فكر مي كني آيا مي شود هنگام دعا كردن سيگار كشيد؟

کلئوپاترا

عضو جدید
در بازگشت از كليسا، جك از دوستش ماكس مي پرسد: «فكر مي كني آيا مي شود هنگام دعا كردن سيگار كشيد؟»
ماكس جواب مي دهد: «چرا از كشيش نمي پرسي؟»
جك نزد كشيش مي رود و مي پرسد: «جناب كشيش، مي توانم وقتي در حال دعا كردن هستم، سيگار بكشم.»
كشيش پاسخ مي دهد: «نه، پسرم، نمي شود. اين بي ادبي به مذهب است.»
جك نتيجه را براي دوستش ماكس بازگو مي كند.
ماكس مي گويد: «تعجبي نداره. تو سئوال را درست مطرح نكردي. بگذار من بپرسم.»
ماكس نزد كشيش مي رود و مي پرسد: «آيا وقتي در حال سيگار كشيدنم مي توانم دعا كنم ؟»
كشيش مشتاقانه پاسخ مي دهد: «مطمئناًً، پسرم. مطمئناً.»
 

apasai

عضو جدید
و بشر خدا را آفرید



  • بشر طی قرون متمادی ، نه تنها بر سایر حیوانات روی زمین برتری خود را به ثبوت رساند ،بلکه طبیعت و جلوه های گوناگون آن را نیز مقهور خود کرد. به اختراعات و اکتشافات شگرفی نائل آمد. ذرات اتم را شکافت و بر روی کره ماه که اجداد او روزگاری دراز آن را خدای خود می پنداشتند، قدم نهاد. بی شک آنچه از ترقیات این «انسان عاقل» قرن بیستم دیده می شود ، تنها مقدمه ای است بر پیشرفت ها و اکتشافات بزرگتری که درآینده به آن ها دست خواهد یافت . ولی علیرغم همه ترقیات علمی و فنی و دست آورد های فلسفی در حل بسیاری از مبهمات و چند و چون زندگی ، بشر هنوز در زمینه اعتقادات دینی و باور های ماوراء طبیعه ، به ساده دلی اجداد خود ، که هزاران سال قبل در جنگل ها و غارها زندگی می کردند ، باقی مانده است. بشر اولیه از رابطه علت و معلول آگاه نبود. در رنج از گرما و سرما ، سوزش آفتاب و گرسنگی و بیماری ، تکیه گاهی می جست. با مغز ابتدایی خود، از هر چه درمخیله او می گذشت خدائی می ساخت و در برابر آنچه خود ساخته بود به زانو در می آمد. از گناهان خود طلب عفو می نمود و برای سلامتی و ازدیاد محصول ، قربانی ها تقدیم آن می کرد.

  • گذشت قرن ها در اصل و جوهر این پندار تغییر محسوسی نداده است. خدایان ساخته تصور بشر، اشکال و اسامی گوناگون به خود گرفته اند.محدوده عمل آن ها به تدریج وسعت یافته و به هیئت قادر متعال و مقدر کننده سرنوشت افراد بشر در آمده اند. ولی ماهیت و جوهر اصلی خدای ساخته اندیشه و دست انسان، به همان صورت نخستین باقی مانده است. بسیاری ازمعتقدات مردمی که در آستانه قرن بیست و یکم میلادی زندگی می کنند بر پایه باور های دینی و سنت های کهن مذهبی و احساسات تند و آتشینی بنا شده است که از اجداد ما به ارث باقی مانده و با منطق و عقل فرسنگ ها فاصله دارد. بشر از نظر معتقدات دینی ، هنوز در عصر معجزات زندگی می کند. باور این مطلب که خسوف و کسوف از معجزات الهی است و یا مردم عاد و ثمود، به مجازات گناهانی که مرتکب شده بودند ، به امر خدا یک شبه از صحنه ی گیتی محو شدند و بسیاری دیگر از این قبیل ، هنوز پایه اعتقادی دینی غالب مردم جهان ما را تشکیل می دهد. آنچه مانع بیداری مردم و تفکر و تعقل در ارزیابی معتقدات متعصبانه دینی و مذهبی است، در درجه اول حضور دائمی باورهای موروثی در کلیه شئون زندگی بشر است. از اولین سخنانی که مادران به نوزادان خود می آموزند، تا آخرین جملاتی که بر جنازه ی آنان تلقین می شود ، از نخستین درس هایی که اطفال در دبستان ها فرا می گیرند تا نمایشات و فیلم های تلویزیونی ، امواج ماهواره یی و حتی عبادت گاه هایی که به عنوان آثار تاریخی در ایام تعطیل و مسافرت ها از آن بازدید می شود، همه و همه اثر تلقینی خلسه آور و مخدر تدریجی خود را بر قوای دماغی و ضمیر باطن شخص باقی می گذارند و جهت اعتقادی او را تنها به یک سوی منحرف می نمایند .آنچه این دستگاه های تلقینی دینی را در طول عمر تقویت و تغذیه می نماید و آتش معابد را همیشه فروزان نگاه می دارد، کوشش بی حد مکتب داران دین و متولیان مذهبی است که منافع اقتصادی و دنیایی خود را در سکون معتقدات دینی و اشاعه باور های خرافی می دانند و آخرین توانایی خود را در پایداری و زنده نگهداشتن آن به کار می برند.
 
بالا