو مهمون کنه چایی, شکلات
هم فضاش خوب بود, هم محوطش بزرگ:D


حیف بسته شد



پس نیومده بودی کتایخونه م.شیمی که خانوم وزیری رو نمیشناسی
مسوول کتابخونه بود, از n سال پیش;)
 

Clemenza

عضو جدید
سال80 یا 81 بود( دقیق یادم نیست شرمنده, 81 فکر کنم)

80 بود

پس نیومده بودی کتایخونه م.شیمی که خانوم وزیری رو نمیشناسی
مسوول کتابخونه بود, از n سال پیش;)

نه خوب اون موقعی که دیدنی بوده نبودیم دیگه بعدش واسه چی می اومدیم اونجا
 

farzad.valve

عضو جدید
واقعا تریای شیمی یه صفا و صمیمیت خواصی توش بود
کور شه اون چشمی که نتونست ببینه این صمیمیت رو
 

t.salehi

عضو جدید
کاربر ممتاز
واقعا تریای شیمی یه صفا و صمیمیت خواصی توش بود
کور شه اون چشمی که نتونست ببینه این صمیمیت رو

واقعا
یادته مهندس
خیلی محیط گرم و خوبی داشت
من که خیلی دوسش داشتم
همه دوستان رو میشد اونجا جمع دید:smile:

اتفاق خاصی هم نیوفتاده بود که بخوان ببندنش, :mad:
اهان واییییییییییی تو دانشگاه پسر دخترا با هم یه جا جمع بشن, اخر الزمون شده مگه:surprised::surprised:
:biggrin::biggrin:
 

(sara_h)

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز



اهان
راست میگی الان میریم سراغ تریا:heart:
هر کی ندیدش از دست داد, خیلی جای باحالی بود:smile:

سال80 یا 81 بود( دقیق یادم نیست شرمنده, 81 فکر کنم)
م.شیمی یک تریا زد بالای پله پهنای ضلع شرقی دانشکده
البته مختلط
و از اونجا که بازم م.شیمی ها محبوب القلوب بودند و هستند;) و هرچی میزنند باحال از اب در میاد ( چون همون موقع دانشکده راه اهن و صنایع هم تریا داشتند, ولی خیلی لوس و بی حال بودند:redface:)
خلاصه این تریا هم شد پاتوق, به خصوص ( این رو جدی میگم, اصلا هم غلو نمیکنم, باور کنید شده بود پاتوق مکانیکی ها, این اقا فرزاد حاضر, بپرسید ازش:smile:)

این دفعه کار به جایی رسید که رییس دانشگاه اومد شخصا پلمپش کرد:(
خیلی حیف بود, این مسوولین دانشگاه هم جنبه ندارند, نمیتونند ببیننند بچه کمی خوش باشند:mad:

دیگه بین کلاس ها که جای خود بماند, من خودم به شخصه وسط کلاس ها میومدم بیرون, یه چایی با بچه ها میزدیم, خستگی رو رفع میکردیم, دوباره ادامه کلاس
بد عادت شده بودیم شدید:surprised:;)
انقدر خوب بود, هر روز یکی رو مجبور میکردیم بقیه رو مهمون کنه چایی, شکلات
هم فضاش خوب بود, هم محوطش بزرگ:D

حیف بسته شد



پس نیومده بودی کتایخونه م.شیمی که خانوم وزیری رو نمیشناسی
مسوول کتابخونه بود, از n سال پیش;)
ما كه از اين تريا ها نديديم .........
الان مسئول كتابخانه اقاي درخشان هست ..............واقعا مدير مسئول و خوبيه ...........
به كتابخونه خيلي رسيدگي كرده............برخلاف اون وزيري كه همش در حال اهنگ گوش كردن يا بافتني بود................خدا رو شكر كه عوضش كردن...........مثل اينكه ازش شكايت شده بود........
 

