کافیست انار دلت ترک بخورد...! دلم میخواد برگردم پیشت....

دانشجوي كامپيوتر

دستیار مدیر تالار هنر
کاربر ممتاز
خدایا منو از خودت رها نکن // خوشحالم در این تاپیک منم سهمی داشته باشم.

خدایا منو از خودت رها نکن // خوشحالم در این تاپیک منم سهمی داشته باشم.

"مرغ زیرک چون به دام افتد توکل بایـــــــدش" :gol:



از امام علی(ع) پرسیدند که بزرگترین گناه کبیره کدام است؟

امیرالمومنین(ع) در پاسخ فرمودند:
مایوس و ناامید شدن از رحمت الهی.



در مشهد مطرب آلوده و خیلی بد بوده بنام کریم تار زن. همیشه تارش سر شونش بوده روزی در مسیری که می رفت،توی راه دید جمعیت خیلی زیادی جمع شدند دم بازار فرش فروشای مشهد

پرسید اینجا چه خبره ؟گفتن که آسید هاشم نجف آبادی اینجا منبر میره. کریم تار زن یه مرتبه با خودش گفت که این همه مردم که اینجا جمع شدند، ماهم بریم ببینیم این چی می گه که این قدر

مردم جمع میشن. وارد مسجد شد. شلوغ بود. همون دم در جایی که مردم کفشاشون رو در میارن زانو زد و نشست. مرحوم آسید هاشم رو منبر نشسته بود.بحثش در مورد توبه و رحمت و مغفرت

حق بود. با لحن شیرینی که داشت شروع کرد این ابیات معروف رو خوندن:

باز آی باز آی هر آنچه هستی باز آی

گر کافر و گبر و بت پرستی باز آی

این درگه ما درگه نومیدی نیست

صد بار اگر توبه شکستی باز آی

تارزن شروع کرد گریه کردن. دستشو بلند کرد. صدا زد آی آقا یه سوال دارم ازت. سرها برگشت عقب ببینن اون کیه. دیدن مطربه اومده. آلودهه اومده. خوب سوالت چیه؟ بپرس. گفت رو منبر از قول خدا

«داری می گی باز آی باز آی هر آنچه هستی باز آی» سوالم اینه که اگه من آلوده برگردم رام می ده؟ آخه من خیلی بدم.

گفت عزیز دلم خدا در خونشو برا تو وا کرده. منم برا تو منبر رفتم. خدا این مجلسو برا تو آماده کرده. کریم تارشو بلند کرد زد زمین. تار شکست. گفت آقای نجف آبادی قیامت شهادت بده که من آمدم

آشتی کردم.

یکی از علمای بزرگ مشهد می فرمود کار این تارزنه به جایی رسید هر که در مشهد یه حاجت سختی داشت صبح میومد پیش این تارزنه می گفت آقا امروز رفتی حرم امام رضا سفارش ما رو بکن

می رفت سفارش می کرد امام رضا حرف این مطربه رو می خرید.

یک جایی خوندم که رحمت خدا خیلی زیاده. خدا ۱۰۰ قسمت رحمت داره یه قسمتشو بین همه موجودات هستی تقسیم کرده تمام این محبتا به برکت اون یکیه ۹۹ تای دیگه هم تو قیامت تقسیم میکنه. عجب خدایی داریم ما حیف که قدر نشناسیم ..
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman, times, serif]منم زیبا.....که زیبا بنده ام را دوست میدارم...
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید...
ترا در بیکران دنیای تنهایان...
رهایت من نخواهم کرد...
رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود...
تو غیر از من چه میجویی؟
تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟
تو راه بندگی طی کن عزیزا من خدایی خوب میدانم...
تو دعوت کن مرا با خود به اشکی ...یا خدایی میهمانم کن...
که من چشمان اشک آلودات را دوست میدارم...
طلب کن خالق خود را بجو مارا تو خواهی یافت...
که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو ...
وصل عاشق و معشوق هم آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد...
تویی زیباتر از خورشید زیبایم...تویی والاترین مهمان دنیایم...
که دنیا بی تو چیزی چون تورا کم داشت...
وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم...
مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟
هزاران توبه ات را گرچه بشکستی...ببینم من تورا از درگهم راندم؟
که میترساندت از من؟رها کن آن خدای دور...
آن نامهربان معبود...آن مخلوق خود را...
این منم پروردگار مهربانت...خالقت...اینک صدایم کن مرا...


[/FONT]

[FONT=times new roman, times, serif]با قطره اشکی به پیش آور دو دست خالی خودرا... با زبان بسته ات کاری ندارم...
لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم...
غریب این زمین خاکی ام...آیا عزیزم حاجتی داری؟
بگو جز من کس دیگر نمیفهمد...به نجوایی صدایم کن...بدان آغوش من باز است...
قسم بر عاشقان پاک با ایمان...
قسم بر اسبهای خسته در میدان...
تو را در بهترین اوقات اوردم...
قسم بر عصر روشن ، تکیه کن بر من...
قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور...
قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد...
برای درک آغوشم,شروع کن,یک قدم با تو...
تمام گامهای مانده اش با من...
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید...
ترا در بیکران دنیای تنهایان...رهایت من نخواهم کرد...


[/FONT]

 

mahdis.

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه شبی است!


چه لحظه‌های سبک و مهربان و لطیفی،



گویی در زیر باران نرم فرشتگان نشسته‌ام.



می‌بارد و می‌بارد و هر لحظه بیش‌تر نیرو می‌گیرد.




هر قطره‌اش فرشته‌ای است که از آسمان بر سرم فرود می‌آید.



چه می‌دانم؟



خداست که دارد یک ریز، غزل می‌سراید؛



غزل‌های عاشقانه‌ی مهربان و پر از نوازش.



هر قطره‌ی این باران،



کلمه‌ای از آن سرودهاست.



دکتر شریعتی


 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
خدایا! هر چه خواستم از تو به من عطا کن و حوائج مرا برآور و از اجابت نومید مکن، چون تو خود وعده دادی که دعای مرا مستجاب کنی و خواسته های من از تو محجوب نگردد. هرچه شایسته من است در دنیا و آخرت عطا فرما، به یاد داشته یا فراموش کرده باشم، ظاهر کنم یا پنهان دارم، آشکارا گویم یا به خفیه با تو در میان نهم.
و مرا در همه حال بنده شایسته گردان که از تو سوال کنم و به مطلوب خود برسم، چون آن را از تو خواستم و از خواسته ی خود محروم نشوم، چون توکل بر تو کردم.
 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
نامه عاشقانه خداوند

پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند و تمام وجودت لرزید

گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی

اما به من شک داشتی


احزاب10


تا زمین با آن وسعت بر تو تنگ آمد

پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی

و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری،

پس من به سوی تو بازگشتم

تا تو نیز به سوی من بازگردی،

که من مهربانترینم در بازگشتن..!


توبه 118



:heart::heart::heart::heart::heart::heart::heart:

 

پسر بهاری

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نامه ای از طرف خداوند به همه انسانها

نامه ای از طرف خداوند به همه انسانها

سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من ، نه تو را رها کرده‌ام و نه ، با تو دشمنی کرده‌ام(ضحی ۱-۲)

افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را که مرا به سخره گرفتی. (یس۳۰)

و هیچ پیامی از پیام هایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی.(انعام ۴)

و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام(انبیا ۸۷)

و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری. (یونس ۲۴)
و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری (حج ۷۳)

پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشم هایت از وحشت فرو رفتند وتمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم می کنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی .( احزاب ۱۰)

تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ، که من مهربان ترینم در بازگشتن. (توبه ۱۱۸)

وقتی در تاریکی ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من می‌مانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی.(انعام ۶۳-۶۴)

این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شده‌ای. (اسرا ۸۳)

آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟ (سوره شرح ۲-۳)

غیر از من خدایی که برایت خدایی کرده است ؟ (اعراف ۵۹)

پس کجا می روی؟ (تکویر۲۶)





 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
پــــروانــه مــن

آن کس که شکست بـــال پــرواز تــو را


مـی دانست که خاطـرات پــرواز تــو را خواهــد کشت


ولی خبــر نــداشت که تــو خــدایی مهربــان داری


که خودش بــال و پــرت خواهــد شــد...


 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
مراقب دستمـــان که کلیک میکند
و چشمانمان که نظاره می کند باشیم
" کل اولئـــک کان عنـــه مسئــــولا "
و بدانیم و آگاه باشیـــم که
خــــ♥ـــدا
هم یک کاربــــر همیشــــه " آنلاین " است....


 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
غم موهایم را داشتم که یکدست و لخت نیست که میریزد
و چقدر ناسپاسی ات کردم

و ندیده بودم کودکی که موهایش را شیمی درمانی برده است

ولی ایمانش به تو ازمن بیشتر است و میخندد

و میخند و راضیست به رضای تو

و من چه ناسپاسم
 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
بـوی نـاب بهشـت مـی دهـد همـه ی نام های قشـنگ تـو

می گذارمشان روی زخـم های د ل م ..

گفته بودی اَلجَبّـار

یعنی کسی که جبران مـی کند همه یشکستگی های دلت را[SIZE=+0]

گفته بودی المصور

[/SIZE]
[SIZE=+0]یعنی کسی که از نـو مـی سازد[/SIZE][SIZE=+0]همه ی آنچه را ویـران شده است درون دلت

گفته بودی الشافی
[/SIZE]
[SIZE=+0]

یعنی کسی که شفا مـی دهد

تمـام
[/SIZE]
[SIZE=+0]زخم های عمیق و ناعلاج را[/SIZE][SIZE=+0]

هوای دلـم سبک می شود با زمزمـه ی نام های زیبایت

[/SIZE]
نفـس میـکشم در هوای مهربانی های نابت ..

:heart::heart::heart:خطاهامو که بخشیدی ... توان بخشش خودمو به خودمم بده خدا جانم:heart::heart::heart:
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
یه جوونی تو بنی اسرائیل بیست سال اهل طاعت و بندگی بود، شیطون دلشو برگردوند. بهش گفت چه خبرته؟ جوونه بیست سال معصیت کرد بعد از اون وسوسه اومد جلو آینه خودشو نگاه کرد دید موی سرو صورتش کم کم داره سفید میشه.
گفت خدایا بیست سال طاعت کردم، بیست سال هم معصیتتو انجام دادم. رومم نمیشه بهت بگم دوباره منو قبول می کنی یا نه؟ با این آلودگی هایی که داشتم با این گند کاریایی که کردم بازم دستمو می گیری؟چه مهربونی ای خدا!
خطاب رسید، ندایی به گوش این بنده آلوده اومد.بنده من! «أحبَبتَنا فأحبَبناکَ» با ما دوستی کردی ما هم باهات دوستی کردیم. «تَرَکتَنا فتَرَکناک» مارو ترک کردی ما هم ترکت کردیم. اما «عَصَیتَنا فأمهَلناکَ» وقتی گناه میکردی ما مهلتت دادیم، عذابت نکردیم، زمینت نزدیم، به بلا دچارت نکردیم. «فإ رَجَعتَ إلَینا قَبِلناکَ» حالا اگه برگردی ما قبولت می کنیم. ما به گذشتت نگاه نمی کنیم.


خدایا منم شرمنده ام.....من فقط معصیت کردم.....هیچ وقت بندگی نکردم.......ممنونم.....ممنونم که هنوز من رو به حال خودم رها نکردی.
 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی آدم از پروردگارش کلماتی را دریافت کرد و با آنها توبه نمود

خدا به پذیرش توبه اش اکتفا نکرد

بلکه در مقایسه با گذشته او را مشمول الطاف و توجهات بیشتر خود ساخت زیرا او رحیم است.


به این وسیله حضرت آدم آموخت که اگر مجددا بسوی خدا بازگشت نماید

به مقام نخستینش و بلکه بالاتر خواهد رسید


اما اگر از توبه کردن ابا کند و همچنان از نفسش پیروی نماید از نعمات الهی محروم مانده و به هلاکت می افتد.

بخشی از تفسیر آیه 37 سوره بقره
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
توبه ميكنم ، خدا
ای خدای مهربان من ، دوباره توبه میكنم ، ولی نه از گناه خویش ،
بلكه ازنیایشم ، عبادتم ،ازدعای خویش و توبه میكنم من ازنمازخویش ای خدا .
از آن نماز خسته ام كه دل به صد هوا دوید و در حضور مهربان تو،
ناز صد نگار را كشید و عشق را ندید ، ازآ ن نماز ای خدا توبه میكنم .
از آن قنوت هم خدای مهربان ، كه كردم از تمام آسمان لطف تو طلب ،
سكه ای و مركبی و خانه ای برای خویش و بود در كنار من كسی
كه خسته و گرسنه بود و هم غریب ، هیچ یاد ازو نكرد این دلم . . .
خدا از آن قنوت توبه میكنم
از آن ركوع از آن سجود از آن دو چشم پر ز خواب از آن نماز بی صواب ،
از آن دعای حبس گشته در حباب زندگی ، نه بندگی . . . .
ای خدا ، من از نماز خویش توبه میكنم .
خدای من ، خدای مهربان من ، و توبه میكنم از آن گرسنگی و تشنگی ز روزه ام ،
نبود آنچه خواستی نبود در سزای تو و یا نبود لحظه لحظه اش برای تو .
درآن بهارعشق وبارش بهانه های بخششت به روی شاخ وبرگهای خاك خورده ی دلم ،
فقط قرار بود كه خویش را به زیر بارشش سپارم و دگر تو كار خود كنی ،
ولی به زیر سقف دلسپرده های این جهان پست و خسته ، جستم و
چه زود جمع كردم از چهار سوی ، خویش را
مباد تا كه قطره ای مرا تر از لطافت بهشت بی ریای عاشقان كند
مرا ببخش ای خدا كه باز توبه میكنم .
ولی خدای مهربان ، فقط همین دو قطره اشك را ز من پذیر،
كه هست این دو قطره اشك هستی ام ، نیایشم ، بهانه ای برای بخششم ،
هدیه ای برای پیشگاه تو نبود جز همین دو قطره اشك سرد جاری از دو گونه ام .
مرا ببخش ای خدا از این دو قطره اشك نیز توبه میكنم
 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای کسانی که ایمان آورده اید از صبر و نماز یاری جویید زیرا خدا با صابران است.

قران کریم -آیه153-سوره بقره

صبر به معنی نفوذناپذیری و پایداری در مقابل انگیزه های نادرست و فشارهای درونی است.

تا انسان از قید عادتهای رفتاری غلط آزاد نشود به کمال نمیرسد.
 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
*من توبه پذیر مهربانم*

بخشی از آیه 160 بقره

اگر انسان به راه حق بازگردد

من (خداوند) نیز به سوی او برمیگردم

و مجددا نعمت هایی را که قطع کرده ام به او میدهم

کلمه ی *من* *رابطه ی مستقیم و نزدیک خدا را با شخص توبه کننده* نشان میدهد

و تواب به معنی *بسیار بازگشت کننده* روح امید را در انسان به جوش می آورد

و سرانجام کلمه ی رحیم لطف خاص و محبت بیشتر خدا را نشان میدهد.

 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
توبه چه کسانی پذیرفته نیست؟پاسخ:توبه همه توبه‏‎کاران قبول است،

مگر دو نفر:

یکی توبه گنه‎کاری که در توبه کردن امروز و فردا می‏‎کند، تا لحظه مرگش فرا رسد

و دوم توبه کافر بعد از مردنش.[۱]

[۱]. ترجمة المیزان :ج۴/ص۳۸۳



 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
ITDeveloper همین دو کلمه برای هدایت بشر کافیست! تالار اسلام و قرآن 0

Similar threads

بالا