یک خاطره و پیشنهاد یک کار خوب

اقیانوس

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نام خالق محبت:gol:

دوستان سلام

دوست دارین تو کار خیر از هم سبقت بگیریم؟

می خوام یه کاری که خودم پارسال انجام دادم و از انجامش خیلی خوشحالم رو برای شما بگم تا شما هم اون کار رو إنشاالله انجام بدین و مثل من حالشو ببرین.

بعضی از ما هر چند وقت یه بار مبلغی نذر می کنیم، تو صندوق صدقات پول می ندازیم، به متکدی ها(!) پول می دیم، تو جشن عاطفه ها و احسان و نیکو کاری شرکت می کنیم و خلاصه اینکه در طی سال، به جز خمس و زکات و فطریه، مبلغ نه چندان کمی رو در راه خدا می دیم.

من پارسال هر وقت خواستم از این کارا کنم، همون مبلغ رو گذاشتم کنار، وقتی هم نداشتم، یاداداشت کردم که فلان مبلغ هم بعدا بزارم روش.

روز احسان و نیکو کاری (که تو اسفنده) اون پولا رو جمع کردم و زدم بیرون تا ببینم باهاش چه کنم. مدام می گفتم خوب اگر اینا به دست نیاز مندا نرسه چی؟ اگر دزدیده بشه چی؟ اول گفتم یه کادویی بزرگ می گیرم که نتونن به راحتی بدزدن. بعد گفتم با عابر بانک به حساب کمیته امداد می ریزم. آخه این جوری شماره حساب هم نیاز نبود.

3 تا عابر بانک رفتم ولی اولی خراب بود و دومی گزینه ی کمیته امداد رو نداشت. رسیدم به سومی دو نفر تو صف بودن واستادم تا نوبتم بشه. یه هو دیدم یه پسر ژنده پوش درست جلوی من داره خودش رو می ندازه تو سطل زباله که زباله های به درد به خور رو جمع کنه. خیابون تقریبا شلوع بود.


یه هو اون دو نفر کارشون تموم شد و در عرض یک هزارم ثانیه دیگه هیچ کی تو خیابون به اون بزرگی نبود! انگار غیب شدن. به خدا راست می گم. فقط من موندم و اون پسر حدودا 18 ساله.

نفهمیدم چی شد یه هو دیدم چند قدم رفتم جلو و پولم تو دستمه و دارم صداش می کنم: "آقا!". برگشت. دست راستش که خیلی کثیف بود قالب اون پول شد که من کمی به طرفش گرفته بودم. طرف یه هو دید یه مشت پول تو دستشه. هر جفتمون کپ کردیم.

نه من ارادی پول و طرفش برده بودم و نه اون ارادی گرفته بودش. تا برگشت طرف من پوله رفت تو دستش!! نمی دونم تونستم بگم چه جوری یا نه. یعنی من پول رو جلوم گرفته بودم. اونم که برگشت دستش درست در همون راستا بود و یه طرف پول تو دست من و طرف دیگش تو دست اون قرار گرفت!

بعدم گفتم من این رو می خواستم بدم به جشن نیکو کاری. حالا میدمش به شما و رفتم. تو خیابون هیچ کس نبود. طرف بلند گفت ممون و منم گفتم خواهش. حس کردم خیلی خوشحال شد. آخه مبلغ نسبتا زیادی شده بود.

شاید بعضیاتون بدتون نیاد این کار و کنید ولی یه چیز دیگه. اون روز قبل از اینکه برم بیرون، یه لحظه گفتم بزار بیشتر که شد اون وقت بده! ولی بعد فهمیدم که این ندای شیطانه. راستش فهمیدنش اصلا سخت نبود. اگر خواستید این کار رو کنید، مواظب ندای شیطان باشید ها ننه قربون!! :)
 

Similar threads

بالا