سلام
و درود
انتخابات پدیده ای اجتماعی است یا سیاسی؟؟
توی گفتگوی آزاد کی مدیره؟
تصمیمگیری در عرصه انتخابات، رفتاری سیاسی است که به مقوله مشارکت سیاسی معطوف میشود، لذا لازم است مقداری درباره حوزه اشتراک پدیده تصمیمگیری در عرصه انتخابات با مفهوم مشارکت سیاسی بحث شود.
انتخابات از نمادهای مشترک کشورها با نظام سیاسی جمهوری است. در تبیین چگونگی مشارکت شهروندان ، ترجیحات رایدهی و کیفیت تصمیمگیری آنها در گزینش و رای دادن به تعدادی از نامزدهای انتخاباتی دو دسته نظر عمده وجود دارد: یک دسته از رویکردها انتخابات را ابزار دستیابی به منافع تلقی ، و ترجیحات رای دهی را از این زاویه تحلیل میکند. در مقابل، رویکردهای غیر ابزاری با نگاهی عمدتا جامعهشناختی به پدیده رایدهی آن را در تعامل با محیط و خصوصیات آن میبیند و با این روش، عناصر دخیل در تصمیمگیری شهروندان را برمیشمارد و به تجزیه و تحلیل میکشد. در این مقاله به تبیین رویکرد اول پرداخته میشود.
کلیدواژه
انتخابات، مشارکت سیاسی، رای و رایدادن ، ترجیحات رایدهی، تبلیغات انتخاباتی، کاندیدا، مبارزات انتخاباتی
مقدمه
تصمیمگیری در عرصه انتخابات، رفتاری سیاسی است که به مقوله مشارکت سیاسی معطوف میشود، لذا لازم است مقداری درباره حوزه اشتراک پدیده تصمیمگیری در عرصه انتخابات با مفهوم مشارکت سیاسی بحث شود.
مشارکت سیاسی شکلی از رفتار سیاسی شهروندان یک ملت است که در دو بعد مثبت یا منفی ظهور و بروز پیدا میکند و هر حالت اجزای متعددی دارد.
الف) ابعاد مثبت مشارکت سیاسی
مشارکت سیاسی در بعد مثبت به رفتارهای مشروع سیاسی اطلاق میشود که موارد زیر را در بر میگیرد:
1ـ رای دادن (voting)
2ـ مبارزات انتخاباتی
3ـ کمک به احزاب یا نامزدها
4ـ عضویت در باشگاههای سیاسی(Kaplan svenezekey) 1994, Vol 23,P350)
5ـ عضویت در گروههای فشار یا خرده فرهنگهای سیاسی
6ـ عضویت در احزاب سیاسی7ـ تعلق نگرشی و رفتاری به جناحهای سیاسی (و نه الزاما عضویت در آنها)
ب) ابعاد منفی مشارکت سیاسی در جلوههای رفتاری ذیل نمود مییابد:
1ـ پیرویازعقایدافراطی2ـ اقدامبهاعمالخشونتبار3 (Reynolds,1979,P180)ـ ترور یا آدمکشی سیاسی 4ـ شورش این نوع رفتارهای نامشروع از آن رو شکلی از مشارکت سیاسی است که اگر گسترده و شایع باشد بیشتر از رای دادن بر خط مشیهای سیاسی حکومت، تاثیر گذار و تعیین کننده است. بدین ترتیب رفتار انتخاباتی تصمیمگیران یا رای دهندگان ، شکلی از مشارکت سیاسی است که در عرصه انتخابات سیاسی بروز و ظهور پیدا میکند. انتخابات (Elecfions) واژهای است که عموما برای مهمترین شکل مشارکت سیاسی تودهای یعنی رای دادن به کار میرود و شایسته است حوزه مفهومی و کارکردی آن توضیح داده شود:
انتخابات، برگزیدن فرمانروایان بهوسیله فرمانبران است.(1) انتخابات فرایندی است که از طریق آن کسانی ، یک یا چند نامزد را برای انجام دادن امری معین برمیگزینند و در اصطلاح خاص، گزینش نمایندگان برای مجلس قانونگذاری توسط مردم را گویند.(2) انتخابات، فرایند رسمی گزینش یک فرد برای مقامات اجرایی یا پذیرش ورد یک پیشنهاد سیاسی با رای دادن است; ابزاری است که مردم هر جامعه از طریق رای دادن به احزاب یا نامزدهای رقیب، رفتاری گزینشی سیاسی برای تعیین رهبران و مسائل اساسی صورت می دهند. انتخابات بدین مفهوم است که رایدهندگان با شقوق مختلفی رو به رو باشند تا بتوانند از میان تعدادی از پیشنهادها درباره موضوعی خاص، یک شق را انتخاب کنند. لذا وجود شقوق متعدد شرط ضروری هر نوع انتخاباتی است تا بدین طریق حمایت عموم را از رهبران مفروض و سیاستهایشان اثبات کند. نبود جانشینهای متعدد،
انتخابات را از اعتبار میاندازد.(3) انتخابات، روش گزینش مقامات یا بستن تصمیمات سیاسی به رای کسانی است که برای مشارکت کردن صلاحیت دارند، به شیوهای است که عموما در سازمانهای خصوصی از قبیل تعاونیها، گروههای دینی و اتحادیههای کارگری با هدف گزینش افراد در پستهای اجرایی و تایید موضوعات سیاسی صورت می گیرد. همچنین ممکن است در درون مجموعههای خاص دولتی یا نهادها صورت پذیرد.(4) در نظام مبتنی بر دموکراسی ، رای بهترین وسیله شهروند است تا افکار و عقاید خود را نشان دهد و تاثیر خود را بر امور عمومی اعمال، و با گزینش دقیق فرمانروایان ، احترام به آزادیهای خود را تضمین کند. رای دادن تنها فرصتی است که رایدهندگان برای بروز رسمی عقاید خود در باب مسائل کلی دارند.(5)
بدین صورت حداقل از حیث نظری تقریبا وفاقی کامل درباره تعریف انتخابات و رابطهاش با مشارکت سیاسی و جایگاه آن در حکومتهای دموکراتیک وجود دارد. بنا به ماهیت مردمی این نوع از حاکمیت، مشارکت سیاسی و انواع آن در تعیین خط مشیهای سیاسی نقشی اساسی دارد و لذا غالب نویسندگان معاصر بطور ضمنی یا آشکار انتخابات آزاد را به عنوان ویژگی مشخص دموکراسی مطرح می کنند که با هدف گزینش مقامات عالی دولت صورت میگیرد(6) و کارکردهای خاص خود را دارد: یکم ابزار قدرت مردم است. دوم نمود توانایی بالقوه مردم در انتقال مقام به فرد یا گروهی از نمایندگان است. سوم فرصتی برای جانشینی یا انتقال آرام یک مقام است.(7) چهارم به مردم این امکان را می دهد که موافقت یا مخالفت خود را با سیاستهای عمومی بیان کنند و از سوی دیگر به ارائه امیال و خواستههای خویش بپردازند. پنجم امکان رقابت سیاسی غیرجابرانه را فراهم می آورد.
ششم تغییرات آرام را از طریق مخالفتها و موافقتها میسر میسازد.(8) هفتم حکومت را از تمرکزگرایی بازمی دارد و به بازتوزیع قدرت و منابع میپردازد.(9) هشتم ابزار رساندن پیرامون سیاسی به سمت مرکز و عرصه سیاسی است. نهم به سازمان یا دولت مشروعیت میبخشد; نقش حکومت شوندگان را در کنترل و نفوذ بر حکمرانان اجرا میکند و روشی است که انتقال منافع اکثریت به سیاستگذاریهای عمومی را فراهم میسازد.(10) دهم سرانجام ، همانطور که انتخابات آزاد و باز، اسلحهای در زرادخانه حکومت کنندگان است که توسط خود آنان کنترل میشود بهطریق اولی ابزاری نیرومند است که در صورت برآورده نشدن خواستههای عمومی اکثریت مردم، نشانهگیری آن میتواند معکوس شود و به صورتهای خشونت ، شورش ، ترور و ... در آید. اما از آنجا که کارکردهای انتخابات ، امری روشن، و واقعیتی است که از سوی گروههای فشار، احزاب ، جناحهای سیاسی و دولتها فهمیده شده است، سعی میکنند در اجرای آن ، تصویب قوانین اجرایی و بویژه در فاصله زمانی تبلیغات انتخاباتی بر تصمیمگیری شهروندان و آرای مردم تاثیر بگذارند.
زیرا دموکراسی مبتنی بر انتخابات آزاد، پیامدهایی دارد که با تاثیرگذاری بر روش تصمیمگیری رایدهندگان برای فعالان سیاسی نمودعینی پیدا میکند; به عبارت دیگر کیفیت و کمیت عمل سیاسی شهروندان و چگونگی بروز رایدهی آنان و تصمیم بر انتخاب کاندیداتور B ,A به جای D ,C سرنوشت قدرت و بازتوزیع آن، برنامههای اقتصادی و فرهنگی و ... را تعیین میکند.
با توجه به پیامدهای سیاسی ـ اجتماعی انتخابات ، چگونگی تصمیمگیری شهروندان در هر انتخابات و شکلگیری کیفیت و کمیت توجیحات رای دهی آنان، مقولهای مهم می شود. شهروندانی که در حیطه حکومت قرار گرفتهاند چگونه در پروسه مشارکت سیاسی مثبت به یک تصمیم یا انتخاب میرسند؟ بر شکلگیری تصمیمات سیاسی آنها چگونه می توان تاثیر گذارد؟
عوامل موثر بر زمینههای تصمیمگیری آنان و رسیدن به یک رای مشخص چیست؟ ترجیحات رایدهی شهروندان، معلول و محصول چه شرایط و واقعیاتی است؟
بدین ترتیب در پروسهتصمیمگیریشهروندان در انتخاباتسیاسی رایدهی (voting) نمود بیرونی است و شایسته است از حیث مفهومی این نکته بیان گردد که به قول لپنر (Kleppner) رایدهی با دو ویژگی مشخص می شود: 1ـ آمادگی زیاد شهروندان معمولی برای مشارکت در انتخابات 2ـ نیازمندی کم به صرف منابعی چون زمان پول، انگیزه و ...(11) رایدادن مهمترین شکل مشارکت سیاسی تودهای و نوعی سازوکار اجتماعی میانافراد است کهبهقولمکنزی (Mackenzy) بهدلیل نوع خاصی از ترجیحات جمعی صورتمیگیرد; روش بهرسمیت شناخته شده توسط قواعد یک سازمان، دولت، باشگاهو... است کهتعدادکمیاز اشخاصرا برایحفظ مقامهایاقتدار گزینشمیکند;(12) به عبارتی رایدادن، روشی اجتماعی میان شهروندان جامعه است که رایدهندگان با این انگیزه که ترجیحات فردی، جمعی، سیاسی، اجتماعی و... خود را بیان دارند به پای صندوقهای رای میروند و با اعلامنظر خود تعدادی از افراد را برمیگزینند.
از آنجا که تصمیمگیری در عرصه انتخابات سیاسی، هر چند پیامدهای سیاسی گوناگونی دارد به عنوان پدیدهای اجتماعی بویژه از این حیث که این نوع تصمیمگیری پروسهای است که به تعیین ترجیحات رای دهی شهروندان منجر می شود، شایسته است تا اندازهای به مرور و برررسی آرا و نظریات مختلف فکری در این باب بپردازیم.
در زمینه تصمیمگیری در عرصه انتخابات سیاسی ، نظریههای متفاوتی وجود دارد که برحسب رویکردهای نظریه پرداز میتوان از نظریههای جامعهشناختی، روانشناختی سیاسی و اقتصادی نام برد. اگر بر این معیار، ملاک ((عامل مهم)) را بیفزاییم، هر یک از این رشتههای کلی به زیر مجموعههای چندی قابل تقسیم است. به نظر میرسد بتوان مجموع نظریات را به دو دسته کلان ابزاری و غیرابزاری تقسیم نمود که نگاهی براساس وجوه اشتراک است و سپس بر این مبنا به توضیح دیدگاهها پرداخت. سعی شده است به این روش به تشریح رفتار تصمیمگیری در عرصه انتخابات سیاسی بپردازیم. لذا در این مقاله نظریههای ابزاری را بطور نسبی توضیح داده ، مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهیم.
1ـ دیدگاه آرمانی
این نوع نگاه به تصمیمگیریهای شهروندان در عرصه انتخابات ، دیدگاهی سنتی است که به توصیف رای دهنده مطلوب میپردازد; بدین صورت که رای دهنده، فردی است که به دقت توصیفها، تعریفها و خصوصیات هر نامزد انتخاباتی و موضع او را درباره مسائل مختلف بررسی میکند و بعد به بهترین فرد رای میدهد.
نیازهای رای دهنده خرد رایدهنده تصمیمرای به بهترین نامزد دیدگاههای نامزدهای انتخابی
نمودار(1)
در این دیدگاه، موجود بودن شقوق، مختلف که واضح هم هست، مفروض است و نیز اینکه شهروندان مایل به شرکت در انتخابات، رابطه موضوعات را با نیازهایشان مورد سنجش قرار میدهند و سپس به شیوههایی (نامزد عامل تحقق شیوهها) که به بهترین صورت آن نیازمندیها را برآورده سازد، رای میدهند. در نتیجه هر انتخاب کننده یک رای دهنده مستقل است که براساس فرد قراردادی خود راسا به حل مشکلاتش اقدام می کند; بدین معنا که نه تنها تابع و تسلیم هیچ حزبی نیست بلکه برعکس توانایی آن را دارد که نامزدها را از حیث سوابقشان ، دیدگاههای آنان درباره موضوعات مختلف، قولها و وعدهها و ...مورد مطالعه و بررسی قرار دهد و سپس بهترین فرد را انتخاب کند. این نوع نگاه به تصمیمگیری در عرصه انتخابات سیاسی را عموما می توان در کتابهای تعلیمات مدنی دید که رایدهنده را انتخابگری مستقل و شایسته میبیند که دارای ویژگیهایی همچون علاقهمندی و انگیزه، و نگران سرنوشت و وضع خود است.(13)
2ـ نظریههای عقلانیت
این دسته از نظریهها در پاسخ به این پرسش که مردم چگونه تصمیم میگیرند، دیدگاه خود را با تعریفی از وضعیت ساده شروع میکنند; بدین صورت که تصمیمگیرنده باید بین چن دشق مختلف، یکی را انتخاب کند; مثلا" یک کالای تجاری یا یک شیئی تزیینی، یک خوراکی و یا یک نامزد. در اینجا این دسته از نظریهها به بیان قواعد و عواملی میپردازند که در گزینش شقوق متنوع موثر است اما در کل بر این نکته اصرار میورزند که قواعد و عوامل بر تعدادی از ((معیارهای عقلانی)) مبتنی است و برای این روش یک الگو مطرح می کنند تا بیازمایند آیا مردم آنگونه تصمیم گرفتهاند یا خیر. مفروض این نظریهها این است که هرچیزی در زندگی برحسب خواص یا سودمندیش (utility) قابل سنجش است. خواص اشیا از دو حالت خارج نیست یا مسرتبخش است یا رنج آور. اگر مسرت بخش باشد، منفعت آن مثبت است و اگر دردآور باشد منفی است. لذا قضیه اساسی این دسته از نظریهها این میشود که مردم ترجیحاتی دارند که آنها را میتوانند برحسب مرغوبیت (Desirability) دستهبندی کنند. حال، چگونگی امتیاز دادن است که رفتار آنها را تعیین میکند.
نظام مرغوبیت اشیای مسرت بخش
+تصمیمانتخاب
ترجیحات عقلانی اشیای دردآور
رویکردها و تحقیقات انجام شده در فضای این نظریه، عمدتا از سوی روانشناسان، و اقتصاددانان است که به تحلیل موضوعاتی چون خطرپذیری در رفتار مصرفکننده، شکل پیوند و رفتار در بازیهای شانسی علاقهمند بودهاند، اما علاوه بر روانشناسان و اقتصاددانان تعداد کمی از اندیشمندان سیاسی، اصول و فرضیات نظریه عقلانیت را در تصمیمگیری به کار بردهاند که از جمله آنها آنتونی رانز است که با نوشتن کتاب ((تئوری اقتصادی دموکراسی)) اثری کلاسیک در زمینه رفتار رایدهی از خود به جا گذاشته است.(14) همچنین میتوان از رابرت دال نام برد که عمدتا بر جنبههای سیاسی تصمیم تاکید دارد و فرضیات و قضایایش عمدتا سیاسی است.
در ادامه به سه رویکرد اقتصادی، ارزشیابی سیاسی و سیاستگذاری عمومی که در این حوزه کلی قرار میگیرد، میپردازیم:
3ـ رویکرد اقتصادی تصمیمگیری
در این رهیافت، رایدهنده، مصرفکنندهای است که در انتخاب، ترکیب و گزینش کالاهای سیاسی همانند یک مصرفکننده عقلانی (Rational) عمل میکند. لازم به ذکر است که حوزه این رویکرد به رفتار رایدهنده محدود نیست بلکه تبیینکننده هر نوع رفتار سیاسی اعم از رفتار تصمیمگیری نمایندگان مجلس، وزرا، ائتلافهاو اتحادها، جداییها و هم ستیزیها، پیمانها و معاهدههای سیاسی و انتخاب یک نامزد از میان کاندیداهای پست ریاست جمهوری یا مجلس است. اساس همه این جلوههای رفتار سیاسی، مفهوم ((تصمیم یا انتخاب)) است. تصمیمگیرنده سیاسی در انتخاب یک گزینه باید به بررسی شقوق یا گزینههای مختلف بپردازد. اگر چه تصمیمگیری تنها به دلایل اقتصادی نیست، ایده انتخاب از میان گزینههای مختلف بر مبنای ارزش آنها یا سودمندی انتخابهای موجود در واقع، قلب روند اقتصادی است));(15) لذا برخی از اندیشمندان سیاسی درصدد برآمدهاند تا همانگونه که اقتصاددانان با فرض اینکه مصرفکننده عقلایی رفتار میکند به پیشبینی رفتار او میپردازند به تبیین رفتار سیاسی رایدهندگان و مقالات دولتی اقدام کنند. این گونه تحلیلها با استفاده از مفاهیمی چون منابع، هزینه، مبادله، چانه زدن، تشکل، ائتلاف، نظریهبازی و... به اندیشمندان علوم سیاسی کمک کرده است تا چشماندازهای با ارزشی از پدیدههای سیاسی ارائه کنند.(16) رفتار رایدهنده عقلایی است چون گزینهای را انتخاب میکند که با حداقل هزینه و حداکثر سودمندی، او را به هدفش نزدیک میکند. در این پروسه انتخابگر عاقل، اطلاعات کاملی از موقعیتها و اعتبار نامزدهای انتخاباتی دارد و آنها را با ترجیحات خود تطبیق، و مقتصدانه رای میدهد.
نظام مرغوبیت حداقل هزینه و منابعحداکثر سود در نامزدهای هزینه
انتخاباتیمبادله ترجیحاتعقلانی تصمیممقتصدانه انتخابیارای چانهزدن تشکل ائتلاف
براساس این رهیافت، مایکل شاپیرو(17) تحقیقی درباره عقلایی بودن حمایت از نامزدهای ریاست جمهوری انجام داد که در آن متغیرهای حزب، ویژگیهای شخصی، موضوعات و خصلتهای فردی مورد بررسی قرار گرفته بود.(18)
4ـ رهیافت سیاستگذاری عمومی(Poublic Policy)
صاحبنظران این رویکرد همانند نظریه پردازان عقلانیت در تصمیمگیری بر این باورند که رفتار ابزاری (Instrumendal) یا هدفمند است و رایدهندگان در انتخاب ابزار مناسب با هدف و عاقلانه عمل میکنند; بدین صورت که رفتار انتخاباتی عمدتا به وسیله ترجیحات رایدهندگان در سیاست جمعی یا سیاستگذاری عملی تعیین میشود; یعنی رای، پاسخی است که رایدهندگان به نگرشهایشان در زمینه موضوعات سیاستگذاری عامه میدهند; به عبارت دیگر رای عقلانی، انتخابی است که بر ملاحظات سیاستگذاری کلی مبتنی باشد و یا بین دیدگاهها و ترجیحات موضوعی نامزدهای انتخاباتی و ترجیحات موضوعی رایدهنده همبستگی و توافق باشد که اگر چنین باشد، انتخابکننده، عقلانی عمل کرده است.(19)
سیاستهایملی دیدگاههای نامزدهای حداکثر توافق تصمیمرای انتخاباتی نظام مرغوبیت ترجیحات ترجیحات عقلانی موضوعاتجمعی موضوعی حداقل توافق عدم تصمیم عدم رای شهروندان کی (Key) و تنی چند از صاحبنظران این دیدگاه، اصولا" به این باورند که برخلاف نظریههای غیرابزاری (یعنی نظریهها و رویکردهایی که رفتار رای دهنده را ناشی از تاثیر تعیین کننده متغیرهای اجتماعی میداند.)، مردم درباره سیاست میاندیشند و لذا:
آـ نسبت به موضوعاتی که احزاب و نامزدهای انتخاباتی مطرح میکنند، باورها و عقاید مشخص و معینی دارند.
ب ـ انتخاب کنندگان به اندازه کافی دقت و توجه دارند که ترجیحاتشان را به سود نامزدها تغییر دهند که نزدیکترین دیدگاه را با آنها دارد.
این رویکرد برای اثبات اندیشههای خود، مستنداتی ارائه میکند; از جمله اینکه رایدهندگان معمولا" در دو یا چند انتخابات، آرای خود را تغییر میدهند. این تغییر انتخاب بدان دلیل است که در انتخابات فعلی نامزدی الف را با دیدگاههای خود موافقتر میشناسند.(20)
به نظر میرسد اگر نخواهیم بگوییم همه شیوههای فکر و عمل انسانها، حداقل بخش قابلملاحظهای از آن محصول جامعه، اجتماع تحولات اجتماعی، تعلقات فکری گروهی فرهنگی و... است، بیشتر عمر انسانها در زندگی با گروههایی چون خانواده، محله، شهر، روستا، انجمنهای خاص فرهنگی اجتماعی، اقتصادی، مذهبی، قومی و ورزشی میگذرد. انسانها در این معاشرتهای اجتماعی و روابط متقابل اجتماعی حتی اگر خودشان هم آگاه نباشند که اعضای یک گروهند، باز به شیوههایی فکر و عمل میکنند که دست کم بخشی از آنها را عضویت در گروه تعیین میکند.(21) به عنوان انسان در جامعه، خانواده، گروه، قشر و طبقهای پا به هستی میگذاریم که قبل از ما وجود داشته است و به احتمال زیاد بعد از ما نیز وجود خواهد داشت لذا این پایگاه به خودی خود، پدیدهای اجتماعی و واقعیتی عینی است که ماهیتا تحت تاثیر تغییر و تحولات اجتماعی، وجودی نسبتا متغیر و متحول دارد و تابع است. بدین ترتیب نظریههای ابزاری در تجزیه و تحلیل رفتار تصمیمگیری در عرصه انتخابات سیاسی قدری راه افراط درپیش گرفتهاند بهگونهای که میتوان این دسته نظریهها را آرمانگرایانه دانست. نظریاتی که بنا به خواست قلبی نظریهپردازان انتظار میرود رایدهندگان به حدی از تجهیز شناختی رسیده باشند که بدون تاثیر پذیری از متغیرهای اجتماعی و با استقلال فکر و اندیشه رای بدهند. نظریه بعدی حد واسط بین نظریات ابزاری و غیرابزاری است.
5ـ نظریه ارزشیابی سیاسی(Political Evaluation)
رابرت دال (Robert A.Dahl) در کتابش با نام ((سیاست، اقتصاد و رفاه)) نظریه جدیدی را تحت عنوان ((ارزشیابی سیاسی)) مطرح میکند که هر چند در حوزه عقلانیت ابزاری است، با نقد آن شروع میشود. به نظر وی، مشکل عمده نظریههای ابزاری و تصمیمگیری اقتصادی این است که میان سودمندیهای فردی و اجتماعی تفکیک قائل شدهاند در حالی که میبایست آنها را ادغام میکردند. با تلفیق این دو نوع سودمندیها است که میتوان در سطح گروه یا ملت، تصمیمی عقلانی گرفت. (22) در نظریه وی، تبیین کنش سیاسی و از جمله رفتار انتخاباتی بر دو محور عمده ((تصمیمگیری و قضاوت)) میچرخد. در صحنه واقعی زندگی میباید بطور سریع، کنش و واکنش نشان داد. کنش اجتماعی اساسی و محوری در صحنه واقعی زندگی ))تصمیمگیری (Desicion Macking) ((است. تصمیمگیری از آن رو مهم است که پیش روی افراد، راههای متفاوتی وجود دارد. برای تشخیص صحت راهها باید تصمیم گرفت. ((بدون توسل به تصمیمگیری هرگز نمیتوان بطور فعالانه در زندگی سیاسی مشارکت نمود. برای انجام دادن یک عمل باید معلوم کرد چه شقی از شقوق موجود بهتر یا دست ارضاکنندهتر است؟ چگونه میتوان انتخاب یا تصمیمگیری را بطور معقول انجام داد؟ چنین کاری مشکلترین عمل ارزشیابی سیاسی است.(23)
ارزشیابی سیاسی شامل مسایل گوناگونی است; از جمله:
ـ عناصر موثر بر انتخاب گزینههای مختلف سیاسی
ـ عناصر تعیینکننده یک تصمیمگیری
ـ تعیین بهترین استراتژیهای تصمیمات سیاسی عقلایی(24)
این مسائل مستتر در ارزشیابی سیاسی در موضوعات مختلف مثل انتخاب شغل، خرید اتومبیل، شرکت در انتخابات، رای به نامزدی الف یا ب و غیره به کار گرفته میشود. در تمام این موضوعات، ارزشیابیها و تصمیمات ما تحت تاثیر برداشتهای فردی و موقعیتی است. ماده و محتوای ارزشیابیها یکسان نیست; چون اطلاعات مورد استفاده در موضوعات; مشابه نیست; به عبارتی اطلاعاتی که برای انتخاب شغل لازم داریم با اطلاعات درباره رای دادن به نامزدهای انتخاباتی متفاوت میشود. به همین طریق کیفیت ارزشیابیها و شیوههای آن نیز متفاوت است. ((ارزشیابیها ممکن است آگاهانه، ساده یا پیچیده، سنجیده یا نسنجیده و مبتنی بر اطلاعات کم یا زیاد و بالاخره عاقلانه یا جاهلانه باشد.))(25) اما در هر صورت ارزشیابیهاست که مبنا و اساس تصمیم را تشکیل میدهد; بطور مثال در پدیدهای مثل انتخابات مجلس چه عواملی به ارزشیابی سیاسی مردم از نامزدها و جناحهای سیاسی موثراست؟ یا اینکه رایدهندگان مبناهای اصولی ارزشیابیهایشان چیست؟ عناصر تعیین کننده در رای دهی چیست؟
دال در پاسخ، پنج اصل عمده ارزشیابی را که بر تصمیمات و از جمله رای دادن موثر است بدین شرح بیان میکند:
1ـ هرگاه پیش پای انسان راههای بسیاری قرار گرفته باشد، تصمیمات او همیشه به سمتی معطوف خواهد شد که فکر میکند رایجتر است. در جامعهای که از انتخابات خبری نباشد، طبیعی است مردم نیاز ندارند درباره محل و چگونگی برگزاری آن تصمیم بگیرند ولی اگر انتخابات و هم مثلا" دو نامزد مختلف وجود داشته باشد و ما نیز واجد شرایط رای دادن و آگاه از
چگونگی آن باشیم، در این صورت دست کم سه نحوه عمل پیش رویمان قرار خواهد گرفت:
ـ رای دادن به نامزد اول ـ رای دادن به نامزد دوم ـ عدم شرکت در انتخابات و رای ندادن به آنها
البته گاهی ممکن است فرد به تمام شقوق موجود آگاهی نداشته باشد.
2ـ تصمیمات همیشه براصلی مبتنی است که انسان فکر میکند باید نتیجه راه انتخابیش باشد; یعنی پیشبینیهای وی بر تصمیمات وی تاثیرگذار است; مثلا" شرکت یا عدمشرکت در مبارزه انتخاباتی الف و ب و رای دادن به هر یک از آنها به پیشبینیای منوط است که رایدهندگان از نتیجه انتخابشان دارند; حتی اگر چه حدس آنها در مورد آینده، ناآگاهانه باشد.
3ـ تصمیمات ما همیشه به ارزشهایی بستگی دارد که برای نتایج مختلف قائل هستیم; مثلا" اگر احتمالا" نامزد الف به جهاتی با کاندیدای ب فرق دارد، اول میسنجیم تفاوت مزبور برای ما مهم است یا نه و سپس میبینیم برای کدام نتیجه اهمیت بیشتری قائل هستیم.
4ـ در وضعیت غیر قطعی تصمیمات فرد به حدس و تخمین بستگی پیدا میکند.
5ـ در موقعیت غیر قطعی تمایل به ریسک، عاملی است که در تصمیم فرد تاثیر بسیار میگذارد; مثلا" وضعیتی که احتمال پیروزی یک جناح، قطعی، و شکست دیگری حتمی است، رایدهنده نمیداند چه کند. آیا به حمایت از نامزدهای جناح با حزب نیرومند که انتخابات را در دست دارد بپردازد یا به پشتیبانی از نامزدهای احزاب ضعیف؟
تحلیل این اصول پنجگانه ما را به دو عنصر اصلی هدایت میکند: یکی عنصر قضاوت درباره واقعیتها و دیگری عنصر قضاوت درباره ارزشها; به عبارتی عملا" ارزشیابیهای سیاسی، مخلوطی از قضاوتهای اخلاقی و واقعیتی است; بویژه در وضعیت غیرقطعی و مخاطرهآمیز اعتقادات یا تصوراتی مثل خوبی و سایر ارزشهای اخلاقی است
که بر ارزشیابی رای دهندگان و تصمیمات افراد تاثیر میگذارد;(26) بطور مثال در دوره چهارم انتخابات مجلس شورای اسلامی در شهر تهران رای زیاد آقایان ابوترابی و حسینی (معلم اخلاق) احتمالا" ناشی از وضعیت بلاتکلیفی مردم در برابر مخالفتهای شدید و حتی حذفی دو جناح موسوم به راست و چپ بود در حالی که بنا به نظریههای عقلانیابزاری تصمیمگیریعاقلانهمیبایست تصمیمیباشد کهیکنامزددارای صلاحیت سیاسی ـ اقتصادی را برگزیند; اما چرا چنین نمیشود؟ چرا کنش منطقی و عقلانی (انتخاب نامزدهای وابسته به جناحهای سیاسی که برحسب عقلانیت با هزینه کمتری میتوانند نیازمندیهایجامعهرا برآوردهکنند و بهقانون تبدیلگردانند) صورتنمیگیرد؟
بنا به نظریه دال در وضعیت غیرقطعی، ارزشهای اخلاقی است که بررای دهی افراد تاثیر اساسی دارد یا به قول ویلفردو پارتو در موقعیت بلاتکلیفی در مقابل کنش منطقی، کنش غیرمنطقی شکل میگیرد و لذا رایدهنده فرانسوی در انتخابات رئیس جمهوری وقتی نمیداند به کدام حزب رای دهد به آناتول فرانس، کارشناس روح انسانی و ادیب مشهور رای میدهد.(27)
بنا به آنچه گفته شد نمودار نظریه دال را میتوان به شرح ذیل ترسیم کرد:
وضع غیرقطعی
نتیجهگیری
رویکردها و نظریههای آرمانی، عقلانیت، سیاستگذاری عمومی، ارزشیابی سیاسی و... دیدگاه بخشی از اندیشمندان علوم اجتماعی است که در راستای تبیین رفتار سیاسی اجتماعی مردم مدل اختیار عاقلانه را میپسندد. در این الگو رفتار سیاسی پیامد کلی انتخابهای هدفدار بخش عظیمی از رایدهندگان عاقل است. رفتار رایدهی که به انتخاب کاندیداهای چندی منجر میشود، نشانههای عمدهای به شرح زیر دارد:
1ـ استقلال رایدهنده در تصمیمات انتخاباتی
2ـ عدمتاثیرپذیری تصمیمگیرنده از اوضاع محیطی
3ـ انتخابات ابزار دستیابی به منافع و نیازمندیها
4ـ وجود مهارتهای عقلانی و تحلیلی در رایدهندگان
5ـ نقش محوری دیدگاه نامزدها در ترجیحات رایدهندگان
اما به نظر میرسد نظریههای مطرح شده از جهاتی در برابر واقعیات اجتماعی فاقد توانایی، پاسخگویی است که سعی میشود بطور مختصر به آن اشاره شود.
بحث از رفتار انسانی و کیفیت و کمیت آن و چگونگی شکلگیری و پیامدهایش اساسا موضوع جامعهشناسی است. رفتار اجتماعی یا به قول گیرشه کنش اجتماعی دارای جلوههای متعددی همچون اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، و از جمله در فضای خاص این بحث رفتار انتخاباتی است، اما به هر صورت، خصوصیتی اجتماعی دارد و از طریق فشارهایی تعیین میشود که از خارج به کنش افراد وارد میگردد. کنشهای فرد قابل فهم نیست مگر در ارجاع به متن اجتماعی که در درون آن واقع میشود یا به بیان دقیقتر با ارجاع به ساخت نظام کنش متقابل که با آن در مشارکتند.(28) در این ساختار، توجه به عناصری چون مذهب، قشر، قومیت، نژاد،طبقه، نهادهای اجتماعی، سازمانهای واسط، وسایل ارتباط جمعی، وضعیت انسجام اجتماعی و... بسیار اساسی است.
بیاینکه خواسته باشیم یکطرفه رفتار انتخاباتی در عرصه سیاست را معلول ساختار جامعه بدانیم و در برابر رویکردهای ابزاری، رایدهنده را صرفا دستخوش تلاطم امواج جامعه ببینیم، بر این نکته تاکید میشود کنش اجتماعی ماهیتی دوگانه دارد و لذا رفتار رایدادن و تصمیمگیری در عرصه انتخابات سیاسی هم معلول رفتارهای اجتماعی است که نسبت به فرد خارجیاند و هم ناشی از انگیزههای شخصی است که درون فردی است.
نوع جامعه، سطح توسعه اقتصادی اجتماعی، سطح فرهنگ سیاسی، بنیانهای طبقه اجتماعی و سیستم قشربندی اجتماعی از جمله عواملی است که در کنار عواملی که رویکردهای ابزاری را برشمردهاند باید مد نظر قرار گیرد. تحقیقات بسیاری گویای این است که عملکرد رایدهندگان معلول خصلتهای آماری چون تحصیلات، شغل، درآمد، سن، محل سکونت پایگاه ازدواجی، نژاد، ناحیه جغرافیایی، جنس، هواداری حزبی، تاثیرپذیری سیاسی و خواندن روزنامههای انتخاباتی و... است. از جمله محققان در این زمینهها میتوان به وربا و نی 1972 (verva & Nee) لیپست 1981 (Lipset) لپنر(Kleppnerl) 1982 و تکزیرا (Teixeira) به سال 1987 اشاره کرد.(29) تحقیقات دیگر چون پترسون و کلدریا(patterson & coldeira)به سال 1983 اثر متغیرهایی چون بسیج مبارزاتی قوانین ثبت نام، عضویت در اتحادیه، نزدیکی به انتخابات را آزمودند که نتیجه تحقیق آنان نشان داد در انتخابات استانی متغیرهای سیستمی تاثیری تعیینکنندهتر از عملکرد رای دهندگان دارد.(30)
یادداشتها
1ـ دو ورژه، موریس، احزاب سیاسی، رضا علوی، امیرکبیر، تهران، 1357، صفحه .137
2ـ آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، مروارید، تهران، 1370، صفحه .43
4233- Britanica,vol4,1994,P
64- Encyclopedia Americana,vol 10,1995,P.ll
5ـ پللو، شهروند و دولت، ابوالفضل قاضی، تهران، 1370، صفحه .42
6- Burnnheim,John,Is Democracy Possible? The alternative electoral Politics, cambridge, polity press, 1985,P82.
7- Dows Robert E.and hughs John,A.Political sociology, London,1975,P321.
8- Reynolds, H.T.Political and comon man: An introduction political Behavior, The Doesey press, USA,1979,P150.
510- Dows and hughs,1975,P321-29.
11- Kaplan and venzky," Literacy and votiney behavior" social science research, vol 23,1994,P325.
12- Dows and hughs,1975,P322.
13- Burgess,E.Robert, An introdction to sociology, london, 1975,P171.
14- Ibid,P201.
15ـ پالمر، اشترن وگایل، نگرش جدید به علم سیاست، منوچهرشجاعی، وزارت خارجه دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، تهران 1372، صفحه .110
16- در تحقیقی به سال 1968 توسط.Michael shapiro
17ـ پالمرو دیگران، 1372، صفحه .110
18- 181 Reynolds, 1979,P
19- Ibid,P182.
20- کوئن، بروس، درآمدی به جامعهشناسی، محسن ثلاثی، فرهنگ معاصر، تهران 1370،
21- پالمر و دیگران، 1372، صفحه .114
22- دال، رابرت، تجزیه و تحلیل جدید سیاست، حسین ظفریان، تهران، 1364، صفحه .166
23- همان .157
24- همان .168
25- همان .167-174
26- بودون، ریمون، منطق اجتماعی (روش تحلیل مسایل اجتماعی)، عبدالحسین نیک گهر، جاویدان، تهران، 1370، صفحه .17
فهرست منابع
1ـ آشوری، داریوش (1370)، دانشنامه سیاسی، تهران، مروارید
2ـ از کمپ، استوارت، (1369)، روانشناسی اجتماعی کاربردی، فرهاد ماهر، مشهد، آستان قدس رضوی
3ـ پالمر، مونتی، اشترن، گایل، چارلز، (1372)، نگرشی جدید به علم سیاست، منوچهر شجاعی، تهران وزارت خارجه دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی
4ـ پللو (1370)، شهروند و دولت، ابوالفضل قاضی، تهران
5ـ دال، رابرت، (1364)، تجزیه و تحلیل جدید سیاست، حسین ظفریان، تهران
6ـ دوورژه، موریس (1357)، احزاب سیاسی، رضا علوی، تهران، امیرکبیر
7ـ کوئن، بروس، (1370) درآمدی به جامعهشناسی، محسن ثلاثی،تهران، فرهنگ معاصر
8- Britanica,vol4,1994.
9- Burgess,6.Robert,An Interoduetion to sociology,London,1975.
10- Burnnheim,John,Is Democracy Possible The alternative to eloctoral politics, cambridge, polidy press, 1985.
11- Dowse Robert E. and hughs,Jhon.A.,polidical sociology London,1975.
12-EncycLopedia Americana , 1995,Vol10.
13- kaplan and venzky (1994),"Literacy and voting behavior" social science research, vol 23.
14- Reynolds, H.T. Politics and comon man, An Introduction political Behavior , the Doesey press, USA,1979.
15ـ بودون، ریمون (1370) منطق اجتماعی (روش تحلیل مسایل اجتماعی)، عبدالحسین نیک گهر تهران، انتشارات جاویدان
من نمیدونم تو همون تالار مشخص شده دیگه