کمی هم به خودتان گیر دهید!

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]کمی هم به خودتان گیر دهید![/h]



سکانس اول:
مجلس سخنرانی علمی: بسیاری پزشکان و متخصصان دور هم در همایشی پیرامون مضرات سیگار، قلیان و ... صحبت می کنند. بعد از جلسه در خارج از محوطه پزشکی در حال سیگار کشیدن است ...

سکانس دوم:
در یکی از مساجد تهران، منبری بالای منبر از نداشتن حب دنیا و نکوهش از مال اندوزی و اسراف و تجمّلات صحبت می کند، چند سال بعد در مراسم عروسی فرزندش یا در یک جریان سیاسی کاشف به عمل می آید که بله! چه ریخت و پاش و اسرافی انجام می شود و چه کاخ نشین قهّاری است ... مذمومیّت اسراف و تجمل گرایی و ... مال دیگران است نه برای خود ...

سکانس سوم:
پدری به خاطر دروغی که فرزندش به او گفته است او را تنبیه کرده است، تلفن زنگ می زند، پدر به مادر می گوید: اگر فلانی بود بگو نیستم و بچه مات و مبهوت به پدر نگاه می کند ...

هزاران سکانس دیگر در نمونه های دیگر را می توان مثال زد از اینکه فقط و فقط نشسته ایم و دیگران را نصیحت می کنیم، این کار را بکنید و این کار را نکنید؛ خودمان را به کلی فراموش کرده ایم ...
و قرآن چه زیبا تذکر می دهد: «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ»
آیا مردم را به نیكى فرمان مى ‏دهید و خود را فراموش مى ‏كنید، با اینكه شما كتاب [خدا] را مى ‏خوانید؟ آیا [هیچ‏] نمى ‏اندیشید؟ (آیه 44 بقره)
فقط حرف نزنیم، فقط دیگران را مقصر ندانیم، اگر پیکان انگشت اشاره مان به دیگران است حواسمان باشد که 4 انگشت دیگر خودمان را نشانه گرفته اند ....​

احساس می کنیم همه چیز را می دانیم و دانای کل هستیم و اصلاً نیازی به تذکر نداریم، اگر هم از سوی کسی نقد شویم یا تذکری به ما داده شود، صدایمان را بالا می بریم و خیلی حق به جانب می گوییم: چرا من؟ من که همه کارم درست است!
خودمان را ظاهر الصلاة نشان می دهیم در حالی که پایبند واقعی و عملی به معروف نیستیم و پایش بیافتد از سفره ی محرمات از دروغ و رشوه و خیانت در امانت و ... گرفته تا تهمت و غیبت و... خود را بی بهره نمی کنیم و غم انگیزی داستان این جا پر رنگ تر می شود که با این حالمان در برابر دیگران خود نمایی می کنیم و در برابر کوچک ‌ترین لغزش آنان عکس العمل نشان می دهیم و چنان دیگران را با انگشت نشان می دهیم و خود را به رخ آن ها می کشیم که بیا و ببین!
فقط و فقط حرف می زنیم اما دریغ از یک ذره عمل ؛ «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ، كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ» اى كسانى كه ایمان آورده ‏اید، چرا چیزى مى ‏گویید كه انجام نمى‏ دهید؟ نزد خدا سخت ناپسند است كه چیزى را بگویید و انجام ندهید. (آیات 2 و 3صف)
البته اشتباه نشود و سوء استفاده نکنیم بر اینکه: حالا که ما خودمان درست نیستیم پس موضوعی مثل امر به معروف معنایی پیدا نمی کند، یا پدر و مادر در راه تربیت فرزندشان تلاش نکنند و ...
مقصود این است کهفقط حرف نزنیم، فقط دیگران را مقصر ندانیم، اگر پیکان انگشت اشاره مان به دیگران است حواسمان باشد که 4 انگشت دیگر خودمان را نشانه گرفته اند ....
عامل به معروف باشیم و مطمئن باشیم که اگر عامل به نیکی ها و معروفات باشیم همه چیز درست می شوند، خود را اصلاح کنیم، هم امر به معروف کنیم و هم پذیرای امر به معروف دیگران باشیم ...
 
بالا