سلام آقاي سرلكي . من قضاوت بدي نداشتم . منظور من رو بد گرفتيد . من ديدم تاپيكي اين شكلي نيست كه بچه ها خوش و بش كنن و از حال همديگه جويا بشن . براي همين اين تاپيك رو زدم . در ضمن تا اونجايي كه من ديدم اين تاپيك در موارد علمي به هيچوجه كم كار نبوده . خيلي مطالب مفيدي وجود داره وفعاليت بچه ها در موارد علمي خوبه .
با تشكر از شما
تعجب نداره.بچه هه هینو ببینیدالبته اگه بشه ببینید...)
لطفا تا باز شدن كامل ایمیل شكیبا باشید
افزین به هاپوی شما......تعجب نداره.
هاپوی من اونقدر از این کارا کرده که عادت کردم
نوش جونت.
سلام بچه ها! شبتون بخیر!
سلام مرضيه خانم .
شب شما هم بخير و خوشي باشه .
خوبيد ؟ چه خبر ؟
دانشگاه خوبه ؟؟
سلام! قربان شما! مرسی ای میگذره! با حمیده مشغول کنکوریم دیگه! ئانشگاه که خیلی وقته نرفتم،خبری ندارم،چطور؟
خب تابلوه دیگه! چون دیگه لازم نبود تو کنکور شرکت کنه و از شر کنکور خلاص می شد!!!!توجه توجه 3:
به پیوست توجهات اخیر به این توجه که هم اکنون به دستم رسید توجه فرمایید!
دیروز طبق هر روز در حین پروسه سخت و ضربتی مطالعات کنکوری marziye-joOjoO و hamide vf یه اتفاق خفند افتاد
این دو کنکوری خسته و رنجور پس از تلاشهای نیمروز اول و بعد از صرف ناهار مشغول تدوین برنامه ادامه روند مطالعاتی بودن که ییهو میز و مبل ولوستر و گلدونو marziye و hamide و مامانم اینا و... شروع به لرزش کردن که بعدها فهمیدیم کار بچه های ری بوده!
خلاصه به چهاچوب در پناه بردن!
marziye که رنگ لباش از ترس مث گچ دیفال سیفید شده بود و از همه حلالیت میطلبید
ولی
ولییییییییییییییییییییییییی
اینجاس که اون آدم ریا کار رو که همتون دیگه خوب میشناسیدش درحالیکه در چهارچوب در بود غش غش میخندید!
حالا شما تصور کنین چقد یه آدم میتونه بیخیال باشه!
بعدها فهمیدم به خاطر این خوشحال بوده که ...
میتونین حدس بزنین چرا میخندیده؟؟؟؟؟؟
راستش من عاشقه زلزلم به شرطی که اون زلزله خونه ی کسی رو خراب نکنه و کسی رو داغ دار نکنه!!! خیلی قشنگ و با ابهته.
صداشم خیلی معرکه است!!!!! (فکر کنم صدای ستون های ساختمونه، دقیق نمی دونم صدای چیه)
سلام. من سرامیک تبریز می خونم. خیلی خوش اومدی.خوب بابا .دعوا نکنین.
کسی هست اینجا که مواد سرامیک علم و صنعت یا تبریز یا شریف بخونه؟
من تازه واردم.میخوام واسه خودم دوست پیدا کنم.
خب تابلوه دیگه! چون دیگه لازم نبود تو کنکور شرکت کنه و از شر کنکور خلاص می شد!!!!
راستش اون سالی که تهران زلزله (فکر کنم سوم راهنمایی بودم، وسط امتحانای نهایی خرداد بود) من رو مبل نشسته بودم داشتم تاریخ می خوندم، ییهو زلزله اومد!!! ولی من فقط از جام بلند شدم و نگاه کردم. خیلی قشنگ بود!!!!!!
سلام کاراموزی من توی کارخونه ای بود که ریخته گری دقیق بود،چیشو میخوای؟
خب investment casting برای سوپر آلیژها استفاده میشه
در مرحله اول که مدلسازی یا نرم افزار انجام شد قالب فلزی کروکودیلی ساخته میشه توی این قالب موم تزریق میشه این مرحله مدل مومی تهیه میشه ،بعد با توجه به ابعاد قطعه که معمولا واسه پره توربین های گازی با سوپر آلیاژ پایه نیکله چندین تا از این موم ها روی یک پایه مومی مونتاژ میشه! (با دست اپراتور داغ میکنه و میچسبونش رو پایه)
بعد خوشه مومی میره تو کارگاه سرامیکی ،طی حدود یه هفته هر روز دوغاب سرامیکی زیرکنی روش پوشش داده میشه و خشک میشه، بعد که ضخامت به قدر کافی شد توی کوره مومشو ذوب میکنن و مدل سرامیکی تو خالی تهیه میشه،بعد توی کوره خلا مذاب ریزی با کوره تک چنبره انجام میشه و بعد قطعه ماشینکاری،سندپلاست،شات پلاست،کنترل کیفی و نهایتا تلورانس ابعادی میشه...
بدردتون میخوره یا برای سمینار و کار کلاسی میخوای رفرنس داشته باشه؟؟؟
توجه توجه 3:به پیوست توجهات اخیر به این توجه که هم اکنون به دستم رسید توجه فرمایید!
دیروز طبق هر روز در حین پروسه سخت و ضربتی مطالعات کنکوری marziye-joOjoO و hamide vf یه اتفاق خفند افتاد
این دو کنکوری خسته و رنجور پس از تلاشهای نیمروز اول و بعد از صرف ناهار مشغول تدوین برنامه ادامه روند مطالعاتی بودن که ییهو میز و مبل ولوستر و گلدونو marziye و hamide و مامانم اینا و... شروع به لرزش کردن که بعدها فهمیدیم کار بچه های ری بوده!
خلاصه به چهاچوب در پناه بردن!
marziye که رنگ لباش از ترس مث گچ دیفال سیفید شده بود و از همه حلالیت میطلبید
ولی
ولییییییییییییییییییییییییی
اینجاس که اون آدم ریا کار رو که همتون دیگه خوب میشناسیدش درحالیکه در چهارچوب در بود غش غش میخندید!
حالا شما تصور کنین چقد یه آدم میتونه بیخیال باشه!
بعدها فهمیدم به خاطر این خوشحال بوده که ...
میتونین حدس بزنین چرا میخندیده؟؟؟؟؟؟
اون سال من سوم دبیرستان بودم! نهایی هندسه داشتیم! خوب یادمه! داشتم قضیه حفظ میکردم که لرزیدیم!
ولی من اصن دوسش ندارم!
برای چی می خندیده؟؟؟
شاید با لبخندش می خواسته بگه: "آلفرد! مقاومت کن."
