وحدت از نگاهی ديگر

Sarp

مدیر بازنشسته
افتراق و چند دستگی بين مسلمانان سبب شد دشمنان به وسيله ی اين اختلاف و جدايي بهره برداری های زيادی بکنند. اما ضرر در همين جا متوقف نشد و اصل ماجرايي سياه تر آغاز شد. عنوان اتحاد ميان مذاهب و يکي شدن شيعه و سنی بهانه ای شد تا ريشه ی دين به نحو ديگری دچار آسيب شود. به قولی می توان گفت استعمار هم از آخر خورد و هم از توبره! يک روز با ايجاد اختلاف بر پيکيره ی دين آسيب زد ديگر روز در پوستين چوپان ظاهر شد و به عنوان اتحاد بين مسلمين آموزه های اصيل دينی را نشانه رفت.
اعتقادات اصيل شيعه می گويد، آن چه ما بدان معتقديم ضامن سعادت دنيا و آخرت است و حضور چند روزه ی ما در اين دنيا با همين وسيله در بوته ی آزمايش قرار می گيرد.
اعتقاد به خدا و رسول و کتاب و ملائکه ی الهی و فرمان پذيری از هرکسی که خداوند امر به فرمان برداری از وی نموده است همان ملاک و ميزان آزمون اين دنيا است و تخطی از آن به بهانه وحدت شيعه و سنی نه تنها برگشت از دين داری است که خواسته ی پنهان استعمار را به دنبال خواهد داشت. همان طور که در ابتدا بيان شد استعمار در پرده ی دوم نيرنگ بر مسلمين، نابودی اساسی ترين اعتقادات دينی را در پرتو بهانه های وحدت جستجو می کند که شناخت اين ماجرا طول تاريخ را می طلبد و مردان غيرت مندی که گويا هنوز به دنيا نيامده اند!
سخن این نیست که با اهل سنت متحد نشویم بلکه می گوئیم به بهانه ی اتحاد با همسایه، خانه را دودستی تقدیم نکنیم!
شيعه بودن نه به خاطر تعصبات قومی است و نه به خاطر ايجاد اختلاف بلکه بخاطر گذران آزمونی سخت و شیرین در دار دنياست. و اگر اتحادی ميان ما و اهل سنت هست اتحادی سياسی است نه اعتقادی. اطلاق واژه ی "برادر" هم در اين حوزه به شرطی منافاتی با اعتقادات شيعه ندارد که اين برادری نه به سوء استفاده بيانجامد و نه به سوء برداشت.
هنروری در اين است که با رعايت احترام متقابل و با درک کامل از وجود اختلافات عميق -که هيچ مسامحه ای در آن راه ندارد- دو طرف با هم زندگی مسالمت آميزی داشته باشند که اين زندگی مسالمت آميز به معنای حذف اعتقادات نخواهد بود.
گرچه اين نوشتار تلخ است، اما اعتقاد ماست.
 
بالا