چوپان، گرگ، گوسفند و سگ

*Essi*

اخراجی موقت
چگوارا در یکی از نوشته هایش گفته:


از ديد انسان ها ، سگ ها حيوانات وفاداري هستند كه زحمت فراواني براي صاحبشان مي كشند .


ولي از ديد گرگ ها ، سگها خود فروختگاني هستند خيانتكار كه براي اينكه در رفاه بيشتر باشند حتي در قلاده هم حاضرند براي صاحبشان دست به هر عملي بزنند.
.
.
.
در باب ماجراهای چوپان، گرگ، گوسفند و سگ نویسندگان و شعرای بسیاری، مطالبی جالب و قابل تامل ارائه کرده اند.


ربط دادن آن به جامعه انسانی به صورت تمثیلی و.....


من در این تاپیک شعرها و داستانک هایی در این رابطه را ارائه میکنم، امیدوارم مورد پسند و استفاده دوستان قرار بگیرد و شاید کمی اندیشیدن....:gol:
 

*Essi*

اخراجی موقت
حسین مبارکی :


گوسفند ها منتظرند
تا بیاید چوپان
و آنها را با خود ببرد از اینجای تنگ
و تا غروب آزاد باشند در دشت
هوای تازه
تا دل سیر خار و برگ و جفتکی



ولی نمیدانند که چوپان نمی آید
و رفته برای آنها مشتری بیاورد
قصاب بود
گوسفندها در فکر بازی
قصاب در فکر ران آنها


و من در فکر اینم چرا
چون چوپان در فکر کار دیگریست و بس .....
 

*Essi*

اخراجی موقت
ابراهیم رئیسی :


روزگار بدی است.
چوپان با گرگ پیمان میبندد، سگ با گله....

گرگ گوسفند میچراند و چه تلخ سگ را میخنداند.

چوپان که دروغگو بود، سگ و گرگ را نمیدانم.

بیچاره گوسفندان !!!
 

*Essi*

اخراجی موقت
عبدالحمید اسد پور :


بر روی تپه های سبز زندگی، آرام نشسته ام
از صدای بره های آبادی شوری تازه میگیرم


دلم برای چوپان قصه تنگ شده است
دیگر از صدای گرگ گرسنه نمیترسم


اما چه کسی خون بره ها را از نیرنگ چوپان میگیرد؟ ....
 

*Essi*

اخراجی موقت
این متن از جناب مرتضی ابراهیم پور بسیار شیوا بیان شده است، حتما با دقت بخوانید :


باز هم هجوم تازه ایست
بازهم شب است و سکوت
وقت دریدن و ذبح تمام بره هاست


باز هم به گله ی چوپان دزد، گرگ زد
امشب دوباره بره ای روی سفره ای است

چوپان و گرگ بر سر یک خان رنگ رنگ



باز هم شب است و سکوت بره ها
بازهم سیاهی است
انبوه ماتم و اشک و بی پناهی است



باز هم هوای شب خفه از مه گرفتگی است
تا صبح راه درازی است و بره ها
چشم امید به چوپان نهاده اند


چوپان دزد ای امید شام تار
تا صبح خون بره ها بریز
اما چه سود
فردا چو صبح روشن شود هوا
دستان توست و خون تمام بره ها


با این عذاب چه میکنی؟


این ننگ خون ریختن بی گناهان نمیرود
با هیچ آب و هیچ خاک


با هیچ سر بکن
تا صبح راه درازی است گرگ را


فردا به جای بره تو را می درد بدان


گرگی که در لباس بره های توست....
 

*Essi*

اخراجی موقت
علی شریعتی :


انسان نمی تواندبه آسمان نیندیشد!
چگونه می تواند؟!


مگر انسانهایی که
عمر را بی چرا،
به چریدن مشغولند
و
سر به زمین فرو برده اند
و پوزه در خاک دارند
و غرق در آب
و علف اند
اینها که "گوسفندان" دو پایند!
 

*Essi*

اخراجی موقت
آیا تاکنون و در طول تاریخ، گوسفندان یک بار از خود یا از کسی که آن ها را می کشد پرسیده اند که چرا چنین می کنید ؟!

اینکه از خود پرسیده اند یا نه را نمی دانم ولی نشانی ای در دست نیست که ثابت کند یک گوسفند در طول تاریخ اندوهناک اش، یکبار چنین پرسشی را مطرح ساخته باشد که :


ای انسان چرا مرا می کشی؟
آخر من هم می خواهم زنده باشم و زندگی کنم! هنوز آرزو دارم و می خواهم ازدواج کنم و بچه درا شوم و در صحرا بچرم و کیف کنم و ... !


نه اشتباه نکنید ! قصد ندارم درباره ی عید قربان یا حقوق حیوانات سخن بگویم. می خواهم بگویم بیایید گوسفند نباشیم !


همان طور که گفتم هیچ نشانی در دست نیست که گوسفندان یکبار هم دلیل کار ما انسان ها را پرسیده باشند!
شاید نمی توانند یا شاید می پرسند و ما نمی فهمیم !

ولی در هر حال انسان تا این لحظه به گوسفندی بَر نخورده است که پرسش گر باشد.........
 

*Essi*

اخراجی موقت
سخن آخر (از زبان خودم) :


جامعه انسان ها هرگز رنگ همسانی را نخواهد چشید.

تا ابد باید گرگی باشد و چوپانی و سگی و گوسفندی.

خیلی سعی کردم برای آخر کتاب قلعه حیوانات، پایانی مناسب بیابم، اما دیدم بهترین پایان، همان ابهام است !!!

ماحصل فعالیت من در این باشگاه نزدیک 4000 نوشته بود، امیدوارم کسی زیاد از من نرنجیده باشد.


ساعت 12 ظهر روز 2012/12/12 اسی اینجا بود.........
 

Tik TAAk

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سخن اخر از زبان من:

روزی خواهد رسید که تمام جهان پر از عدل و مساوات خواهد شد....


ان روزی که گوسفند ، گرگ ، چوپان و سگ در مقابل مخلوق خود تعظیم خواهند کرد...

روزی که چندان دور نیست....صدای سکوت سنگینی حاکم است/

و هنگامی که من در تاپیک های متروکه قدم میزنم...

ساعت 21:34 دقیقه

2013/10/21
 

میثم...

عضو جدید
کاربر ممتاز
: از کوفه چه خبر؟
: هیچ, سگی رفته و گرگی آمده, بیچاره رمه و شبان که تا ابد باید به خود بلرزد

بخشی از دیالوگ سریال مختارنامه
 
بالا