solitude

کالیگولا

عضو فعال
کاربر ممتاز
تو اتاقم نشستم و دارم فکر می کنم.
به گذشته, به فرصتهایی که از دست دادم. به کارایی که می تونستم بکنم و نکردم!به چیزی که باید باشم و نیستم!
گریه ام می گیره. نمی خوام افسوس گذشته رو بخورم ولی دست خودم نیست!
داد می زنم: God!Put Me out of my fucking misery
جوابی نمیاد! دیگه عادت کردم! عادت کردم که جواب نگیرم, عادت کردم که به خودم یادآوری کنم که کسی اون بالا نیست!
نمی دونم چجوری به آینده لبخند بزنم! به آینده ای که اگه می تونستم نگهش می داشتم!
نمی دونم چجوری سرعتشو کم کنم؟ چجوری کاری کنم که نرم تو اون مستطیل خاکی !
جایی که همه چیز تمومه! تموم!........... وای می ترسم! می ترسم!
می ترسم که از ترس ترسی که دارم الان همه چیو تموم کنم!
می ترسم که اون چاقوی لعنتیو بیارم پایین! می ترسم ادامه بدم! میترسم که بر گردم! نمی تونم که بر گردم!
کجا برم؟ چی کار کنم؟
You may say I'm a dreamer, but I'm not the only one
 

نازنین

عضو جدید
کاربر ممتاز
چند بار بگم خدا هست !!!!!!

اما پذیرش کمکش مستلزم اینه که تو در وجودتو باز کنیییییییییییییییی!

بازش کن ببین چه خبره!:w30::w40::w40::w40:
 

مهسا 1366

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه نا اميد . تو رو خدا از اين حرفا نزنيد كه به اندازه كافي افسرده و پريشون تو مملكتمون هست .
اين فقط مشمول حال شما نمي شه در مورد من يا خيلي هاي ديگه هم صادقه . نمي خوام شعار بدم چون كوچيكتر از اونم كه بخوام حرفاي گنده ، گنده بزنم . به همين خاطر هم به زبون خودمون مي گم : دوست داشته باش هر چيزي رو كه تو اطرافت مي بيني . همه چيز هميشه اون طوري نيست كه آدما انتظارشو دارن ولي سعي كن خودتو با اون چيزايي كه نمي توني تغييرشون بدي وفق بدي سعي كن هر روز كه بيدار ميشي افكار منفي رو از خودت دور كني . با دوستانت باش ولي نه اونايي كه وضعشون از تو هم بدتره . گذشته اي رو هم كه نميتوني ديگه تغييري توش ايجاد كني فراموش كن كه جز آه و حسرت چيزي برات نداره .
( خدا رو تو اين بين هيچ وقت فراموش نكن چون واقعاً يكي اون بالا هست كه هميشه هواتو داره دوست عزيز ) :biggrin::biggrin::biggrin::biggrin::biggrin::gol::gol::gol:
 

کالیگولا

عضو فعال
کاربر ممتاز
چه نا اميد . تو رو خدا از اين حرفا نزنيد كه به اندازه كافي افسرده و پريشون تو مملكتمون هست .
اين فقط مشمول حال شما نمي شه در مورد من يا خيلي هاي ديگه هم صادقه . نمي خوام شعار بدم چون كوچيكتر از اونم كه بخوام حرفاي گنده ، گنده بزنم . به همين خاطر هم به زبون خودمون مي گم : دوست داشته باش هر چيزي رو كه تو اطرافت مي بيني . همه چيز هميشه اون طوري نيست كه آدما انتظارشو دارن ولي سعي كن خودتو با اون چيزايي كه نمي توني تغييرشون بدي وفق بدي سعي كن هر روز كه بيدار ميشي افكار منفي رو از خودت دور كني . با دوستانت باش ولي نه اونايي كه وضعشون از تو هم بدتره . گذشته اي رو هم كه نميتوني ديگه تغييري توش ايجاد كني فراموش كن كه جز آه و حسرت چيزي برات نداره .
( خدا رو تو اين بين هيچ وقت فراموش نكن چون واقعاً يكي اون بالا هست كه هميشه هواتو داره دوست عزيز ) :biggrin::biggrin::biggrin::biggrin::biggrin::gol::gol::gol:
دوست عزیز مرسی از توضیحت!
ولی قبول کن سخته آدم هر چی اطرافش می بینه رو دوست داشته باشه! خصوصا اگه ازشون نفرت داشته باشه!
با این حال هر خوشی بازم به اون مستطیل خاکی ختم می شه. مگه نه؟:cry:
 

Imaginary

عضو جدید
تو که بازم داری غصه می خوری؟ بابا بی خیال دنیا اگه جای من بودی حتما هفتا کفن میسوزوندی من که اینجام الان عصر سرنوشت زندگیم مشخص میشه اما با خودم میگم هر چی بخواد بشه میشه بابا بی خیال می دونی همیشه می گم فردا حتما بش فک می کنم :D
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
اون مستطیله خاکی که میگی بستگی داره چه جوری بهش نگاه کنی؟
این مستطیل که این همه ازش ترس دارین یه جایی هست که آدم برای همیشه آرومه و دغدغه هیچ چیزی رو نداره.
خدا کنه که حرفات از ته دل نباشه وگرنه بد جوابشو می بینی.اگه تا حالا از بالا جواب نگرفتی به خاطره همین حرفاته.فقط امیدوارم که اینا حرفه خودت نباشه.
فقط به خدا توکل کن ببین چه جوری جوابتو میده .شاید یکم طول بکشه ولی ارزشو داره.
 

مهسا 1366

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزیز مرسی از توضیحت!
ولی قبول کن سخته آدم هر چی اطرافش می بینه رو دوست داشته باشه! خصوصا اگه ازشون نفرت داشته باشه!
با این حال هر خوشی بازم به اون مستطیل خاکی ختم می شه. مگه نه؟:cry:

اون مستطیل خاکی که ازش حرف میزنید جای همه این آدامای خاکیه چون دوباره داریم برمیگردیم به چیزی که ازش به وجود اومدیم . اگه با این دیدگاه نگاه کنی شاید برات راحت تر باشه . ما از اون طرف پرده خبر نداریم ولی لا اقل می تونیم این طرف پرده اونقدر شاد زندگی کنیم که مثل شما حسرت گذشته های از دست رفته رو نخوریم . می تونیم با کمی توکل پله های ترقی رو بریم بالا .
یه چیزی رو هم بگم که من خیلی آرزوی مرگ کردم یعنی برام مهم نیست که بعدش می رم به همون مستطیل خاکی ولی به خودم قول دادم چون مرگم دست خودم نیست لا اقل زندگیی که توش بهم اختیار دادن تا زمانی که هستم طوری بسازم که آرزوش رو دارم هر چند که می دونم دسترسی بهشون خیلی سخته . (دوست عزیز امیدوار زندگی کن خوشبختی در انتظار توست .);)
 

asiabadboy

عضو فعال
کاربر ممتاز
از سیلوستر استالونه پرسیدن:
....
دوران طلایی رو پشت سر گذاشتی و داری به دوران نابودی نزدیک میشی ....این مسائل تو رو اذیت نمی کنه؟
گفت:
دوران گذشته که گذشت و فکر کردن بهش و افسوس خوردن فایده ای نداره ....چون کاری نمیشه کرد
از اینده هم که کسی خبر نداره و ترس از اون و فکر کردن بهش اشتباهه ....
....
سعی می کنم فقط به زمان حال فکر کنم ...و اینکه چطور می تونم از این زمان حداکثر استفاده رو ببرم...

;)
 

کالیگولا

عضو فعال
کاربر ممتاز
خیلی ممنون از همتون!!!!!!!!!
دوستان عزیزی که به "اون ور پرده" اشاره کردن بهتره برن یه نگای به تاپیک " که چی" بندازن!
بازم ممنون!:heart:
 

taravat_tree

عضو جدید
هاه ! توصیه می کنم که کلا فکر نکنی !
چون به قول ویرجینیا وولف " آنچه آدم را عذاب می دهد ، فعالیت هولناک فکر است " ! :cool:
اوهوم !
 

yalda neshin

اخراجی موقت
because our environment is full of disappoint and make us less social
this is your answer
i wish you the bests:gol:
 

somayeh_63

عضو جدید
کاربر ممتاز
می خواستم بگم .........................نه شاید منظور منو مارتین اسکورسیزی بهتر گفته:
در گذر زمان حتی رخدادهای بد هم به خاطرات خوش تبدیل می شوند!
 

pooneh12345

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو اتاقم نشستم و دارم فکر می کنم.
به گذشته, به فرصتهایی که از دست دادم. به کارایی که می تونستم بکنم و نکردم!به چیزی که باید باشم و نیستم!
گریه ام می گیره. نمی خوام افسوس گذشته رو بخورم ولی دست خودم نیست!
داد می زنم: God!Put Me out of my fucking misery
جوابی نمیاد! دیگه عادت کردم! عادت کردم که جواب نگیرم, عادت کردم که به خودم یادآوری کنم که کسی اون بالا نیست!
نمی دونم چجوری به آینده لبخند بزنم! به آینده ای که اگه می تونستم نگهش می داشتم!
نمی دونم چجوری سرعتشو کم کنم؟ چجوری کاری کنم که نرم تو اون مستطیل خاکی !
جایی که همه چیز تمومه! تموم!........... وای می ترسم! می ترسم!
می ترسم که از ترس ترسی که دارم الان همه چیو تموم کنم!
می ترسم که اون چاقوی لعنتیو بیارم پایین! می ترسم ادامه بدم! میترسم که بر گردم! نمی تونم که بر گردم!
کجا برم؟ چی کار کنم؟
You may say I'm a dreamer, but I'm not the only one
تا بحال شده به زندگیت از یه بعد دیگه نگاه کنی؟شاید خدا جوابتو میده ولی این تویی که صداشو نمی شنوی یا شاید می شنوی ولی اعتنایی نمی کنی هرروز که با طلوع خورشید شروع میشه و با طلوع ماه تموم میشه خدا منتظره توء به حرفات گوش می کنه و جواب حرفات رو می ده تا حالا چندبار منتظر خدا بودی؟واسه دیدنش چندبار به اطرافت دقت کردی؟ واسه شنیدنش چندبار خوب گوش کردی
کار سختی نیست فقط کافی که بخوای
 
بالا