میقات
عضو جدید
بعد میرسید به این مرحله که برای خدا و بشریت و دنیا تعیین تکلیف کنید و با واژه های (قابل قبول نیست ،پس باید جوری باشد، فلان مسئله ارزش اشاره مستقیم دارد در قرآن، یا اینکه فلان مسئله مهم حتماً باید در قرآن اشاره مستقیم می شد) که در پایین به آن ها اشاره می شود :
الف)گفتید:"قرآن قرار بوده كتاب اين همه آدم شه كه بيشترشون مردم عام هستند، اصلا قابل قبول نيست كه پشت پرده حرف بزنه!"ب) گفتید : " قبلا هم گفتم دين براي عوامه پس بايد جوري باشه كه هر كس بتونه با عقل و دانش خودش تصميم بگيره... حالا هر كس به اندازه دانش و عقل خودش ايمان میاره"
ج )گفتید: "دليلي پرسيدنم دقيقا تو همون قرآن بوده كه مي گيد اشاره غير مستقيم شده... كه خوب قبول كنيد مسئله ای به این مهمی که قراره دنیا نجات پیدا کنه و .... ارزش اشاره مستقیمو داره" د) و باز قرآن را مورد سرزنش قرار دادید با این ادبیات که : "گفتم همه چيز رو شايد احتياج نباشه مستقيم بگن، ولي مسئله به اين مهمي رو حتما بايد مي گفتن"
بعد جای دیگر که من گفتم راه انبیاء و اولیا باید کامل شود و به نتیجه برسد و عقیم نشود ؛
در جواب من گفتید :"...عقل انسان هم بيشتر كرده نسبت به عرباي جاهل اون سالها، پس تصميم با خود مردمه."
وخود فتوا دادید که بیهوده است منجی آمدن و مردم خودشان میدانند چه کنند.
یک جا دیگه خودتان جواب خودتان را میدهید:
"منم اينو قبول دارم كه در بيشتر اديان به ظهور يك فرد اعتقاد دارن ولي امام زمان؟!! بحث سر اونه "
و اینکه قبول دارید که از لحاظ عقلانی وجود منجی امری اثبات پذیر و اثبات شده است چون در جای دیگر گفتید: " مسلما اگه قراره چيزي از لحاظ عقلي ثابت بشه وجود آخرالزمان يا اومدن يك نفر هست، ولي من اينو نخواستم"
راستی فکر نمی کنید که اگر قرار بود به این مرحله (موظف بودن هر کسی فقط به تبعیت از خودش و عقلش ختم بشه دیگر این همه انبیاء آوردن برای چی بود؟ این همه سفارش به انبیاء و اولیا برای صبر در برابر سختی ها برای چی بود؟این همه شهدا برای چی رفتند جان نثاری کردند؟
آیا همه اش برای این بود که بشر به قول شما به این نتیجه برسد که شده است عقل کل ؟
خوب خدا نمی دانست این را؟ از همان اول دیگر این همه رسول نمی فرستاد برای هدایت چون همه ، حرف شما رو از اون اول میزدند. و همه خود و جامعه خود را عقل کل می دانستند که احتیاج به چیز دیگری ندارند.
و آیا امروز دیگر بشر تمام احتیاجش به کلام خدا و پیامبر از بین رفته؟
آیا الان نیاز بشر به این نیست که منجی زودتر بیاید؟
آیا نمی بنید حتی آمریکا به عنوان یک مستکبر به این نتیجه نرسیده که مدیریت کل جهان باید دست یک قدرت باشد و باصطلاح یک قطب باشد؟
"منم اينو قبول دارم كه در بيشتر اديان به ظهور يك فرد اعتقاد دارن ولي امام زمان؟!! بحث سر اونه "
و اینکه قبول دارید که از لحاظ عقلانی وجود منجی امری اثبات پذیر و اثبات شده است چون در جای دیگر گفتید: " مسلما اگه قراره چيزي از لحاظ عقلي ثابت بشه وجود آخرالزمان يا اومدن يك نفر هست، ولي من اينو نخواستم"
راستی فکر نمی کنید که اگر قرار بود به این مرحله (موظف بودن هر کسی فقط به تبعیت از خودش و عقلش ختم بشه دیگر این همه انبیاء آوردن برای چی بود؟ این همه سفارش به انبیاء و اولیا برای صبر در برابر سختی ها برای چی بود؟این همه شهدا برای چی رفتند جان نثاری کردند؟
آیا همه اش برای این بود که بشر به قول شما به این نتیجه برسد که شده است عقل کل ؟
خوب خدا نمی دانست این را؟ از همان اول دیگر این همه رسول نمی فرستاد برای هدایت چون همه ، حرف شما رو از اون اول میزدند. و همه خود و جامعه خود را عقل کل می دانستند که احتیاج به چیز دیگری ندارند.
و آیا امروز دیگر بشر تمام احتیاجش به کلام خدا و پیامبر از بین رفته؟
آیا الان نیاز بشر به این نیست که منجی زودتر بیاید؟
آیا نمی بنید حتی آمریکا به عنوان یک مستکبر به این نتیجه نرسیده که مدیریت کل جهان باید دست یک قدرت باشد و باصطلاح یک قطب باشد؟
این نشان دهنده فطرت بشر هست که به دنبال یکدست شدن است . جامعه انسانی را وجود یک رهبر آرام میکنه و آن کسی نیست جز انسان کامل.
راستی فرموده بودید : "قبلا هم گفتم که دین برای عوام هست..."
این همه آیات خدا را که درونشان میفرماید که برای خردمندان تذکر است و خردمندان میدانند را نمی بینید؟
و آنقدر اصرار خدا در قرآن برای اینکه مردم سطح شعورشان را بالا ببرند نادیده میگیرید؟
بله مردم با هر سطح شعور وقتی بخواهند به سوی خدا بروند، خدا دستشان را می گیرد و هدایت می کند ولی باز در قرآن می فرماید آیا کسی که میداند با کسی که نمیداند یکی است، آیا بینا به حقایق مانند نابینا به حقایق است؟ و مردم را دستور می دهد به فکر کردن و تعقل کردن.
این دین دنبال تکامل انسان است نه اینکه حالا هر کسی را در همان سطح نگه دارد.
این همه آیات خدا را که درونشان میفرماید که برای خردمندان تذکر است و خردمندان میدانند را نمی بینید؟
و آنقدر اصرار خدا در قرآن برای اینکه مردم سطح شعورشان را بالا ببرند نادیده میگیرید؟
بله مردم با هر سطح شعور وقتی بخواهند به سوی خدا بروند، خدا دستشان را می گیرد و هدایت می کند ولی باز در قرآن می فرماید آیا کسی که میداند با کسی که نمیداند یکی است، آیا بینا به حقایق مانند نابینا به حقایق است؟ و مردم را دستور می دهد به فکر کردن و تعقل کردن.
این دین دنبال تکامل انسان است نه اینکه حالا هر کسی را در همان سطح نگه دارد.
یادته گفتید:"هر كس به اندازه دانش و عقل خودش ايمان میاره"؟
آدم عاقل وقتی یک متخصص زبده که اصلاً تو کارش تک هست یه توصیه ای یا دستوری بهش میده سریع و با اطمینان آن کار را انجام می دهد. از بین هزاران قرص مختلف که مصرفشان شاید مضر باشد برای بیماری ما، دکتر متخصص یک قرص خاص را برای ما تجویز می کند و انسانهای عاقل با دکتر کلنجار نمی روند که چرا؟ و همچنین با دل چرکین آن قرص را نمی خورند. در بقیه مباحث تخصصی هم حکم آدم عامی و آدم متخصص همینطور است بین عقلا.
آدم عاقل وقتی یک متخصص زبده که اصلاً تو کارش تک هست یه توصیه ای یا دستوری بهش میده سریع و با اطمینان آن کار را انجام می دهد. از بین هزاران قرص مختلف که مصرفشان شاید مضر باشد برای بیماری ما، دکتر متخصص یک قرص خاص را برای ما تجویز می کند و انسانهای عاقل با دکتر کلنجار نمی روند که چرا؟ و همچنین با دل چرکین آن قرص را نمی خورند. در بقیه مباحث تخصصی هم حکم آدم عامی و آدم متخصص همینطور است بین عقلا.
من گفتم حافظ و سعدی و مولانا، فردوسی کی حرف از فلاسفه زدم؟
که شما میخواهید کلی فیلسوف بیاورید که اسلام را از بیخ و بن قبول ندارند. خوب بروید چند تا عارف بالله بیاورید ببینم. فیلسوف تعریفش فرق دارد با عارف بالله
نه البته این عرفان های سوسول جدیدا. مثل حافظ بیاور ، برو مثل سعدی بیاور ، برو مولانایی رو پیدا کن.
که شما میخواهید کلی فیلسوف بیاورید که اسلام را از بیخ و بن قبول ندارند. خوب بروید چند تا عارف بالله بیاورید ببینم. فیلسوف تعریفش فرق دارد با عارف بالله
نه البته این عرفان های سوسول جدیدا. مثل حافظ بیاور ، برو مثل سعدی بیاور ، برو مولانایی رو پیدا کن.
بقیه صحبت هایم هم بماند برای بعد؛ انشا الله برای فردا شب به بعد
آخرین ویرایش: