نگار20
عضو جدید
الف) میزان ارث زوجه
میزان ارث زوجة ارث سنتی بوده که از قدیمی*ترین دوران بشری وجود داشته و در طول تاریخ دچار تغییر و تبدیل و تکامل گردیده است. ارث زن نیز از این قاعده مستثنی بوده و در نزد رومیهای باستان، زنان (دختر، همسر، مادر) به هیچ*وجه حق ارث نداشته در یونان ارث را فقط پسر بزرگ*تر می*برد و زنان و خردسالان به طورکلی حق ارث نداشتند. در کشورهای هند، مصر و چین نیز همچنان زنان از میراث محروم بودند. در میان ایرانیان قدیم که نکاح با محارم و تعدد همسر و فرزندخواندگی رواج داشت، محبوب*ترین همسر به شرط کبیر بودن و دختران ازدواج* نکرده و پسر و پسرخواندگان ارث می*بردند. اما عرب زن را مطلقاً از ارث محروم می*نمود و پسر ارشد فقط ارث می*برد. در چنین هنگامی که سنن و مقررات متفاوتی در جهان حکم*فرما بود آیات ارث نازل شد.(1)
در قرآن کریم (آیة 12 سورة نساء) میزان سهم*الارث زن تعیین گردیده است. میزان ارث زوجه در صورت عدم وجود اولاد برای متوفی و در صورت فرض اولاد برای شوهر که همین حکم قرآن در مادة 913 قانون مدنی مورد پیش*بینی قرار گرفته است. احکام مزبور «حدود الله» است که خداوند تبارک در آیه 13 سورة نساء بندگان خود را تکلیف به اطاعت از آن می*نماید.
چون مبنای میزان ارث زن از ماترک شوهر بر اساس حکم قرآن می*باشد امکان تغییر آن در نظامات حقوق اسلامی وجود ندارد و مذاهب مختلف اسلام در آن اتفاق نظر دارند اما چنانچه بخواهیم در مورد نقصان ارث زن، او را مورد حمایت قرار دهیم و در جهت رفع نیازمندی* آنان پس از فوت شوهر و جلوگیری از مفسده*های احتمالی در اثر فقر مالی زنان، که یکی از عوامل انحرافات اخلاقی است، اقدامی انجام دهیم می*توان به راه*حل*های فرعی توسل جست تا زوجه پس از فوت شوهر علاوه بر مصیبت از دست دادن شوهر گرفتار مصیبت مالی نشود و نیازهای مالی خود را بتواند مرتفع نماید. یکی از آن راه*حل*ها می*تواند موضوع پرداخت اجرت*المثل به زوجه باشد، یعنی به زن اجازه داده شود پس از فوت شوهر همانطوریکه مهریه را از ماترک شوهر وصول می*کند، اجرت*المثل سنوات زندگی مشترک را نیز از اموال ماترک شوهر مورد مطالبه و وصول قرار دهد. پرداخت اجرت*المثل از ماترک شوهر به زنی که همسر خود را از دست داده و به* خصوص سالهای طولانی جوانی و انرژی خود را صرف زندگی زناشویی و تربیت فرزندان و انجام خدماتی در زندگی مشترک نموده است، می*تواند جایگزین محدودیتهای ارث زن شود که با هدف تأمین مادی زن همسر از دست داده می*باشد.
راه*حل دیگر وصیت مفروض است که استاد کاتوزیان بعنوان راه*حل فرعی برای جبران فرض زن یاد می*نماید با این توضیح که «قانون*گذار می*تواند اعلام کند، در صورتی که زن همراه طبقة دوم و یا سوم وارثان فرض می*برد، چنین فرض شود که شوهر ثلث اموال خود را به سود زن وصیت کرده، مگر آنکه خلاف آن از وصیت*نامه یا سایر مدارک و اسناد استنباط شود.(2)
البته باید وصیت را که در قرآن سورة بقره آیه 80 مطرح گردیده و سفارش شده بعنوان فرهنگ اسلامی در بین مردم ترویج نمود و چه بسیار پسندیده و انسانی است که شوهری مقداری از اموال خود را تا یک سوم به نفع همسر خود وصیت نماید تا آیندة مبهم او را پس از فوت خود تا اندازه*ای تأمین نماید که این امر نه تنها باعث دلگرمی او به زندگی زناشویی می*شود بلکه موجب حسن سلوک زن در رفتار با همسر می*گردد.
راه*حل دیگری که می*توان از آن به عنوان راه*حل فرعی برای جبران فرض زن از ماترک شوهر مورد پیشنهاد قرار داد پرداخت نفقه به زن در ایام عدة وفات است. قانون وقتی زنی را مکلف به نگه داشت عده وفات و ممنوعیت از ازدواج به مدت 4 ماه می*نماید باید حقوقی هم برای آن در نظر بگیرد و پرداخت نفقه و تأمین مسکن برای زن در مدت ایام عده می*تواد از مشکلات اولیه زوجة همسر از دست داده تا حدودی بکاهد.
پرداخت مستمری به زوجه شوهر از دست داده از قوانین تأمین اجتماعی و پرداخت مهریه به نرخ روز فوت شوهر (موضوع اصلاح قانون مهریه) که امروزه در حال اجرا می*باشد، راه*حل*هایی فرعی هستند که تا حدودی نقصان میزان ارث زن را جبران می*نماید.
میزان ارث زوجة ارث سنتی بوده که از قدیمی*ترین دوران بشری وجود داشته و در طول تاریخ دچار تغییر و تبدیل و تکامل گردیده است. ارث زن نیز از این قاعده مستثنی بوده و در نزد رومیهای باستان، زنان (دختر، همسر، مادر) به هیچ*وجه حق ارث نداشته در یونان ارث را فقط پسر بزرگ*تر می*برد و زنان و خردسالان به طورکلی حق ارث نداشتند. در کشورهای هند، مصر و چین نیز همچنان زنان از میراث محروم بودند. در میان ایرانیان قدیم که نکاح با محارم و تعدد همسر و فرزندخواندگی رواج داشت، محبوب*ترین همسر به شرط کبیر بودن و دختران ازدواج* نکرده و پسر و پسرخواندگان ارث می*بردند. اما عرب زن را مطلقاً از ارث محروم می*نمود و پسر ارشد فقط ارث می*برد. در چنین هنگامی که سنن و مقررات متفاوتی در جهان حکم*فرما بود آیات ارث نازل شد.(1)
در قرآن کریم (آیة 12 سورة نساء) میزان سهم*الارث زن تعیین گردیده است. میزان ارث زوجه در صورت عدم وجود اولاد برای متوفی و در صورت فرض اولاد برای شوهر که همین حکم قرآن در مادة 913 قانون مدنی مورد پیش*بینی قرار گرفته است. احکام مزبور «حدود الله» است که خداوند تبارک در آیه 13 سورة نساء بندگان خود را تکلیف به اطاعت از آن می*نماید.
چون مبنای میزان ارث زن از ماترک شوهر بر اساس حکم قرآن می*باشد امکان تغییر آن در نظامات حقوق اسلامی وجود ندارد و مذاهب مختلف اسلام در آن اتفاق نظر دارند اما چنانچه بخواهیم در مورد نقصان ارث زن، او را مورد حمایت قرار دهیم و در جهت رفع نیازمندی* آنان پس از فوت شوهر و جلوگیری از مفسده*های احتمالی در اثر فقر مالی زنان، که یکی از عوامل انحرافات اخلاقی است، اقدامی انجام دهیم می*توان به راه*حل*های فرعی توسل جست تا زوجه پس از فوت شوهر علاوه بر مصیبت از دست دادن شوهر گرفتار مصیبت مالی نشود و نیازهای مالی خود را بتواند مرتفع نماید. یکی از آن راه*حل*ها می*تواند موضوع پرداخت اجرت*المثل به زوجه باشد، یعنی به زن اجازه داده شود پس از فوت شوهر همانطوریکه مهریه را از ماترک شوهر وصول می*کند، اجرت*المثل سنوات زندگی مشترک را نیز از اموال ماترک شوهر مورد مطالبه و وصول قرار دهد. پرداخت اجرت*المثل از ماترک شوهر به زنی که همسر خود را از دست داده و به* خصوص سالهای طولانی جوانی و انرژی خود را صرف زندگی زناشویی و تربیت فرزندان و انجام خدماتی در زندگی مشترک نموده است، می*تواند جایگزین محدودیتهای ارث زن شود که با هدف تأمین مادی زن همسر از دست داده می*باشد.
راه*حل دیگر وصیت مفروض است که استاد کاتوزیان بعنوان راه*حل فرعی برای جبران فرض زن یاد می*نماید با این توضیح که «قانون*گذار می*تواند اعلام کند، در صورتی که زن همراه طبقة دوم و یا سوم وارثان فرض می*برد، چنین فرض شود که شوهر ثلث اموال خود را به سود زن وصیت کرده، مگر آنکه خلاف آن از وصیت*نامه یا سایر مدارک و اسناد استنباط شود.(2)
البته باید وصیت را که در قرآن سورة بقره آیه 80 مطرح گردیده و سفارش شده بعنوان فرهنگ اسلامی در بین مردم ترویج نمود و چه بسیار پسندیده و انسانی است که شوهری مقداری از اموال خود را تا یک سوم به نفع همسر خود وصیت نماید تا آیندة مبهم او را پس از فوت خود تا اندازه*ای تأمین نماید که این امر نه تنها باعث دلگرمی او به زندگی زناشویی می*شود بلکه موجب حسن سلوک زن در رفتار با همسر می*گردد.
راه*حل دیگری که می*توان از آن به عنوان راه*حل فرعی برای جبران فرض زن از ماترک شوهر مورد پیشنهاد قرار داد پرداخت نفقه به زن در ایام عدة وفات است. قانون وقتی زنی را مکلف به نگه داشت عده وفات و ممنوعیت از ازدواج به مدت 4 ماه می*نماید باید حقوقی هم برای آن در نظر بگیرد و پرداخت نفقه و تأمین مسکن برای زن در مدت ایام عده می*تواد از مشکلات اولیه زوجة همسر از دست داده تا حدودی بکاهد.
پرداخت مستمری به زوجه شوهر از دست داده از قوانین تأمین اجتماعی و پرداخت مهریه به نرخ روز فوت شوهر (موضوع اصلاح قانون مهریه) که امروزه در حال اجرا می*باشد، راه*حل*هایی فرعی هستند که تا حدودی نقصان میزان ارث زن را جبران می*نماید.