دیدگاه شما درباره ی احکام رساله ی توضیح المسائل نوین چیست؟

Ehsan H

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان
سال ها پیش یعنی درسال 1368 رساله ای به نام رساله ی توضیح المسائل نوین چاپ شد که حاوی مسائل بیان شده توسط آیت الله العظمی دکتر صادقی تهرانی بود. این کتاب بعد ها و در سال 1373 یا 4 با ویرایش جدیدتری ارائه گردید.
این کتاب ناسخ بیشتر احکام سایر کتب توضیح المسائل هستش.
دیدگاه شما رو در این زمینه می خوام.

ممنون
 

Ehsan H

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان هیچ دیدگاهی ندارند.
اگر موفق به خواندن مسائل این رساله نشدید می تونید با سرچ اونو پیدا کرده و بخونید.
من هم برخی از مسائل مهم و متفاوت با سایر رساله ها رو براتون قرار می دم تا آشنا بشین.
 

Ehsan H

عضو جدید
کاربر ممتاز
از اون جایی که این صفحه 34 بار دیده شده اما یه دیدگاه هم نداره احتمال دادم که علت باید ناآشنایی دوستان با این احکام باشه.

برخی از این احکام و براتون می زارم.

بلوغ

بر پايه‌ي آيه‌ي "و اوحي اليّ هذا القرآن لأنذركم به و من بلغ ... " (19:6 ) شريعت قرآني ويژه‌ي تمامي افراد بالغ است كه نخستين گام بلوغ و رسايي ، دريافتي ساده و پذيرا از پايه هاي عقيدتي اسلام است به اندازه اي كه مسؤليّت آور باشد.
  • مرحله‌ي نخستين احكام فرعي بلوغ آمادگي و رسايي عقلاني براي نماز و روزه است (كه زيربناي تمامي عبادات و ارتباطات بندگي در برابر حضرت اقدس اللهي ميباشد.) يعني همين كه بفهمد خدايي و شريعتي وجود دارد.
    ميانگين بلوغ در مورد نماز براي پسر و دختر ، از ابتداي دهسالگي است و احياناً پيش از دهسالگي يا پس از آن اين بلوغ حاصل ميشود، مانند ولي امر (ع) كه در چهار سالگي به مقام امامت رسيدند و علّامه حلّي كه در هشت سالگي به مقام اجتهاد رسيد و فاصله‌ي شش ساله‌ي بين تكليف نماز براي دختران و پسران بي‌وجه است, زيرا اين دو به‌گونه‌اي همسان بلوغ عقلاني دارند.
  • مرحله ي دوم ، بلوغ براي روزه داري است كه معيار آن توانايي جسمي و ميانگينش براي دختر پسر، سيزده سالگي است و اين‌جا نيز فاصله‌ي شش ساله‌ي بين 9 تا 15 ميان دختران و پسران, مدت شش سال اجحافي بر دختران است, زيرا اگر توان جسماني دختران كمتر از پسران نباشد, دست كم با هم برابرند كه روزه‌ي آنان در سني همسان است. گرچه اين‌جا هم استثنائاتي براي هر دو در كمتر يا بيشتر از سيزده سال كه ميانگين روزه‌ي هر دو است وجود دارد.
  • سومين مرحله، بلوغ براي ازدواج است كه ملاك آن، توان زناشويي بوده ودراين مرحله نوعا ‌ً دختران زودتر ازپسران بالغ مي شوند، چنان‌كه بلوغ حجاب دختران نيز پيش از بلوغ جنسي پسران است.
  • مرحله‌ي چهارم، بلوغ اقتصادي است كه نوعاً پسران بردختران مقدمند، زيرا رشد و زمينه‌ي تلاش
    اقتصاديشان بيشتر است، بويژه براي پرداخت حقوق شرعي، حج، عمره وسايرعباداتي كه به مال نيازمندند.
  • پنجمين مرحله، بلوغ براي تبليغ اسلام,‌ امر به معروف و نهي از منكر است كه به هنگام دارابودن شرايط لازم، بر هر دوي پسر ودختر واجب بوده ومسئوليت پسران نيز بيش از دختران است، زيرا در اجتماع وسيعتري زندگي مي كنند.
  • مرحله‌ي ششم، بلوغ براي جهاد ودفاع است كه بر پسران واجد شرايط آن واجب بوده ودر صورت نياز كلي و بسيج عمومي بر دختران نيز واجب مي گردد. معيار نشيب و فراز بلوغ در تمامي مراحل آن توان عقلي يا بدني يا جنسي يا مالي و يا اجتماعي است.
شروط مرجعيّيت
 

Ehsan H

عضو جدید
کاربر ممتاز
شروط مرجعیت

شروط مرجعيّيت
  • مرجع تقليد شايسته بايد داراي شروط:
  • تبعيّت كامل از مبناي اصلي و اصيل كتاب الله و حاشيه‌ا‌ي سنّت قطعيّه
  • شيعه‌ي اهل بيت رسالت (ع)
  • اتقي " باتقواتر"
اعلم " عالمتر" باشد
و شرط ديگري وجود ندارد.اعلم اتقي شخصي است كه بيانگر " أحسَنَه" باشد، و " أحسَنَه " بهترين سخن پپيرامون احكام عقيدتي و عملي شرعي است زيرا : " فبشّر عباد الّذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه اولئك الذين هداهم الله و اولئك هم اولوا الالباب" (زمر:39)، اين آيه، بشارت، هدايت و عقل بي آلايش و سالم را ويژه‌ي كساني دانسته كه از بهترين سخن پيروي كنند و گرنه گمراه و بي‌خردند. كه در حقيقت پيروي از" نظر" است و نه از صاحب نظر، و پايه‌ي اصلي نظر أحسن، قرآن در اصل و سنّت قطعي در فرع است. كه با دانايي و كاوشي بهتر و تعهّدي بيشتر بيانگر احكام اللهي باشيم.در برداشت از " أحسنه" زن و مرد، كوچك و بزرگ و... يكسانند، و آيا اگر صاحب سخن" أحسن" حضرت صدّيقه زهراء (س) باشد،چون زن است بايد از مرد غير معصوم تقليد نمود؟!
تقليد ابتدايي از مرده‌ي أعلم أتقي مانند باقي ماندن بر تقليدش نيز واجب است و آيا مرگ جسم، امتياز تقوايي و علمي را هم مي‌ميراند؟و آيا تمامي مجتهدين كه كاوشها و كوششهاشان براي بدست آوردن فتاواي معصومان(ع) است كه بالاخره از آنان تقليد ميكنند تقليدشان باطل است؟ زيرا اين بزرگواران رحلت فرموده‌اند و بالاخره زنده و زنده تر بودن فتوي است كه آنرا قابل پذيرش و تقليد ميكند، نه زنده بودن صاحب فتوي.
اگر دو يا چند عالم با تقوي بر مبناي درست كتاب و سنّت فتوي دهند، آنكه تقوي و تعهّدش زيادتر است، بر ديگران مقدّم ميباشد، زيرا تعهّد بيشتر از علم بيشتر در بيانگري احكام خدا، كه تحقق دادن "أحسنه" است، نقش مهمتري دارد.
اجتهاد شورايي بر حسب آيه‌ي كريمه‌ي "و أمرهم شوري بينهم"(38:42) ضرورتي اسلامي است كه اگر فتاواي مجتهدان بر مبناي شوري باشد به "أحسنه" نزديكتر است و الاّ بايد از فقهائي تقليد كرد كه بر محور اصلي كتاب وفرعي سنّت با بررسي نظرات همراهانشان فتوي ميدهند، كه در صورت باقيماندن اختلافاتي، اكثريّت آراء "أحسنه" ميباشد، و شوراهاي حقيقي بر مبناي كتاب و سنّت اختلافات را خيلي كم و كمرنگ كرده در مرز عصمت قرار ميدهد.
نه تنها رهبري سياسي جامعه، بلكه رهبري ديني هم، براي مجتهد أعلم أتقي هرگز ولايت و حكومت مطلقه بر اموال و انفس نمي‌آورد، اولويت پيامبر و امامان معصوم(ع) نيز بمعني ولايت مطلقه‌ي شرعيه است.
فتوا دادن كسي كه حدّاقل يك دوره‌ي كامل، قرآن را بررسي نكرده، حرام و پيروي از او نيز حرام ميباشد، زيرا بر خلاف گمان بسياري از فقهاء بيش از هزار آيه‌ي قرآن، پيرامون احكام فقهي نازل گرديده است، كه بگونه‌ي شايسته مورد استدلال نميباشند، و بگمان "ظنّي الدلالة" بودنشان اگر بر خلاف روايات و فتواها باشند مورد تأويل قرار ميگيرند.
حرام است فتوي دادن كسي كه قرآن را به عنوان دليل قطعي قبول ندارد و دلالت لغات و جملات آنرا در حدّ ظنّ و گمان ميداند، و ير تمامي بالغان و مكلّفان واجب است كه براي بدست آوردن فتاواي قرآني، به گونه‌اي شايسته پي جويي كنند، زيرا با كمال تأسّف و شرمساري، نظرات بسياري از فقيهان سنّي و شيعه پايه‌ي قرآني ندارد و بر خلاف نصّ و يا ظاهر مستقرّ قرآن است، كه اين هم در نتيجه‌ي بي توجّهي فقيهان سنّي نسبت به قرآن در برابر كتب ششگانه‌شان و گماني پنداشتن دليل قطعي قرآن توسّط فقهاي شيعي ميباشد و اين خود اساس تهاجم فرهنگي، عقيدتي و احكاميِ استعمارِ خارجي و داخلي در ميان مسلمين است كه در مقابله با آن، اسلام قرآني محمّدي(ص)، تمامي سرچشمه‌هاي گمراهي را زير پا نهاده و تفكّرات دقيق و اعمال صحيح فردي و شورايي را ـ بر مبناي قرآن و سنّت ـ اصلي جاوداني، براي مكلّفان قرار داده است
 

Ehsan H

عضو جدید
کاربر ممتاز
بدن كفّار پاك می‌باشد
بدن هر انساني پاك است اگر چه كافر، مشرك، مسيحي، يهودي، ناصبي، غالي و يا... باشد. زيرا هرگز دليلي از كتاب و سنّت بر نجاست هيچ كافري حتي مشرك يا ملحد نداريم تا چه رسد به اهل كتاب، و آيه‌ي پنجم مائده كه مي‌فرمايد " و طعام الذين أوتوا الكتاب حلٌّ لكم " كه طعام اهل كتاب را براي مسلمانان حلال دانسته آنها را ذاتاً پاك مي‌داند زيرا طعام نوعاً مرطوب ميباشد و به ويژه در گذشته با دست به گونه‌اي مماس تهيّه مي‌شده.
و آيه‌ي " إنّما المشركون نجس " نيز با دلائلي چند از خود اين آيه تنها نجاست معنوي آنان را ثابت كرده زيرا موضوع نجاست اينجا " المشركون " است، و شرك هم در اختصاص عقيده و روح انسان است و نه جسمش زيرا جسم تكليفي ندارد تا مشرك يا موحّد باشد. وانگهي اين آيه بر فرض دلالت بر نجاست بدن در انحصار مشركان است و نه كتابيان تا چه رسد به مسلماناني منحرف مانند غلوّ كنندگان و امسالشان.
و روايات هم در اين باره دو گونه‌ان،بخشي موافق آيه و بخشي ديگر ظاهراً مشركان را نجس دانسته كه مراد نجاست ظاهري آنان است زيرا از نجاسات پرهيزي ندارند ولي ذاتاً پاكند مگر در صورتي كه بدانيم خود را نجس كرده‌اند و ندانيم خود را پاك نموده‌اند.
و نيز " فلا يقربوا المسجد الحرام " كه نزديك شدن به مسجد الحرام را حرام كرده اين خود بر مبناي نجاست كفّار بوده است و اگر اين نجاست، بدني باشد در نتيجه داخل كردن هر گونه نجاستي در مكّه مكرّمه ممنوع و بيرون بردنش واجب خواهد بود و اين خود بر خلاف ضرورت كل اديان است.
روايات هم در اين باره دو گونه است:
  • بخشي ظاهر در طهارت ذاتي كافران است مانند خبري صحيح از حضرت امام رضا (ع‎) كه از ايشان پرسيدند : دختري نصراني خدمتگذار شماست و شما هم مي‌دانيد نصراني است فرمود : آري مي‌دانم، ولي او دستش را مي‌شويد.
  • دسته‌ي دوم اخباري هم كه كافر را نجس مي‌داند محمول بر نجاست عرضي است، مانند دختر نصراني كه خدمتگذار حضرت رضا (ع) بوده است، و اگر هم روايتي صريح در نجاست ذاتي كفّار داشتيم، بر مبناي مخالفت با قرآن و بسياري از روايات پذيرفته نمي‌شد.
و اگر هم آيه‌ي " إنما المشركون نجس " دلالت بر نجاست بدني كفّار مي‌داشت، در باره‌ي كتابيان ساكت بود و آيه‌ي پنجم مائده چنانكه گذشت دليل بر طهارت ذاتي آنان است.
بسياري از فقيهان شيعه و سنّي هم كافران را كلّا پاك مي‌دانند.ر بودن شرط پاك ماندن آب نيست
هيچ شرطي از آنچه براي پاكي و پاك ‌كنندگي آب ـ مانند كر يا جاري بودن ـ بر شمرده‌اند اعتباري ندارد و تنها آب بودن كافي است كه اگر نجاستي هم با آن آميخته گردد تا هنگامي كه ويژگيهاي نجاست را به خود نگرفته باشد پاك و پاك كننده است و آب مضاف مانند آب هويج، گلاب و هر مايعي جز آب، همين حكم را دارد.
 

Ehsan H

عضو جدید
کاربر ممتاز
متنجّس نجس نيست
نجاست و يا پليدي، با هر وسيله‌اي زدوده شود، جايگاهش پاك است و متنجّس در برخورد با چيزي پاك آنرا متنجّس نمي‌كند.
خونهايي كه ذكر مي‌شوند پاك و حلالند:
  • خون حيوانات حلال گوشتي كه خون جهنده دارند مانند ماهي
  • قطره‌هاي خوني كه گهگاه در تخم مرغ ديده مي‌شود
  • هر خون غير حيواني يا ساخته شده با وسايل آزمايشگاهي توسّط مواد شيميايي.
گوشت و چرمي كه در بازار مسلمين فروخته مي‌شود پاك است، و چرم وارداتي از كشورهاي غير اسلامي در صورتي نجس است كه معلوم شود ذبيحه‌ي كافر بوده و هنگام ذبح نام خدا بر آن برده نشده، و در صورت شك محكوم به طهارت است و نماز خواندن با آن نيز جايز مي‌باشد مگر حرام گوشت.
انجام وضو يا غسل، قبل يا بعد از وقت نماز جايز است و در صورتيكه تأخير بيفتد و نتوان انجامشان دادچه در وقت و يا پيش از آن واجبند و در حالت عادّي پيش از وقت مستحبّند مگر آنكه در تمامي وقتِ نماز از انجام آن معذور باشيم كه در اين صورت پيش از وقت، انجام وضو يا غسل واجب است.
وضوي صحيح، داراي دو شستن (صورت و دستها) و دو مسح كردن (سر و پاها) است كه برخي از شرايط آن از قرار زير است.
 

Ehsan H

عضو جدید
کاربر ممتاز
آيات سجده
در قرآن کريم ۱۹ آيه وجود دارد که انسان بايد پس از خواندن يا شنيدن آنها بی‌درنگ در برابر عظمت الهی به خاک بيافتد و سجده کند در ۱۰ مورد از آنها سجده واجب و در ۹ مورد ديگر سجده مستحب است، آيات سجده‌های واجب عبارتند از:
  1. سوره‌ی اعراف، آيه‌ی ۲۰۶
  2. سوره‌ی رعد، آيه‌ی۱۵
  3. سوره‌ی نحل، آيه‌ی۴۹
  4. سوره‌ی حج، آيه‌ی۱۸
  5. سوره‌ی حج، آيه‌ی۷۷
  6. سوره‌ی نمل، آيه‌ی۲۵
  7. سوره‌ی فصّلت، آيه‌ی۳۷
  8. سوره‌ی نجم، آيه‌ی۶۲
  9. سوره‌ی علق، آيه‌ی۱۹
  10. سوره‌ی سجده، آيه‌ی۱۵
و آيات سجده‌های مستحب عبارتند از:
  1. سوره‌ی آل عمران، آيه‌ی۱۱۳
  2. سوره‌ی حجر، آيه‌ی۹۸
  3. سوره‌ی نحل، آيه‌ی۴۸
  4. سوره‌ی اسراء، آيه‌ی۱۰۷
  5. سوره‌ی مريم، آيه‌ی۵۸
  6. سوره‌ی فتح، آيه‌ی۲۹
  7. سوره‌ی الرحمان، آيه‌ی۶
  8. سوره‌ی انسان، آيه‌ی۲۶
  9. سوره‌ی انشقاق، آيه‌ی۲۱
بر چه چيزهايی سجده کنيم؟
بر هر چيز پاک، پاکيزه و مباح که خوراکی و پوشاکی نباشد سجده جايز است ولی سجده بر طلا و ساير جواهراتِ مورد استفاده پوشش، حرام می‌باشد، بنابراين اگر بر چيزی سجده شود که فعلاً خوردنی و يا پوشيدنی نيست اگرچه فرش يا زيلو باشد اشکالی ندارد زيرا اينها نه اکنون پوشيدنيند و نه می‌توان آنها را به حالت پوشش در آورد گر چه نخست پنبه و پشم بوده و با ريسيدن امکان پوشش را داشته‌اند و بالاخره تنها سجده بر خوردنی و پوشيدنیِ فعلی بر حسب سنّت ثابته‌ی اسلام حرام است.
 

Ehsan H

عضو جدید
کاربر ممتاز
نماز مسافر در هر کجا که باشد شکسته نمی‌شود

روزه برای مسافر حرام نیست
 

Ehsan H

عضو جدید
کاربر ممتاز
بر پايه‌ی آيه‌ی(و اذا قرئ القرآن فاستمعوا له و انصتوا لعلّکم ترحمون)اگر مأموم صدای حمد يا سوره و يا آيه‌ای را که امام می‌خواند بشنود با‌يد سکوت کند، گر چه در نماز آهسته مانند ظهر و عصر باشد، ولی اگر صدای امام را به هر علّتی نشنود واجب است خودش آياتِ‌ واجبه را بخواند زيرا جايگزينی قرائت امام از مأموم تنها برای مراعات استماع است.
 

Ehsan H

عضو جدید
کاربر ممتاز
نماز جمعه
نماز جمعه با شرائطش بر تمامی مکلّفان بدون عسر يا حرج واجب است و در صورتی که امام و مأموم شرايط صحّت خطبه‌ها را رعايت نکند انجام آن جايز نيست و نمی‌توان آن را فرادا خواند.
با وجوب مطلق نماز جمعه که شامل هر دوی امام و مأموم است، در زمانهای حاضر با وسائل موجود، هرگز نبايد نماز جمعه ترک شود، گر چه در شهر يا ده شما اقامه نگردد، که بايستی به نزديکترين نماز جمعه در حدّ امکان برسی.
نماز جمعه ترکيبی از دو خطبه و سپس دو رکعت است که کلّا بايد پس از اذان ظهر آغاز گردد و خواندن دو خطبه پيش از اذان بدعت و باطل است زيرا جزء نخستِ نماز است.
نه تنها بر مأمومان واجب است در نماز جمعه شرکت کنند، که بر عادلانِ شايسته‌ی امامت جمعه نيز بپا داشتن آن واجب است و هر دو دسته بايد يکديگر را به انجام آن وادارند، و در ميان پنج نفرِ جوازش و هفت نفر وجوبش، وجود زنان، مسافران و اشخاص مريض، بجز ديوانگان جايز می‌باشد.
در صورت عدم عذر برای نماز جمعه، نمی‌توان مقارن آن نماز ظهر يا هر نماز يا کار ديگری را انجام داد، زيرا اين وقت در اختصاص نماز جمعه است.
چون دو خطبه و دو رکعت، يک نماز محسوب است امام برای هر دو بايد يک نفر باشد، مگر در صورتی که پس از دو خطبه عذری برای امام پيش آيد که دو رکعتش به عهده‌ی ديگری خواهد بود.
خطبای جمعه بايستی شرعمدارانی کاملاّ آگاه به قرآن و سنّت و به مسائل سياسی زمان بوده و آراسته به زيور تقوی و وارسته از دنيا خواهی و جانبداری از باطل باشند.
 

Ehsan H

عضو جدید
کاربر ممتاز
احكام اقتصادي اسلام: خمس
خمس و زكات و ساير مالياتهاي مستقيم و غير مستقيم اسلامي به منظور نيازهاي فردي و اجتماعي مسلمين و دولت اسلامي مقرّر شده است, كه در حقيقت اين مالياتها پولهايي است كه براي نگهباني جان, مال, عِرض, عقيده و ساير نواميس مسلمين بايستي پرداخت شود.

و اگر هم اين مالياتها پي آمدهايي بنفع پرداخت كنندگانش نداشت با توجه به اينكه تمامي اين اموال و صاحبانش ملك خدايند, كه بدن, نيروهاي بدني, فكري, علمي, نعمتهاي زميني و هوايي همه و همه از رحمتهاي الهي است, مثلاً زارعي كه تخمي مي كارد و نهالي مي نشاند, كاري را كه او كرده - در عين حالي كه همه‌اش به حول و قوّه ي خدادادي است- اين كار در برابر آب, هوا, زمين و ذخاير زيرزميني كه نتيجه‌ی كوشش و كار كردِ زارع نيست, بسي ناچيز به حساب مي‌آيد,كه يا چشم پوشي از اين كه كاركردشان نيز به حول و قوّه ي الهي است, درصد كوشش زارع نسبت به عطاياي الهيّه بس ناچيز است, كه حداقل بيش از درآمدشان نتيجه ي كوشش آنها
نيست, بلكه همان آب, هوا, زمين و رويانيدني است كه همه اش در اختصاص "الله" است.

اكنون اگر خدا از شما مي‌خواهد كه دوونيم و يا پنج يا بيست درصدِ درآمدتان را به مصرفهاي مقرّر شرعي برسانيد, كه آنهم بازگشتش بسودِ شماست, آيا در اين صورت درست است كه بگمان اينكه اينها همه دسترنج شماست از پرداخت حقوق حقّه‌ي الهي خودداري كنيد, درصورتي كه اگر هم هرگز درصدي الهي بصورت مستقيم دركار نبوده و شما خود كه بنده و پرورده‌ي خداييد, و همه‌ي حول و قوّه‌ي شما از اوست بايستي در برابر اوامر او تسليم باشيد كه "العبد و ما في يده كان لمولاه" بنده و آنچه در دست دارد مال مولاي اوست.
"خمس" به معني يك پنجم از كلّيه‌ي درآمدهاي حلال است كه يه شش بخش تقسيم مي‌گردد, سه بخش نخست"لله و للرّسول و لذي القربي"است كه بايد به مصرف سه گانه‌ي توحيد و رسالت و ولايت معصومان(عليهم السّلام) برسد كه سرجمعش مصرف در راه تبليغ شايسته‌ي اسلام بر مبناي قرآن و سنّت مي‌باشد اگر چه درصدش بيش از نيمي از "خمس" باشد, و سپس براي يتيمان, مسكينان و ابن السّبيل كه در راه خدا نيازمند شده اند و نه راه گناه.

پس سه بخش اوّل براي نيازهاي معنوي و سه بخش دوم براي نيازهاي مادّي است, و هرگز ويژگي براي سادات ندارد, سيادت هم اگر موضوعيّتي داشت در اختصاص ارتباط از طريق پدر به رسول الله(صلّي‌الله‌عليه‌و‌آله‌و‌سلّم) نيست و گرنه امام حسن و امام حسين(عليهم السّلام) سيّد نخواهند بود, و چون سيّد و آقاي اصلي شخص پيامبر بزرگوارند تمامي فرزندان آن حضرت كه كلّاً از حضرت زهراء(سلام الله عليها) مي باشند بدين معني سيّدند. اختلافي هم كه دراين باره بين ائمّه‌ي معصومين(عليهم السّلام) و بني اميّه و بني عبّاس وجود داشت, اين بود كه اينان نمي‌پذيرفتند كه معصومان ذرّيه و فرزندان رسول الله(صلي الله عليه و آله و سلم) باشند چون از راه دختر منسوب بوده اند و اين حضرات هم از جمله به آياتي استدلال مي‌كرده اند كه عيسي را از فرزندان ابراهيم دانسته و او هم كه تنها ارتباط مادري داشته است و نيز به آيه‌ي مباهله استدلال مي‌فرمودند كه حسنين(عليهم السلام) را از فرزندان پيامبر(صلّي الله‌عليه‌و‌آله‌و‌سلّم) خوانده است.

و از همه‌ي اينها گذشته ارتباط فرزند با مادر چه پيش از ولايت و چه پس از آن, بيشتر از پدر است. و روي اين اصل سيادت در ارتباط با مادر بيشتر از پدر است و يا لااقل كمتر نيست.

مخارج زندگي شخص خمس دهنده, مستثني است, نه بدين معني كه اين يك پنجم تنها از باقيمانده پرداخت مي‌شود, بلكه يك پنجم از تمامي درآمد است, كه اگر مثلاً درآمد شما يك ميليون تومان در سال است و مخادج عادّي ساليانه‌ي شما بدون اسراف و تبذير هشتصد هزار تومان, دويست هزار تومان باقيمانده, تمامش خمس است و نه يك پنجم از آن, ولي اگر بيشتر از اين مقدار مخارج شما است, فقط بقيّه‌اش پرداختني است و اگر تمامش مورد مصرف شماست خمس بر شما تعلّق نميگيرد, و اگر كسري هم داريد بايستي به شما از سهمِ دوّم خمس پرداخت شود.

مخارج زندگي شما يا فصلى يا ساليانه يا چند ساله و يا عمرى است, كه هر كدام به حساب خودش بايد منظور شود, بنابراين مخارج حجّ شما كه مثلاً در عرض چند سال جمع مي شود, در حكم همين استثناي مخارج شماست چنانكه جهيزيّه‌ي عروس و وسايل داماد و مانندش نيز مستثنى است.

مبلغ مورد نياز شما براي خريد و يا بيع شرط و باصطلاح "رهن" خانه‌ي مورد نيازتان نيز مستثنى است, كه اگر چند سالي جمع آوري آنها بطول انجامد از استثناءآتِ خمس خواهد بود.

سرمايه‌ي نخستيني كه براي مخارج ضروري شما احتياج است خمس ندارد.

محلت يكساله براي پرداخت خمس فقط براي اين است كه معلوم شود درآمد اضافه بر مخارج تا آخر سال چقدر مي‌شود كه اگر شما از ابتداي سال به طور تخميني بدانيد تا پايان آن چقدر اضافه بر مخارج خواهيد داشت بايد علَيَ الحساب, حداقل خمس را بپردازيد, تا بعداً به طور كامل مقدار خمس معلوم شود.

اگر درآمد شما روزانه يا ماهيانه يا فصلي و يا ... است و مصارفتان نيز معلوم, واجب است هر كدام را در وقت خودش بپردازيد, زيرا اين مال نزد شما امانت است و بايد در نزدكترين فرصت ممكن در مورد شرعيش به مصرف برسد, و گر نه ضامن خواهيد بود.

اگر كمتر از مصرف لازم خرج كرديد, بقيّه مشمول خمس است چنانكه اگر زيادتر از مقدار معمولى خرج كرديد, همان زيادى هم مشمول خمس خواهد بود.

منظور از مخارج معمولي كه از خمس استثناء مي‌شود, مخارجي است كه بدون اسراف و تبذير, مناسب شأن واقعي شما باشد و نه خيالي و ادّعايي كه من بايد چنين و چنان خرج كنم.

امواليكه براي بدست آوردن سود, مصرف مي‌شود, جزء مصارف زندگي است.

اگر چيزى را به عنوان احتياج زندگى خريده و سپس از مورد حاجت خارج گردد بايد مانند ساير باقيمانده ها, خمسش پرداخت شود.

چنانكه گذشت خمس تمامي درآمدهاي حلال را در بر مي‌گيرد, به ويژه آنچه آسانتر و يا مجّاني بدست شما رسيده, مانند تمامي هديه‌ها, مهريه‌ها و ارثها, كه صدق "ما غنمتم" در اينها واضحتر از ساير درآمدهاست, گر چه دهنده‌ي اينها, خمسش را پرداخته باشد.

با خمس مالتان, و حتى مالي هم كه خمسش را نپرداخته‌ايد, حق معامله‌اى را نداريد و اگر تجارتي با آنها كرديد در صورت زيان بر عهده‌ي شماست و در صورت سود, بايد سودِ خمس, اضافه بر اصل خمس نيز منظور گردد.
جنسي كه مورد خمس است و شما بدون عذر خمسش را نپرداخته‌ايد, اگر گران شود, خمسش نيز به حساب گراني است, و اگر ارزان شود بايد درصد ارزانيش را جبران كنيد.

خمس دهنده مي‌تواند نيمه‌ي دوّم خمس را در موارديكه شرعاً مقرّر است مصرف كند و بخش اوّل آنرا بايستي با نظري فقيهانه به مصرف تبليغ و تقويت دين برساند, كه در اختصاص مراجع تقليد نيست, و اولويّتِ حتمي در مصرف بخش اوّل خمس, پژوهش و كوشش در راه تعليم و تعلّم قرآن و سنّت است, و نه آنكه بي‌حساب در اختيار كساني قرار گيرد كه نه تنها سودي براي دين ندارند بلكه زيان آور نيز مي‌باشند, مانند كساني كه در خيالاتي برون از كتاب و سنّت, اوقات خود و ديگران را هدر مي‌دهند.

چنانكه مكرّراً گذشت, جبران نياز مذهبي پيش از نياز مادّى است گرچه هر دو را بايستي با تقسيم عادلانه‌ي دو بخش خمس در نظر داشت و لازم است با نشر افكار درست و مستدلّ اسلامي, به وسيله‌ي نوار, فيلم, كتاب و ... معارف قرآني را جهان شمول سازيم و خمس را از اختصاص به حوزه هاي علميّه‌ي سنّتي - كه از قرآن خالي است برون آوريم.

حوزه‌هاي علميّه‌ي ما, بايد مجهّز به وسايل نيرومندِ تبليغاتى با زبانهاي زنده‌ي دنيا باشند تا معارف قرآن و سنّت را بخوبي نشر دهند و اسلام مهجور را جهان شمول سازند. و بهترين راه تجهيز, استفاده از بخش اوّل خمس است.

درآمدهاي اضافه بر مصرف, بايد در درجه‌ي اوّل براي تبليغات درستِ اسلامي بر محور قرآن و سنّت قرار گيرد و در حاشيه‌ي آن به مستمنداني داده شود كه به علّت ناتواني, توان بدست آوردن حدّاقلِّ نياز مادّي زندگي خودرا ندارند, مصرف خمس در غير از دو مورد مذكور خلاف دستور صريح كتاب و سنّت است. و بالاخره "خمس", "زكات" و ساير مالياتهاي مستقيم و غير مستقيم براي تنبلان و مفتخواران نيست. بلكه به منظور حركات معنوي و اقتصادي ضرورى و شايسته‌ي اسلامى است و بس.
زكات

زكات مانند خمس بر تمامي درآمدهاي حلال اعمّ از زراعتي, تجارتي و ... تعلّق مي‌گيرد گرچه درصدش كمتر از خمس است, مثلاً در زراعتِ گندم, جو, خرما, انگور و ماننداينها اگر آبياريش, مخارجى ندارد زكاتش ده درصد از آنهاست و اگر مخارج دارد پنج درصد و اگر از هر دو مورد مذكور است با درنظرگرفتن اندازه‌ي هريك و جمع بينِ آنها, با نسبت معيّن حساب مي‌شود. و تمامي ثمرات زراعتي هم مشمول همين حكم است.

زكات طلا و نقره‌اى كه يكسان بر آنها گذشته 5/2 درصد است و حدّ نصابِ زكات طلا و نقره موقعي است كه ارزش آنها به پانزده مثقال طلا برسد و هر چه مقدار آنها بيشتر شود زكات هم بنابر 5/2 درصد تعلّق مي‌گيرد.

اندازه‌ي نصابِ زكاتِ شتر, گوسفند و گاو معلوم است و زكات حيوانات حلال گوشت ديگر بر اساس كوچكي يا بزرگي به نسبت سه حيوان مذكور حساب مي‌شود.

نساب غلّات چهارگانه معروف است و بقيّه‌ي غلّات نيز با آنها سنجيده ميشود ولي بقيّه‌ي درآمدها و اموال هرگاه به ارزشِ پانزده مثقال طلا برسد, زكاتشان واجب مي‌شود. و در نصاب حيوانات و زراعتها هيچ شرطي بجز حدّ نصابش نيست.

زكات غلّات چهارگانه و ساير درآمدها و اموال بين پنج درصد و ده درصد است, كه درصد اوّلي براي غلّات و درآمدهايي است كه مخارجي را براي بدست آوردن آن مصرف كردهايد و درصد دوّم براي آنهايي كه مخارجي نداشته است و در صورت جمع ميان اين دو بايد درصد هر كدام به نسبت مجموع آنها حساب شود.
خمس بيست درصد و زكات 5/2, 5, يا 10 درصد, مالياتهايي مستقيم است, و در صورتي كه تشكيلات اسلامي مخارج بيشتري داشته باشد دهندگانِ خمس و زكات به استثناي مخارج عادلانه خود بايستي تمامي كمبودها را جبران كنند.

در زكات تنها خرجهائي مستثني است كه براي تهيّه‌ي اين اموال شده و مخارج زندگي زكات‌دهنده استثنا‌ء نمي‌‌شود.

خمس و زكات دو ماليات مستقيم است كه اگر درست پرداخت شود براي تمامي نيازهاي معنوي و مادّي تشكيلات صحيح حكومت اسلامي كافي است.

مصارف زكات هشتگانه است, كه عبارتست از: فقيران, مسكينان, كارمندان جمع آوري كننده‌ي آن, كساني كه دلهاشان به اسلام نزديك است و بوسيله‌ي پرداختن بخشي از زكات نزديكتر مي‌شوند. و مصرف كساني كه به جهت تنگدستي, گرفتار طلبكاران و درگيرودار حبس آنانند و كليه‌ي بدهكاراني كه نيروي پرداخت بدهي خود را ندارند, و ابن السّبيلي كه در راه خدا درمانده شده و تهي‌دست گشته‌اند.

هر جا كه دولت اسلامي شايسته‌اي وجود داشته باشد لازمست خمس و زكاتها بوسيله‌ي اين دولت به مصرفِ شايسته‌ي مقرّره برسد, تا نيازهاي جامعه‌ي اسلامي كلّا برآورده شود.

چنانكه نيمي از خمس در اختصاص سادات- آنهم از طريق پدر- نيست زكات نيز در اختصاص غير سيّدها نمي‌باشد بلكه هر دو بر حسب نيازهاي اسلاميِ معنوي و مادّي بايد به مصرف برسد.

مستمنداني كه در اثر تنبلي نيازمندند, حقّي از حقوق مالي ندارند كه اسلام هرگز تنبل پرور نيست, گرچه در صورت ضرورت حياتي رسيدگي به آنها واجب است.

تمامي حقوق اسلامي اعمّ از خمس, زكات و ... بايد با كمال محبّت و احترام از خمس و زكات دهندگان گرفته شود, و چنانچه اين دو ماليات واجب اسلامي براي نيازهاي مسلمين كافي نبود, بايد آنچه بر مخارج اصلي زندگي افزون است به اندازه‌ي لازم بر خمس و زكات افزوده شود, مانند مالياتهايي كه براي ضرورتهاي اسلامي به گونه‌اي عادلانه مقرّر شده و دريافت مي‌شود و به مصرف صحيح مي‌رسد.

مالياتها نبايد به گونه‌اي سنگين بي‌حساب, يا با حساب و غير عادلانه باشد كه ماليات دهندگان را به دروغگويي وادارد و يا آنها را از ادامه‌ي كوشش اقتصادي بازدارد.

مهلتهاي لازم براي دهندگانِ حقوق مالي ضروري است كه بايد با كمال محبّت مراعات شود, و جريمه‌هاي ماليِ ديركردِ ماليات خود جرم و خلاف شرعست, و اگر دولتي شايسته‌ي انجام وظايف اقتصادي نباشد, واجب است خمس و زكات بين آگاهان به احكام اسلامي به گونه‌اي پخش شود كه درصدهاي نيازها و مواردش درست رعايت گردد. نه اينكه در اختيار يك يا چند مرجع قرار گيرد كه امكان مصرف درستش را ندارند.

حتماً بايد دولت و ديگران كه گيرنده و پخش كننده‌ي خمس و زكاتند تحت مراقبت خمس و زكات دهندگان باشند, تا براي مصرف اسلامي آنها, اطمينان صددرصد در حد امكان بدست آيد و گرنه ضامن خواهند بود.

صحّت مصرف حقوق مالي تنها به اين نيست كه فلاني عالم و عادل است زيرا احياناً علم و عدالتي است كه بهره‌اي براي روح و جسم مسلمين ندارد, كه چنان كسي خودش هم حقِّ مصرف كردنِ حقوق مالي را ندارد, مگر اينكه فقيري بي‌تقصير باشد
 