مریم راد

عضو جدید
کاربر ممتاز
آکواریوم

آکواریوم

سلام دوباره
سلام بچه ها!خوبید؟راست می گید.تریا هم عالمی داشت.ما که دانشکدمون هم دور بود تا میومدیم باید قید کلاسو میزدیم.البته تریای آقایون چیر دیگه ای بود.به قول یکی از بچه های باشگاه آکواریوم و به قول ما قفس شیشه ای پسرا!هر وقت می رفتیم اونجا پر گربه بود.پسرا هم موضوع و سوژه داشتند واسه ترسوندن دخترا.از حراست چه خبر بچه ها؟کیا هستند؟خانم بلالی هست؟
 

Clemenza

عضو جدید
گربه که تا دلت بخواد اونجا پر می زد:D یه دفعه که بهشون غذا میدادی دیگه مگه ول کن بود ولی تریا به درد غدا خوردن نمی خورد. برو بچ قدیمی تر تریای قبل از آکواریوم یادتونه چه چیزی بود؟:confused:
 

مریم راد

عضو جدید
کاربر ممتاز
فقط علم و صنعت!

فقط علم و صنعت!

انشاء الله یه روز همه خوبا رو تو پستای مدیریتی ببینیم
اونایی که استحقاقشو دارن


سلام
دوست عزیز منم امیدوارم همه موفق باشند چه علم و صنعتی باشند و چه نباشند.اما اینطور که معلومه همه علم و صنعتی ها موفقند.شما هم موفق باشید.!
 

htaheri

عضو جدید
خری امد بسوی مادر خویش/ بگفت مادر چرا رنجم دهی بیش/ برو امشب برایم خواستگا ری/ اگر تو بچه ات را دوست دا ری/ خر مادر بگفتا ای پسر جا ن /تو را من دوست دارم بهتر از جان/ ز بین این همه خر های خوشگل/ یکی را کن نشان چون نیست مشکل /خرک از شادمانی جفتکی زد/ کمی عرعر نمود و پشتکی زد/ بگفت مادر به قربا ن نگاهت/ به قربان دو چشمان سیاهت/ خر همسایه را عا شق شدم من/ به زیبایی نباشد مثل او زن/ بگفت مادر برو پالان به تن کن/ برو اکنون بزرگان را خبر کن/ به اداب و رسومات زمانه/ شدند داخل به رسم عاقلانه/ دو تا پالان خریدند پای عقد ش/ یه افسار طلا با پول نقدش /خریداری نمودند یک طویله/ همانطوری که رسم است در قبیله/ خر عاقد کتا ب خود گشا یید/ وصال عقد ایشان را نمایید/ دوشیزه خر خانم ایا رضایی؟/ به عقد این خر خوشتیپ در ایی ؟؟/ یکی از حاضرین گفتا به خنده/ عروس خانم به گل چیدن برفته / برای بار سوم خر بپرسید /که خر خانوم سرش یکباره جنبید/ خران عرعر کنان شادی نمودند/ به یونجه کام خود شیرین نمودند/ به امید خوشی و شادما نی/ برای این دو خر در زندگانی /:w33:چطور بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 
آخرین ویرایش:

t.salehi

عضو جدید
کاربر ممتاز
خری امد بسوی مادر خویش/ بگفت مادر چرا رنجم دهی بیش/ برو امشب برایم خواستگا ری/ اگر تو بچه ات را دوست دا ری/ خر مادر بگفتا ای پسر جا ن /تو را من دوست دارم بهتر از جان/ ز بین این همه خر های خوشگل/ یکی را کن نشان چون نیست مشکل /خرک از شادمانی جفتکی زد/ کمی عرعر نمود و پشتکی زد/ بگفت مادر به قربا ن نگاهت/ به قربان دو چشمان سیاهت/ خر همسایه را عا شق شدم من/ به زیبایی نباشد مثل او زن/ بگفت مادر برو پالان به تن کن/ برو اکنون بزرگان را خبر کن/ به اداب و رسومات زمانه/ شدند داخل به رسم عاقلانه/ دو تا پالان خریدند پای عقد ش/ یه افسار طلا با پول نقدش /خریداری نمودند یک طویله/ همانطوری که رسم است در قبیله/ خر عاقد کتا ب خود گشا یید/ وصال عقد ایشان را نمایید/ دوشیزه خر خانم ایا رضایی؟/ به عقد این خر خوشتیپ در ایی ؟؟/ یکی از حاضرین گفتا به خنده/ عروس خانم به گل چیدن برفته / برای بار سوم خر بپرسید /که خر خانوم سرش یکباره جنبید/ خران عرعر کنان شادی نمودند/ به یونجه کام خود شیرین نمودند/ به امید خوشی و شادما نی/ برای این دو خر در زندگانی /:w33:چطور بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



:surprised::surprised::surprised::surprised::surprised::surprised:

این الان یعنی خاطره بود؟!!;)
 

t.salehi

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا بانوان محترمه تریای دخترا چطور بود؟:d

این ساختمون وسط دانشگاه هست؟ سلف اساتید

قبلا ها اینجا هیچی نبود, اینجا رو ساختند برای دختر های گل که از دست اون دخمه زیر عمران مثلا خلاص شن.
اولش طبقه پایین سلف ( من که هیچ وقت سلف نمیرفتم البته) طبثه دوم هم تریا
یه جای باحال داشت
پشت بوم :surprised::D
صندلی چیده بودن با میز ( از این چتر دارا;))
بچه ها جاتون خالی انقدر جای بامزه ای بود

خلاصه یه چند وقت گذشت, دیدن ااااااااااا اینجا عجب جای شیکیه
حیفه, بدیمش به اساتید
آخه اونا هم سلفی داشتندا, داغون:confused:
این شد که تریای دختر ها دوباره برگشت همون زیرزمینی:mad:

الان نمیدونم کجاست دیگه

اون موقع ها که پسرا میومدن وامیستادن اونجا
به دخترا که میرفتند تریا میگفتند برا اونا هم خرید کنند:surprised::biggrin:
 

مریم راد

عضو جدید
کاربر ممتاز
تریای دختر خانوما

تریای دختر خانوما

حالا بانوان محترمه تریای دخترا چطور بود؟:d


سلام
چشم روشن! حالا خوبه که درستون که تموم شده وگرنه....از آکواریوم بهتر نبود!تاریکه تاریک!زیر زمین بود دیگه!فقط فضای بالاش خوب بود که رو سقفشم چایی کیسه ای می چسبوندند!چقدر نشونه می گرفتیم!اگه دلت می خواد ببینی بگو تا راهشو یادت بدم.
 

farzad.valve

عضو جدید
سلام
دوست عزیز منم امیدوارم همه موفق باشند چه علم و صنعتی باشند و چه نباشند.اما اینطور که معلومه همه علم و صنعتی ها موفقند.شما هم موفق باشید.!
خانم راد
من حدود 11 سال هست توی صنعت نفت و گاز کار میکنم
باور کنید هر جا میرم یه علم و صنعتی هست که یا مدیره یا یه مهندس خبره ست ویا خلاصه یه سرو گردن از بقیه بالاترند (تازه فقط توی این صنعت)
اینو بدون تعصب میگم.
 

farzad.valve

عضو جدید
خری امد بسوی مادر خویش/ بگفت مادر چرا رنجم دهی بیش/ برو امشب برایم خواستگا ری/ اگر تو بچه ات را دوست دا ری/ خر مادر بگفتا ای پسر جا ن /تو را من دوست دارم بهتر از جان/ ز بین این همه خر های خوشگل/ یکی را کن نشان چون نیست مشکل /خرک از شادمانی جفتکی زد/ کمی عرعر نمود و پشتکی زد/ بگفت مادر به قربا ن نگاهت/ به قربان دو چشمان سیاهت/ خر همسایه را عا شق شدم من/ به زیبایی نباشد مثل او زن/ بگفت مادر برو پالان به تن کن/ برو اکنون بزرگان را خبر کن/ به اداب و رسومات زمانه/ شدند داخل به رسم عاقلانه/ دو تا پالان خریدند پای عقد ش/ یه افسار طلا با پول نقدش /خریداری نمودند یک طویله/ همانطوری که رسم است در قبیله/ خر عاقد کتا ب خود گشا یید/ وصال عقد ایشان را نمایید/ دوشیزه خر خانم ایا رضایی؟/ به عقد این خر خوشتیپ در ایی ؟؟/ یکی از حاضرین گفتا به خنده/ عروس خانم به گل چیدن برفته / برای بار سوم خر بپرسید /که خر خانوم سرش یکباره جنبید/ خران عرعر کنان شادی نمودند/ به یونجه کام خود شیرین نمودند/ به امید خوشی و شادما نی/ برای این دو خر در زندگانی /:w33:چطور بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام
با اینکه یه کم قدیمی بود ولی خیلی قشنگ بود
متشکرم
 

farzad.valve

عضو جدید
سلام
چشم روشن! حالا خوبه که درستون که تموم شده وگرنه....از آکواریوم بهتر نبود!تاریکه تاریک!زیر زمین بود دیگه!فقط فضای بالاش خوب بود که رو سقفشم چایی کیسه ای می چسبوندند!چقدر نشونه می گرفتیم!اگه دلت می خواد ببینی بگو تا راهشو یادت بدم.
به اعصاباتون مسلط باشید و واقیت ها رو بپذیرید دیگه ..... :D
 

farzad.valve

عضو جدید
به نظر من سلف قبلیتون بهتر بود
حداقل مال خودتون بود
استادارو نبرده بودن بالا سرتون
 

مریم راد

عضو جدید
کاربر ممتاز
خانم راد
من حدود 11 سال هست توی صنعت نفت و گاز کار میکنم
باور کنید هر جا میرم یه علم و صنعتی هست که یا مدیره یا یه مهندس خبره ست ویا خلاصه یه سرو گردن از بقیه بالاترند (تازه فقط توی این صنعت)
اینو بدون تعصب میگم.


سلام
می دونم و قبول هم دارم.من کلی گفتم.چون رییس خودم هم علم و صنعتیه.علاوه بر این که مدیر خوبیهست همکار خوبی هم هست و رابطش با بچه ها عالیه!نمرش 20!
 

(sara_h)

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به نظر من سلف قبلیتون بهتر بود
حداقل مال خودتون بود
استادارو نبرده بودن بالا سرتون
بله.........البته سلف قبلي استادها طبقه اول بودن ما طبقه دوم.........چشمهامون يه جايي ميديد
الان جاي سلف عوض كردن............قبلا هم عرض كردم ...........بردن جاي قديم فروشگاه كتاب..............دورش رو هم كامل محصور كردن.........!!!!!!!!!!!!
 

(sara_h)

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خری امد بسوی مادر خویش/ بگفت مادر چرا رنجم دهی بیش/ برو امشب برایم خواستگا ری/ اگر تو بچه ات را دوست دا ری/ خر مادر بگفتا ای پسر جا ن /تو را من دوست دارم بهتر از جان/ ز بین این همه خر های خوشگل/ یکی را کن نشان چون نیست مشکل /خرک از شادمانی جفتکی زد/ کمی عرعر نمود و پشتکی زد/ بگفت مادر به قربا ن نگاهت/ به قربان دو چشمان سیاهت/ خر همسایه را عا شق شدم من/ به زیبایی نباشد مثل او زن/ بگفت مادر برو پالان به تن کن/ برو اکنون بزرگان را خبر کن/ به اداب و رسومات زمانه/ شدند داخل به رسم عاقلانه/ دو تا پالان خریدند پای عقد ش/ یه افسار طلا با پول نقدش /خریداری نمودند یک طویله/ همانطوری که رسم است در قبیله/ خر عاقد کتا ب خود گشا یید/ وصال عقد ایشان را نمایید/ دوشیزه خر خانم ایا رضایی؟/ به عقد این خر خوشتیپ در ایی ؟؟/ یکی از حاضرین گفتا به خنده/ عروس خانم به گل چیدن برفته / برای بار سوم خر بپرسید /که خر خانوم سرش یکباره جنبید/ خران عرعر کنان شادی نمودند/ به یونجه کام خود شیرین نمودند/ به امید خوشی و شادما نی/ برای این دو خر در زندگانی /:w33:چطور بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به اين ميگن پيام بازرگاني:biggrin::biggrin:
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا