شهر هرت اینجا نیست!
شهر هرت اینجا نیست!
شهر هرت جائی است که :
رنگهای رنگین کمان همه مکروهند و رنگ سیاه مستحب.
اول ازدواج می کنند بعد همدیگر رو می شناسند.
بهشت آن زیر پای مادرانی است که حقی از زندگی و فرزند و همسر ندارند.
درخت ها علت اصلی ترافیک اند برای همین بریده می شوند تا ماشین ها راحت تر برانند.
کودکان زاده می شوند تا عقده های پدرها و مادرهاشان را درمان کنند.
شوهر ها انگشتر الماس برای زنانشان می خرند اما حوصله ۵ دقیقه قدم زدن با او را ندارند.
با میلیاردها پول بعد از ماه ها فقط می توان برای مردم مصیبت دیده، چند چادر برپا کرد.
خنده نشان از جلف بودن دارد.
مردم سوار تاکسی می شوند تا زود برسند سر کار تا کار کنند و پول تاکسی شونو در بیارند.
نصف مردمش زیر خط فقرند
گریه محترم و خنده محکوم است.
وطن هرگز مفهومی ندارد و باعث ننگه، پس میرویم ترکیه و دوبی و اروپا و آمریکا و… را آباد میکنیم.
هرگز آنچه را بلدی نباید به دیگری بیاموزی.
وقتی می روی مدرسه کیفتو می گردند، مبادا آینه داشته باشی.
دوست داشتن و دوست داشته شدن احمقانه، ابلهانه و …. است.
توی فرودگاه برادر و پدرتو می تونی ببوسی اما همسرتو نه …..
وقتی از دختر می پرسند می خواهی با این آقا زندگی کنی می گوید: نمی دونم هر چی بابام بگه.
وقتی می خواهی ازدواج کنی ۵۰۰ نفر رو دعوت می کنی و شام میدی تا بروند و از بدی و زشتی و نفهمی و بی کلاسی تو کلی حرف بزنند.
هر روز توی خیابون شاهد توهین به مادرها و دخترها هستی ولی کاری ازدستت برنمیاد.
مردمش پولشان را توی چاه میریزند و دعا میکنند که خدا آنها را از فقر نجات بدهد.
به بعضی از بیسوادها میگویند پروفسور.
ساق پا پیدا و موی سر پوشیده است!!
در آن دلال و دزد به مهندس و دکتر فخر می فروشند.
مردگان مقدسند و از زنده ها محترم ترند.
شهر هرت اینجا نیست!
شهر هرت جائی است که :
رنگهای رنگین کمان همه مکروهند و رنگ سیاه مستحب.
اول ازدواج می کنند بعد همدیگر رو می شناسند.
بهشت آن زیر پای مادرانی است که حقی از زندگی و فرزند و همسر ندارند.
درخت ها علت اصلی ترافیک اند برای همین بریده می شوند تا ماشین ها راحت تر برانند.
کودکان زاده می شوند تا عقده های پدرها و مادرهاشان را درمان کنند.
شوهر ها انگشتر الماس برای زنانشان می خرند اما حوصله ۵ دقیقه قدم زدن با او را ندارند.
با میلیاردها پول بعد از ماه ها فقط می توان برای مردم مصیبت دیده، چند چادر برپا کرد.
خنده نشان از جلف بودن دارد.
مردم سوار تاکسی می شوند تا زود برسند سر کار تا کار کنند و پول تاکسی شونو در بیارند.
نصف مردمش زیر خط فقرند
گریه محترم و خنده محکوم است.
وطن هرگز مفهومی ندارد و باعث ننگه، پس میرویم ترکیه و دوبی و اروپا و آمریکا و… را آباد میکنیم.
هرگز آنچه را بلدی نباید به دیگری بیاموزی.
وقتی می روی مدرسه کیفتو می گردند، مبادا آینه داشته باشی.
دوست داشتن و دوست داشته شدن احمقانه، ابلهانه و …. است.
توی فرودگاه برادر و پدرتو می تونی ببوسی اما همسرتو نه …..
وقتی از دختر می پرسند می خواهی با این آقا زندگی کنی می گوید: نمی دونم هر چی بابام بگه.
وقتی می خواهی ازدواج کنی ۵۰۰ نفر رو دعوت می کنی و شام میدی تا بروند و از بدی و زشتی و نفهمی و بی کلاسی تو کلی حرف بزنند.
هر روز توی خیابون شاهد توهین به مادرها و دخترها هستی ولی کاری ازدستت برنمیاد.
مردمش پولشان را توی چاه میریزند و دعا میکنند که خدا آنها را از فقر نجات بدهد.
به بعضی از بیسوادها میگویند پروفسور.
ساق پا پیدا و موی سر پوشیده است!!
در آن دلال و دزد به مهندس و دکتر فخر می فروشند.
مردگان مقدسند و از زنده ها محترم ترند.