سرزنش های تاریخ مصرف گذشته و خواب های سرزده که هی مهمان میشوند و تیر میکشد ذهنم...
شما نیز چنین احساسی دارید؟
میدنی . خوبشم میدونی.
اما اینکه چرا زورت به خودت نمیرسه. باید روش فکر کنی.
وقتی خودت هم میدونی که باید به قوانین سایت احترام بذاری چرا اینکار رو نمیکنی و طلبکار هم میشی؟
مردی نزد بایزید بسطامی آمد و به او گفت که برای مدت سی سال روزه داشته و مشغول عبادت بوده است ولی هیچ نشانی از نزدیکی به خداوند در خود نمیبیند.
بایزید در پاسخ گفت که حتی اگر صد سال دیگر هم به این کار ادامه دهد اتفاقی برای او رخ نخواهد داد.
مرد پرسید: "چرا؟"
بایزید پاسخ داد: زیرا نفس و منیت تو همچون سدی حجاب حقیقت شده است.
حقیقت هیچ حجاب و پوششی ندارد و به هیچ وجه پنهان نیست حقیقت همیشه در مقابل روی شماست اگر شما از دیدن و درک کردن آن عاجز هستید، اشکال در خودتان است. اگر نمیتوانید حقیقت را ببینید علت این است که چشمانتان را بسته اید. حقیقت هیچ حجابی ندارد بلکه شما خودتان حجاب و پوشش حقیقت هستید. اگر حقیقت جایی نهان بود، یک بودا، یا یک زرتشت برای کشف آن کافی بود. در این صورت اگر یک بار کشف میشد، همه میتوانستند آن را درک کنند. درست مثل کشفیات علمی که وقتی یک بار دانشمندی آن را کشف می کند دیگر نیازی به کشف دوباره آنها نیست. آلبرت انیشتن پدیده ای را کشف میکند و دیگر احتیاجی نیست دیگران آن را دوباره کشف کنند.
ولی حقیقت اصلا اینطور نیست؛ یک بودا آن را کشف می کند دوباره یک زرتشت آن را کشف می کند- شما هم لازم است خود آن را کشف کنید. فکر میکنید علت چیست؟ علت این است که حقیقت خود حجاب و پرده ای ندارد – در غیر این صورت کافی بود یک نفر آن را کشف کند و دیگران از این کشف او بهره مند شوند. حجاب حقیقت خود شما هستید. بنابراین هرکسی باید خود حقیقت را کشف کند و حقیقت باید برای هریک از شما بارها و بارها کشف شود.
حال چرا شما چشمان خود را به روی حقیقت بسته اید؟ باید سودی در این عمل نهفته باشد اگر تنها کافی است که چشمان خود را به روی حقیقت باز کنید، چرا این کار ساده را انجام نمیدهید؟ چه چیزی شما را از این عمل باز میدارد؟ حقیقت کاملا عریان و بی پرده در مقابل شماست. نه تنها حالا بلکه همیشه همینطور بوده است
شما نیز چنین احساسی دارید؟
میدنی . خوبشم میدونی.
اما اینکه چرا زورت به خودت نمیرسه. باید روش فکر کنی.
وقتی خودت هم میدونی که باید به قوانین سایت احترام بذاری چرا اینکار رو نمیکنی و طلبکار هم میشی؟
مردی نزد بایزید بسطامی آمد و به او گفت که برای مدت سی سال روزه داشته و مشغول عبادت بوده است ولی هیچ نشانی از نزدیکی به خداوند در خود نمیبیند.
بایزید در پاسخ گفت که حتی اگر صد سال دیگر هم به این کار ادامه دهد اتفاقی برای او رخ نخواهد داد.
مرد پرسید: "چرا؟"
بایزید پاسخ داد: زیرا نفس و منیت تو همچون سدی حجاب حقیقت شده است.
حقیقت هیچ حجاب و پوششی ندارد و به هیچ وجه پنهان نیست حقیقت همیشه در مقابل روی شماست اگر شما از دیدن و درک کردن آن عاجز هستید، اشکال در خودتان است. اگر نمیتوانید حقیقت را ببینید علت این است که چشمانتان را بسته اید. حقیقت هیچ حجابی ندارد بلکه شما خودتان حجاب و پوشش حقیقت هستید. اگر حقیقت جایی نهان بود، یک بودا، یا یک زرتشت برای کشف آن کافی بود. در این صورت اگر یک بار کشف میشد، همه میتوانستند آن را درک کنند. درست مثل کشفیات علمی که وقتی یک بار دانشمندی آن را کشف می کند دیگر نیازی به کشف دوباره آنها نیست. آلبرت انیشتن پدیده ای را کشف میکند و دیگر احتیاجی نیست دیگران آن را دوباره کشف کنند.
ولی حقیقت اصلا اینطور نیست؛ یک بودا آن را کشف می کند دوباره یک زرتشت آن را کشف می کند- شما هم لازم است خود آن را کشف کنید. فکر میکنید علت چیست؟ علت این است که حقیقت خود حجاب و پرده ای ندارد – در غیر این صورت کافی بود یک نفر آن را کشف کند و دیگران از این کشف او بهره مند شوند. حجاب حقیقت خود شما هستید. بنابراین هرکسی باید خود حقیقت را کشف کند و حقیقت باید برای هریک از شما بارها و بارها کشف شود.
حال چرا شما چشمان خود را به روی حقیقت بسته اید؟ باید سودی در این عمل نهفته باشد اگر تنها کافی است که چشمان خود را به روی حقیقت باز کنید، چرا این کار ساده را انجام نمیدهید؟ چه چیزی شما را از این عمل باز میدارد؟ حقیقت کاملا عریان و بی پرده در مقابل شماست. نه تنها حالا بلکه همیشه همینطور بوده است
آخرین ویرایش: