چيزي كه بايد بيشتر ياد بگيريم ...

arashpak

عضو جدید
کاربر ممتاز
راستش بعضي بيماري ها و جود داره كه نقش بيمار در بهبود و درمانش خيلي مهمتر از پزشك يعني اينكه خود بيمار بايد بتونه خوب و دقيق توضيح بده كه مشكلش چيه تا پزشك صحيح ترين تصميم رو بگير ..
.
و چون هيچ ادم كاملي كه عاري از عيب باشه پيدا نمي شه ...
پس هر يك از ما ممكنه از بعضي بيماري هاي شخصيتي و روحي يا فكري رنج ببريم كه شايد خودمون هم از وجودش نا اگاه باشيم ... يا اينكه مي دونيم ولي تا حالا اقدامي براي برطرف كردنش نكرديم
و همه ما مي دونيم براي ساختن يه جامعه سالم بايد از خودمون شروع كنيم و خودمون را عاري از هر بيماري سازيم .
خوب همه اينا رو گفتم كه به نقش گفتگو در زندگي شخصيمون اشاره كنم چيزي كه در عين سادگي يكي از مشكلات جامعه ماست ...




اخرين باري كه از گفتگوتون با يه نفر ديگه لذت برديد كي بوده ؟
اصلا تا حالا شده با خودتون صادقانه و بي غل و غش حرف بزنيد ؟
و اينكه شده كلا فكرو نظرتون بعد از حرف زدن با يه نفر ديگه درمورد موضوعي كاملا و صادقانه تغيير كنه ؟ ....؟؟؟


موقع خوندن از اهنگ متن لذت ببريد

اهنگ متن : در م دام دام ددام درم دام درم دام دام دام ...
 

spow

اخراجی موقت

همین حالا
ممنون
 

spow

اخراجی موقت
گاهي وقتها ازدرست فكر كردن به بعضي مسايل طفره مي ريم به هر دليلي ؟
ميدوني يه فكر ديگه كه بتونه ذهنت رو به چالش بكشه چقدر موثر ؟

ارش الان درحد انفجار با چالشهایی مواجهم که بعضیاشون بزودی حل میشن بعضیاشون مثل زمان هیچوقت حل نمیشن فقط باید راهی برای تطابق با اونا پیدا کنیم
ممنون
 

arashpak

عضو جدید
کاربر ممتاز
ارش الان درحد انفجار با چالشهایی مواجهم که بعضیاشون بزودی حل میشن بعضیاشون مثل زمان هیچوقت حل نمیشن فقط باید راهی برای تطابق با اونا پیدا کنیم
ممنون

حالا كه اينطور منم ممنون

اما تا حالا به اين فكر كردي كه چرا بعضي قدرت ابراز عشق رو ندارند ؟
 

spow

اخراجی موقت
حالا كه اينطور منم ممنون

اما تا حالا به اين فكر كردي كه چرا بعضي قدرت ابراز عشق رو ندارند ؟

خب بهتره از خودش بپرسی ولی
میتونه دلایل متفاوتی داشته باشه
اصلا طرف عشقی داره که ابراز کنه؟
قدرت بیانش رو نداره؟
شرایط اینجوری ایجاب میکنه؟
وشاید ترس
وووو
نمیدونم....زیاد تونخ اینجورچیزا نبودم من....بهتره از اساتید فن بپرسی:surprised::gol:
 

spow

اخراجی موقت
وقتی بچه بودم، مادرم همیشه عادت داشت از من بپرسه که کدام عضو مهمترین عضو بدن است. در طول سالیان متمادی، جواب هایی می دادم و همیشه تصورم این بود که بالاخــره جـــواب صــحیح را پیدا می کنم.
بزرگتر که شدم، به فکرم رسید که صدا برای ما انسان ها خیلی مهم است. پس در جواب مادرم گفتم: "مـامـان، فـکر می کنم گوش ها مهمترین عضو بدن هستند". اما مادرم گـفت: "نـه پـــسرم، اشتباه می کنی. خیلی آدما ناشنوا هستند. بازم برو فکر کن، بعدا" ازت می پرسم."
چند سال گذشت و قبل از اینکه مادرم سوالش را تکرار کند، دوباره شروع کردم به فکر کردن و این طور نتیجه گیری کردم که بالاخره جواب صحیح را پیدا کردم. پس به مادرم گفتم: "مامان، بالاخره فهمیدم کدوم عضو مهمتره. چشم، چشم از همه اعضای بدن مهمتره."
مادرم نگاهی به من انداخت و گفت: "خیلی خوب داری همه چیز رو یاد می گیری، اما بازم جوابت صحیح نیست، چون خیلی آدما نابینا هستند. بازم برو فکر کن، بعدا" ازت می پرسم."
از قرار معلوم بازم اشتباه کرده بودم. اما دست از تلاشم برنداشتم، چون مادرم هر چند سال یکبار این سوال را از من می پرسید و هر بار که جواب می دادم، طبق معمول می گفت: "نه پسرم جوابت درست نیست، ولی خوشحالم. چون داری هر سال باهوش تر میشی."
تا اینکه سال قبل، پدربزرگم مرد و این مسئله ای بود که قلب همه ما را به درد آورد. همه داشتیم گریه می کردیم. حتی پدرم هم گریه می کرد. وقتی که می خواستیم برای آخرین بار پدربزرگ را ببینیم و با او خداحافظی کنیم، مادرم رو به من کرد و گفت: "عزیز دل من، هنوزم نفهمیدی که مهمترین عضو بدن کدومه؟"
از اینکه مادرم درست در چنین لحظه ای این سوال را از من پرسید سخت تعجب کرده بودم. همیشه فکر می کردم این یک بازی بین من و مادرم است. مادرم که تعجب را در صورت من دید، گفت: "این سوال خیلی مهمه. اگر به این سوال جواب بدی، اونوقت می فهمم که معنی واقعی زندگی رو فهمیدی."
"در این چند سال هر وقت ازت می پرسیدم مهمترین عضو بدن کدومه، هر بار بهت می گفتم که داری اشتباه می کنی و همیشه هم مثالی میزدم که بفهمی چرا جوابات اشتباهه. اما امروز همون روزیه که باید درس مهمی یاد بگیری."
بعد نگاهی به من انداخت. نگاهی که تنها در یک مادر دیده می شود. به چشمان خیس از اشکش نگاه کردم. مادرم گفت:"عزیز دلم، مهمترین عضو بدن، شانه های توست".
گیج و متحیر پرسیدم: "چرا، چون سر روی آن قرار دارد"؟ اما مادرم در جواب گفت:"نه برای اینکه وقتی دوست یا همسرت ناراحت است و گریه می کنه، سرش رو روی شونه های تو میذاره. عزیز دلم، هر کسی توی این دنیا به یک شونه نیاز داره که برخی مواقع سرش رو روی اون بذاره. فقط دعا می کنم تو هم دوست یا همسری داشته باشی که در هنگام نیاز سرت را روی شانه هایشان بگذاری و گریه کنی تا کمی تسلی پیدا کنی".
همانجا و همان لحظه بود که دریافتم مهمترین عضو بدن نه تنها خودپسند است، بلکه در برابر غم و اندوه سایرین خود را مسئول می داند و با آنها همدردی می کند!!
خوشا به حال کسانی که شانه ای برای گریستن دارند و بدا به حال کسانی که از این نعمت بی بهره هستند.
 

arashpak

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب بهتره از خودش بپرسی ولی
میتونه دلایل متفاوتی داشته باشه
اصلا طرف عشقی داره که ابراز کنه؟
قدرت بیانش رو نداره؟
شرایط اینجوری ایجاب میکنه؟
وشاید ترس
وووو
نمیدونم....زیاد تونخ اینجورچیزا نبودم من....بهتره از اساتید فن بپرسی:surprised::gol:

نه دارم جدي مي گم ...
چرا ؟
مي خوايم گفتگو كنيم ديگه چيزي كه بايد بيشتر ياد بگيريم ...
درسته حتما دليلي داشته ...اما چه دليلي از دوست داشتن بالا تر ؟
 

spow

اخراجی موقت
نه دارم جدي مي گم ...
چرا ؟
مي خوايم گفتگو كنيم ديگه چيزي كه بايد بيشتر ياد بگيريم ...
درسته حتما دليلي داشته ...اما چه دليلي از دوست داشتن بالا تر ؟

ارش جان قبول
ولی وقتی فقط به عنوان یک ناظر با این مسئله مواجه شدم تا حالا نمیتونم جواب بهتری بهت بدم
شاید من تو عمرم عاشق کسی نشدم تا ابراز عشق رو از طرف خودم یا طرف مقابلم محک بزنم برا همین دید خوب وجواب مناسبی برای پرسشت جز همون دید کلی ندارم رفیق
 

arashpak

عضو جدید
کاربر ممتاز
ارش جان قبول
ولی وقتی فقط به عنوان یک ناظر با این مسئله مواجه شدم تا حالا نمیتونم جواب بهتری بهت بدم
شاید من تو عمرم عاشق کسی نشدم تا ابراز عشق رو از طرف خودم یا طرف مقابلم محک بزنم برا همین دید خوب وجواب مناسبی برای پرسشت جز همون دید کلی ندارم رفیق

دوتا ببخشيد اول اينكه يه اسم بووووگو راحت باشه صدات بزنيم
دوم اينكه رو راست باش تا حالا دختري نديدي كه به دلت بشينه ؟ مگه ميشه ؟
 

spow

اخراجی موقت
دوتا ببخشيد اول اينكه يه اسم بووووگو راحت باشه صدات بزنيم
دوم اينكه رو راست باش تا حالا دختري نديدي كه به دلت بشينه ؟ مگه ميشه ؟

همون اسپاو رو بگو فک کنم این بهتره
چرا
الحمدا....چیزی که زیاده دخترای خوب وبا کمالات وفهمیده وتو دل برو هستش
ولی
چیزی که مانعه چالشهاییست که وقتی برام برای رسیدن به این کارا نمیزاره
راسیتش فعلا این خونه صاحب نداره:D
 

arashpak

عضو جدید
کاربر ممتاز
همون اسپاو رو بگو فک کنم این بهتره
چرا
الحمدا....چیزی که زیاده دخترای خوب وبا کمالات وفهمیده وتو دل برو هستش
ولی
چیزی که مانعه چالشهاییست که وقتی برام برای رسیدن به این کارا نمیزاره
راسیتش فعلا این خونه صاحب نداره:D

دوست خوب ...يعني به قول خودتون اين كارهاتون ( چالش هاتون ) كه براي شما تصميم مي گيرند كي و چه كسي رو دوست داشته باشيد ؟
حالا بماند اما من تا دلت بخواد از اين عشق هاي زود گذر داشتم همه مدلي ..يه طرفه دو طرفه ...يه طرفه از نو ع اونوري ..
خلاصه سرت رو درد نيارم ...اما گاهي وقتها هم بود با اينكه از كسي خوشم مي ومده اما ترجيح دادم باش حرف نزنم او شروع كنه ؟
مي دوني چرا ؟
 

آذرتاش

عضو جدید
این تاپیک را اینطوری میزدی راحت تر نبود؟
لطفا درمورد نقش گفتگو در زندگي شخصيمون كه در عين سادگي يكي از مشكلات جامعه ماست توضیح بدهید
اخرين باري كه از گفتگوتون با يه نفر ديگه لذت برديد از چه موضوعی گفتگو میکردید ؟
شما تا چه حد با خودتون صادقانه و بي غل و غش حرف میزنید؟
آیا گفتگو با دیگران در تغییر اندیشه شما موثر میشود؟

 

آذرتاش

عضو جدید
تا اینجای این تاپیک را که خواندم شما همش سئوالهای جدید میپرسی و خودت بحث را به حاشیه میکشانی . اصلآ موضوع تاپیک فراموش شد و حرفها و گفتگو های جدید هی پشت سر هم میاد. شما هم داری پا به پای جوابها سئوالات تازه ای پیش میکشی. آیا من اشتباه برداشت کردم؟
 

Similar threads

بالا