r2fm
عضو جدید
وطن
وطنم تورا من ...
اي بزرگ پادشه پارسي
نيستي كه ببيني
وطن با جان وتن تومي خواند
خاکم به سر ز غصه
به سر خاک اگر کنم
خاک وطن که رفت
چه خاکی چه خاکی به سر کنم
افسوس کلاه نیست وطن
تا از سرم برداشتند
فکر کلاهی دگر کنم
مرد آن بود که این کلاهش بر سر است و من
نامردم ارکه بی کلاه آنی به سر کنم
من آن نیم که یکسره تدبیر مملکت
تسلیم هرزگرد قضا و قدر کنم
زیر و زبر اگر نکنی خاک خسم را
پي آباديت روی تو زیر و زبرکنم
جاییست آرزویم اگر من به آن رسم
از روی ناش لشگر دشمن گذر کنم
بد هرچه میکنی بکن ای دشمن قبیلی
من نیز اگر قوی شدم از تو بتر کنم
من آن نیم که به مرگ طبیعی شوم هلاک
این کاسه خون به بستر راهت هدر کنم
عشقت نه سرسریست که از سر بدر شود
مهرت نه عارضیست که جای دگر کنم
وطنم تورا من ...
اي بزرگ پادشه پارسي
نيستي كه ببيني
وطن با جان وتن تومي خواند
خاکم به سر ز غصه
به سر خاک اگر کنم
خاک وطن که رفت
چه خاکی چه خاکی به سر کنم
افسوس کلاه نیست وطن
تا از سرم برداشتند
فکر کلاهی دگر کنم
مرد آن بود که این کلاهش بر سر است و من
نامردم ارکه بی کلاه آنی به سر کنم
من آن نیم که یکسره تدبیر مملکت
تسلیم هرزگرد قضا و قدر کنم
زیر و زبر اگر نکنی خاک خسم را
پي آباديت روی تو زیر و زبرکنم
جاییست آرزویم اگر من به آن رسم
از روی ناش لشگر دشمن گذر کنم
بد هرچه میکنی بکن ای دشمن قبیلی
من نیز اگر قوی شدم از تو بتر کنم
من آن نیم که به مرگ طبیعی شوم هلاک
این کاسه خون به بستر راهت هدر کنم
عشقت نه سرسریست که از سر بدر شود
مهرت نه عارضیست که جای دگر کنم
آخرین ویرایش: