2.3 روز پیش بود که رفتم داروخونه، شلوغ بود باید صبر میکردم تا کسایی که جلو من بودن کارشون راه میافتاد،بالاخره نوبت من شد،من که سفارشم رو دادم ،پشت سرم 1 پسر 18_20ساله با 1 دست پیرهن وشلوار(تواون سرما)اومد جلو وبه طرف گفت که من گلوم درد میکنه اگه میشه 1 بسته قرص بهم بدین.طرفم رفت 1 بسته 10 تایی براش آورد.یارو گفت :1500 تومان ،پسر با یه قیافه مظلوم گفت :1 بستش 1500 تومان؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!
یارو هم گفت بله.
پسر بیچاره 1 ذره خودش رو اینور واونور کرد به اطرافش نگاه کرد آروم گفت آقا من فقط 1000تومان دارم،یارو گفت گفتم 1500.
خلاصه ،چشتون روز بد نبینه چنان آبرویی از طرف برد تو جمع به خاطر اینکه1000تومان بیشتر نداشت که بیا وببین.شاید باورنکنین اشک تو چشام حلقه زد،به زور جلو اشکامو گرفته بودم،دوست داشتم طرف رو بگیرم خفه کنم، بگم آخه آشغال 500 تومان کجای تو رو میگیره که به خاطرش 1 پسر جوون رو با اون همه غرور تو جمع اینطور شرمنده می کنی.
چرا بعضیا انقدر سنگدل شدن؟چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آخرشم اگه خواستین بعدا میگم.
یارو هم گفت بله.
پسر بیچاره 1 ذره خودش رو اینور واونور کرد به اطرافش نگاه کرد آروم گفت آقا من فقط 1000تومان دارم،یارو گفت گفتم 1500.
خلاصه ،چشتون روز بد نبینه چنان آبرویی از طرف برد تو جمع به خاطر اینکه1000تومان بیشتر نداشت که بیا وببین.شاید باورنکنین اشک تو چشام حلقه زد،به زور جلو اشکامو گرفته بودم،دوست داشتم طرف رو بگیرم خفه کنم، بگم آخه آشغال 500 تومان کجای تو رو میگیره که به خاطرش 1 پسر جوون رو با اون همه غرور تو جمع اینطور شرمنده می کنی.
چرا بعضیا انقدر سنگدل شدن؟چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آخرشم اگه خواستین بعدا میگم.