اون چشات رو باز کنی خدا رو میبینی....آیا نمیبینی که درختان و پرندگان در حال تسبیح خدایند؟؟؟؟؟چه چیز را انکار میکنید؟؟؟؟؟و خدايي كه ميگن در اين نزديكيست و ما نديديم...
مرسی....دمت گرم....زانوهامو بغل كرده بودمو نشسته بودم كنار ديوارديدم يه سايه افتاد رومسرم رو آوردم بالانگاه كرد تو چشمام، از خجالت آب شدمتمام صورتم عرق شرمندگي پر كردگفت:تنهاييگفتم:آرهگفت:دوستات كوشن؟گفتم: همشون گذاشتن رفتنگفتي: تو كه مي گفتي بهترين هستن[FONT="]![/FONT]گفتم:اشتباه كردمگفتي: منو واسه اونا تنها گذاشتيگفتم:نهگفتي:اگه نه،پس چرا ياد من نبودي؟گفتم:بودمگفتي:اگه بودي،پس چرا اسمم رو نبردي ؟گفتم:بردم، همين الان بردمگفتي:آره،الان كه تنهايي،وقت سختيگفتم:.....(گر گرفتم از شرم-حرفي واسه جواب نداشتم[FONT="])[FONT="][/FONT][/FONT][FONT="] سرمو انداختم پایینو گفتم اره[FONT="][/FONT][/FONT]گفتم:تو رفاقتت كم آوردم،منو ببخشگفتي:ببخشم؟گفتم:اينقدر ناراحتي كه نمي بخشي منو؟ حق داريگفتي:نه! ازت ناراحت نبودم! چيو بايد مي بخشيدم؟تو عزيز تريني واسم،تو تنهام گذاشتي اما تنهات نذاشته بودمو نمي ذارم[FONT="] [/FONT]گفتم:فقط شرمندتمگفتي:حالا چرا تنها نشستي؟گفتم:آخه تنهامگفتي:پس من چي رفيق؟من كه گفتم فقط كافيه صدا بزنی منو تا بيام پيشتمن كه گفتم داري منو به خاطر كسايي تنها مي ذاري كه تنهات مي ذارناما هر موقع تنها شدي غصه نخور،فقط كافيه صدا بزني منومن هميشه دوست دارم،حتي اگه منو تنها بزاري،هميشه مواظبت بودم،تو با اونا خوش بودي،منو فراموش كردي تو اين خوشياما من مواظبت بودم،آخه رفيقتم،دوست دارمديگه طاقت نياوردم،بغض كردمو خودمو اينداختم بغلت،زار زدم،گفتم غلط كردمگفتم شرمنده ام،گفتم دوست دارم،گفتم دستمو رها نكن كه تو خودم گم بشمگفتم دوست دارم[FONT="]...[/FONT]گفتم: داد مي زنم تو بهترين رفيقييييييييييييييييبغلت كردم گفتم:تو ته رفاقتی خـــــــداااا
زانوهامو بغل كرده بودمو نشسته بودم كنار ديوار
ديدم يه سايه افتاد روم
سرم رو آوردم بالا
نگاه كرد تو چشمام، از خجالت آب شدم
تمام صورتم عرق شرمندگي پر كرد
گفت:تنهايي
گفتم:آره
گفت:دوستات كوشن؟
گفتم: همشون گذاشتن رفتن
گفتي: تو كه مي گفتي بهترين هستن[FONT="]![/FONT]
گفتم:اشتباه كردم
گفتي: منو واسه اونا تنها گذاشتي
گفتم:نه
گفتي:اگه نه،پس چرا ياد من نبودي؟
گفتم:بودم
گفتي:اگه بودي،پس چرا اسمم رو نبردي ؟
گفتم:بردم، همين الان بردم
گفتي:آره،الان كه تنهايي،وقت سختي
گفتم:.....(گر گرفتم از شرم-حرفي واسه جواب نداشتم[FONT="])[/FONT]
[FONT="]سرمو انداختم پایینو گفتم اره[/FONT]
گفتم:تو رفاقتت كم آوردم،منو ببخش
گفتي:ببخشم؟
گفتم:اينقدر ناراحتي كه نمي بخشي منو؟ حق داري
گفتي:نه! ازت ناراحت نبودم! چيو بايد مي بخشيدم؟
تو عزيز تريني واسم،تو تنهام گذاشتي اما تنهات نذاشته بودمو نمي ذارم
گفتم:فقط شرمندتم
گفتي:حالا چرا تنها نشستي؟
گفتم:آخه تنهام
گفتي:پس من چي رفيق؟
من كه گفتم فقط كافيه صدا بزنی منو تا بيام پيشت
من كه گفتم داري منو به خاطر كسايي تنها مي ذاري كه تنهات مي ذارن
اما هر موقع تنها شدي غصه نخور،فقط كافيه صدا بزني منو
من هميشه دوست دارم،حتي اگه منو تنها بزاري،
هميشه مواظبت بودم،تو با اونا خوش بودي،منو فراموش كردي تو اين خوشي
اما من مواظبت بودم،آخه رفيقتم،دوست دارم
ديگه طاقت نياوردم،بغض كردمو خودمو اينداختم بغلت،زار زدم،گفتم غلط كردم
گفتم شرمنده ام،گفتم دوست دارم،گفتم دستمو رها نكن كه تو خودم گم بشم
گفتم دوست دارم[FONT="]...[/FONT]
گفتم: داد مي زنم تو بهترين رفيقيييييييييييييييي
بغلت كردم گفتم:تو ته رفاقتی خـــــــداااا
سلام سپیدجون.ممنون خیلی جالبن![]()
وااااااي خيلي قشنگ بود
دلم گرفت
![]()
اذکرونی اذکرکم... مرایادکنیدتایادکنم شمارا...
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اي تف توي اين رسانه ي ملي(خدايي رسمشه)بخونيدا | گفتگوی آزاد | 57 | |
![]() |
آيا خدايي هست؟ | گفتگوی آزاد | 7 | |
![]() |
خدايي بيايد اين عكس و ببين مطمئنم خوشتون مياد | گفتگوی آزاد | 0 | |
![]() |
ستايش خدايي | گفتگوی آزاد | 0 | |
![]() |
خدايي يا رفاقتي؟ | گفتگوی آزاد | 3 |