نه نظر پارلمانی براشون دارم.
یعنی خر و گاو و گوسفند و.... هر کدوم یک نماینده در طویله میگذارند، نمایندگان شورا میکردند و نظر اکثریت رو با احترام به نظر اقلیت اجرا میکردند.
خوک هم اگه بیشتر حالیش میشد، فقط در نقش مجری بود.
3000 خط نوشتم دی سی شدم!
خوب اون خوکه می گه یا قدر مطلق یا اصلا من نمیام تو سیستم ! چون بقیه محتاج این خوک هستن (کاربلدی) مجبور به قبول کردن میشن
=====
همیشه می گفتم چرا آب سر بالا نمی ره؟! تا اینکه پمپ اختراع شد و اب سر بالا رفت!
ولی خوب قدرت جاذبه ی زمین کجا و توان پمپ کجا !
انسان خیلی صعیف تر از اونی هست که بخواد جلوی خدا بایستد
======
+
یه استادی داریم تو دانشگاه مسن هم هست تقریبا که سر جلسه ی امتحان جلو دخترا زانو میزنه و خودکارشون رو میگیره و براشون جواب رو می نویسه اما پسر ها رو نمی بینه اصلا!(اینو گفتم که خودت حدیث مفصل بخوان از داستان استاد در بقیه ی جاها!)
خوب این استاد تو دخترا پتانسیلی رو می بینه که تو پسرا نمی بینه ! هیچ کاری هم نمیشه کرد چون فقط دخترا هستن که پتانسیل رو دارن مگر اینکه بریم تغییر جنسیت بدیم بیایم سر کلاسش!
(هیچ کسی این درس رو پاس نمی کنه و برتری پیدا نمی کنه مگر اینکه پتانسیلش (دختر بودن) را داشته باشه)
(اگر دخترا پاس کردن حتما یه پتانسیلی داشتن که پاس کردن ! جمله ای از ترم بالایی ها)
قبول داری جمله ی ترم بالایی ها رو ؟
)
