پلک جهان می پرید
 دلش گواهی میداد
 اتفاقی می افتد
 اتفاقی می افتد
 و
 فرشته ای از آسمان فرود آمد
 تولدت مبارک
.
.
.
دفترچه ی خاطرات قلبم را که خالی از عشق و یکرنگی بود
 سرشار از عشق و محبت کردی  ، نازنیم ، زیباترینم
 حضور گرم و همیشگی ات را هزاران هزار بار سپاس می گویم
 تولدت مبارک
.
.
.
 
 این چندمین تولد توست؟
 و چندمین انبساط مجدد کائنات؟
 این چندمین بارخلقت است؟
 و چندمین انفجار سکوت؟
 چندمین لبخند آفرینش؟
 خورشید را چندمین بار است که میبینی؟
 و پروانه ساعتها چندمین بار است که میچرخد؟
 و ثانیه چندمین بار است که به احترام تو برمیخیزد؟
 چندمین بار است که مجدداً نفس میکشی؟
 چندمین دم!؟
 چندمین آن!؟
 آه که تو چقدر خوشبختی!
 و جهان چه پرغوغاست
 که بینهایتمین تولد تو را جشن میگیرد . . .