وسواس فکری

[hanifzade]

من یه دوستی دارم ک از نوعی وسواس فکری رنج میبره....اون ادمه فوق العده حساسیه و خیلی به این ک دیگران چه فکری درموردش میگنند حساسه...اون همیشه مواظبه که همواره خوب و اراسته و تمیز ب نظر بیاد..... واسه همینم ی مشکلی براش ایجاد شده



چند وقتیه فکر میکنه که دهنش بو میده....تا حدی ک یه نفر در فاصله 5-6 متری اون هم حتما بوشو میشنوه(اون اینجوری فک میکنه) و چون یک تلقین ایجاد شده....دهنشم بو میده ولی جالبه که وقتی تنهاست و آرامش داره اصلا دهنش بو نمی گیره حتی اگه 1 هفته مسواکم نزده باشه......این مشکل همه ی زندگیشو تحت تاثیر قرار داده ب طوری ک کاملا از جمع فاصله گرفته....و خیلی کم حرف میزنه....خیلی دوست دارم دوباره اعتماد ب نفسشو ب دست بیاره ....ولی میگه نمی تونه چون دیگه از کوچکترین واکنش افراد میترسه و ذهنشو ب هم میریزه....لطفا پیشنهاد بدید ک چجوری میشه از دست این وسواس راحت شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

[claccik39]

میدونم شاید من این تاپیکو دیر دیدم ولی بازم این پستو میذارم که اگه خودت خوندی یا بقیه دلیلشو بدونی ......
بدونی چرا من بادیدن این تاپیک که صفحه 7 بود یعنی همین طور از 1 خوندم اونایی رو که خواستم تا اینکه به اینجا رسیدمو و دارم پست میزنم به قول یکی از کاربرای همین ساین که تو صفحه های قبل به یکی نوشته بود حالا مگه خیلی مهم بود که بعد از چند سال حالا این تاپیکو از زیر خاک کشیدی بیرون
حتما میدونین این سایت چند ساله که فعالیت داره...از بحث دور نشم تو فکر نمیکنی که خودم هم شاید وسواس فکری دارم؟ شاید وسواس دارم که دوس دارم نهایت رفتار و منش اجتماعی رو یاد بگیرم که تو زندگیم ازش استفاده کنم و به خاطر اون این همه صفحه رو ورق زدم؟؟
ولی با اینکه من ذهنیتم مثبته باید بگم به این سرعتی که من پیش میرم اونم با این سن21 که حالا ممکنه خیلی از هم سنو سالام به فکر رفیق بازیو پاسازگردیو این جور چیزا باشن ....لازم نیس خودمو خیلی درگیر کنمو خودمو به زحمت بندازم ...ولی خوب چیکار کنم به شخصیت وجودیم هم برمیگرده...
پس اینجاس که خدمتتون عرض کنم نه تنها برای دیدگاه مثبت شتاب ان چنانی داشته باشین که در مسیرش غافل از دیگری باعث ازدست رفتن انرژی دیگه زندگیتون بشین بلکه دیدگاه های منفیتون رو هم تحریک نکنینو با اصرار به اون زندگیتونو زیر سوال نبرین.....چون تلقین کردن به هرچیزی دقیقا شما رو به سمتش سوق میده ..........من خودم همیشه به نوع تیپ شخصیتیم وحتی تیپ بدنیم خیلی اهمیت میدم طوری که بعضی وقتا همینو به خودم میگم تو وسواس شدی اینجا س که دیدگاهمو تغییر میدم ومیگم من همه چیو مرتب انجام دادم درواقع هرکاری ازدستم براومده پس توقع اینو دارم که همه چی هم مرتب باشه نه اینکه به فکر بد و حتی بدتر از اون باشم اگه به دیدگاه دوم اصرار کنم دقیقا مثل رفیق تو میشم .....................