ضرب المثل های ایرانی که با "الف" شروع می شوند

[samira_...]

از تو حرکت از خدا برکت.

 

[samira_...]

از تو يکي اشاره از من به سر دويدن.

 

[samira_...]

از جا در رفتن.

 

[samira_...]

از جان خود سير شدن.

 

[samira_...]

از چاله در آمدن و به چاله افتادن.

 

[samira_...]

از چشم کسي افتادن.

 

[samira_...]

از حق تا ناحق چهار انگشت است.

 

[samira_...]

از خجالت کسي در آمدن.

 

[samira_...]

از خرس يک مو غنيمت است.

 

[samira_...]

از خر شيطان پياده شدن .

 

[samira_...]

از دست و زبان که بر آيد / کز عهده شکرش بدر آيد

 

[samira_...]

از دل برود هر آنکه از ديده برفت.

 

[samira_...]

از دل و دماغ افتادن.

 

[samira_...]

از دماغش در آمد.

 

[samira_...]

از دماغ فيل افتاده است

 

[samira_...]

از دنده ي چپ بلند شدن.

 

[samira_...]

از دوست يک اشارت از ما به سر دويدن.

 

[samira_...]

از دوست هر چه رسد نيکوست.

 

[samira_...]

از ديگ چوبين کسي حلوا نخورده.

 

[samira_...]

از ديوار شکسته و سگ دنده و زن سليطه بايد ترسيد.

 

[samira_...]

از راه بدر کردن.

 

[samira_...]

از زمين به آسمان باريدن.

 

[samira_...]

از زیر بوته در آمدن.

 

[samira_...]

از سال قحطی آمده است.

 

[samira_...]

از سایه خود ترسیدن.

 

[samira_...]

از سر او هم زیاد است.

 

[samira_...]

از سر سیری کار کردن.

 

[samira_...]

از سر گرفتن.

 

[samira_...]

از شما عباسی و از ما رقاصی.

 

[samira_...]

از یشر حمله خوش بود و از غزال رم.