panaali

عضو جدید
ممنون احسان جان . درسته ایشون ناشناخته هستن و تا اونجا که شنیدم خیلی مستدل . پس کاره خوبیه که حرفاشون مورد بحث قرار بگیره . من که به شخصه برام آدم خیلی جالبی اومدن و از ترجمه ی قرآنی شون به شدت حمایت می کنم . حتما با ترجمه های دیگه مقایسش کنید !
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنون خیلی جالب بود.
نمیدانم شما تحصیلات حوزوی دارید یا خیر اما ما که چنین تحصیلاتی نداریم نظرمان اعتباری ندارد چون باید دید دلایل ایشان چیست و به ان منابع هم وارد بود تا نظر داد. بعضی از احکامشان خیلی عجیب بود از جمله اینکه مسکرات را پاک میدانند یا اینکه سن بلوغ دختر و پسر را یکی گرفته اند. این یکی دلیلش به نظرم خوب نیست چون ایشان میگویند اینکه دختر زودتر مکلف میشود اجحاف به دختر است. اولا مگر بندگی خدا امر بدی است که زودتر مکلف شدن را اجحاف بدانیم و ثانیا خانمها در دوران ماهانه شان نماز ندارند و این تقریبا ان فاصله چند سال را جبران میکند. منظورم تعداد ساعات کمتر مردان است.
راستی این هم سابقه تحصیلاتشان است
آیت الله دکتر صادقی تهرانی:
شاگرد عرفان و اخلاق آیت الله شاه آبادی -استاد امام خمینی- و همچنین خود امام خمینی ره، شاگرد فقه آیت الله بروجردی، شاگرد تفسیر، عرفان و اخلاق و فلسفه علامه طباطبایی، شاگرد فلسفه آیة الله العظمی‌ میرزا مهدی آشتیانی، فعّالیت سیاسی‌، با مرحوم آیة‌الله کاشانی در قیام نفت و علیه شاه و چهار بار غیابا محکوم به اعدام از طرف ساواک و فرار به بیت آیت الله خویی در نجف، مناظره با علمای وهابی در مکه و هفده سال زندانی شدن در عربستان،
چند روزی در آغاز انقلاب که‌برحسب خواستۀ مرحوم امام‌، مراجعات اصلی مردم را پاسخگو بود و پیش از تشکیل نمازهای جمعه بطور رسمی‌،اضافه بر سخنرانیهایی در سراسر ایران‌، نماز جمعه را در مراکز استان‌ها و بعضی از شهرهای دیگر، تشکیل داد‌. با ترک‌ِ نمازجمعه در قم به علت‌ِ اذیت‌های فراوان عدّه‌ای از متحجّرین حوزوی و تهمت‌های کذب دیگران و اقامۀ‌نمازجمعۀ رسمی در سراسر کشور، تمام اوقاتشان صرف تدریس و تألیف شد، که 25 جلد از تفسیر سی جلدی‌ِ «الفرقان‌»را بمدت ده سال در قم‌، ضمن دو تدریس عربی و فارسی تألیف کرد‌. علّامۀ طباطبائی به ایشان فرمودند تا این تفسیر پایان نیافته کتاب دیگری ننویسد، دربارۀ کتاب «المقارنات‌» امام خمینی در نجف فرمودند: بهترین کتابی است که علیه یهود و نصاری‌ نوشته شده‌ است ...
 

راه قرآن

عضو جدید
آیت الله العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی (ره)

آیت الله العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی (ره)

سلام برای آشنایی بیشتر با ایشان به وبسایت ایشان مراجعه نمایید :
http://www.forghan.ir

برای دانلود آثار ایشان به این آدرس مراجعه نمایید :
http://www.forghan.ir/downloadasar.html

دانلود خلاصه رساله نوین ایشان را توصیه می کنم :
http://www.forghan.ir/Books/tozihalmasael-kholase.pdf
 

مرتضی ساعی

کاربر فعال دفاع مقدس
کاربر ممتاز
ممنون خیلی جالب بود.
نمیدانم شما تحصیلات حوزوی دارید یا خیر اما ما که چنین تحصیلاتی نداریم نظرمان اعتباری ندارد چون باید دید دلایل ایشان چیست و به ان منابع هم وارد بود تا نظر داد. بعضی از احکامشان خیلی عجیب بود از جمله اینکه مسکرات را پاک میدانند یا اینکه سن بلوغ دختر و پسر را یکی گرفته اند. این یکی دلیلش به نظرم خوب نیست چون ایشان میگویند اینکه دختر زودتر مکلف میشود اجحاف به دختر است. اولا مگر بندگی خدا امر بدی است که زودتر مکلف شدن را اجحاف بدانیم و ثانیا خانمها در دوران ماهانه شان نماز ندارند و این تقریبا ان فاصله چند سال را جبران میکند. منظورم تعداد ساعات کمتر مردان است.
راستی این هم سابقه تحصیلاتشان است
آیت الله دکتر صادقی تهرانی:
شاگرد عرفان و اخلاق آیت الله شاه آبادی -استاد امام خمینی- و همچنین خود امام خمینی ره، شاگرد فقه آیت الله بروجردی، شاگرد تفسیر، عرفان و اخلاق و فلسفه علامه طباطبایی، شاگرد فلسفه آیة الله العظمی‌ میرزا مهدی آشتیانی، فعّالیت سیاسی‌، با مرحوم آیة‌الله کاشانی در قیام نفت و علیه شاه و چهار بار غیابا محکوم به اعدام از طرف ساواک و فرار به بیت آیت الله خویی در نجف، مناظره با علمای وهابی در مکه و هفده سال زندانی شدن در عربستان،
چند روزی در آغاز انقلاب که‌برحسب خواستۀ مرحوم امام‌، مراجعات اصلی مردم را پاسخگو بود و پیش از تشکیل نمازهای جمعه بطور رسمی‌،اضافه بر سخنرانیهایی در سراسر ایران‌، نماز جمعه را در مراکز استان‌ها و بعضی از شهرهای دیگر، تشکیل داد‌. با ترک‌ِ نمازجمعه در قم به علت‌ِ اذیت‌های فراوان عدّه‌ای از متحجّرین حوزوی و تهمت‌های کذب دیگران و اقامۀ‌نمازجمعۀ رسمی در سراسر کشور، تمام اوقاتشان صرف تدریس و تألیف شد، که 25 جلد از تفسیر سی جلدی‌ِ «الفرقان‌»را بمدت ده سال در قم‌، ضمن دو تدریس عربی و فارسی تألیف کرد‌. علّامۀ طباطبائی به ایشان فرمودند تا این تفسیر پایان نیافته کتاب دیگری ننویسد، دربارۀ کتاب «المقارنات‌» امام خمینی در نجف فرمودند: بهترین کتابی است که علیه یهود و نصاری‌ نوشته شده‌ است ...

دقیقا شما از کجا متوجه شدین مخالفین ایشون متحجرین حوزه بوده اند؟؟؟
 

Similar threads

بالا