خداوندا
من آن عبد گنهکارم تو آن دریای امیدی
تو رحمانی
ببخشایم
ز تقصیرم گذر.بر من عطایی کن توی ای معبود من.بر من نگاهی کن
خداوندا
ز اعمالم چو بیزارم مرا دریاب بیمارم.حکیمی تو
خداوندا تو میدانی گنهکارم
خداوندا ز دست نفس اماره رهایم کن
کریمی تو
ز تنهایی هراسانم
صدایم کن تو ای محبوب من
مهرت عطایم کن
توانایی
مرا چون شمع آبم کن. زلالم کن
ضمیری آلوده دارم.تو پاکم کن
تو دانی و میدانی
به پیش آستان وجود تو چون خاک گلدانم
که من در آرزوی قطره های پاک باران عطای تو
اسیر دست طوفانم
پناهم ده
پناهم ده
که من در ظلمت و اندوه قلب خود
پریشانم
خداوندا من آن عبد گنه کارم
تو رحمانی.ببخشایم .ببخشایم
