اسفندیار در چشم پزشکی !!!!!
پس اسفندیار با آهای سرد از دل پر درد بر کشید وگفت: همشیره تا شش ماه دیگر چشم جهان بین من نابینا خواهد شد.
سکرتر گفت: آن دیگر مسئله خودتان است وقت آقای دکتر تا شش ماه دیگر پر شده است و بعدا هم میرود خارج
اسفندیار گفت: ما از شهرستان زنگ می زنیم این ((رستم زال)) با تیر دو شعبه زده به چشم ما چه کنیم.
سکرتر گفت: میخواستی دعوا نکنی .....!! یک سال دیگر تلفن کن
اسفندیار گفت: ما دعوا نکردیم . شاهد داریم. این رستم خودش اهل دعوا است. با همه دعوا نموده...(( حکیم ابوالقاسم فردوسی )) هم شهادت داده
استشهاد محلی تماما در کلانتری موجود است .
چون دم گرم اسفندیار در آهن سرد سکرتر موثر نیفتاد ، یک بار دیگر آهی سرد از دل پر درد بر کشید گوشی را گذاشت تا یک سال بعد زنگ بزند.



لطفا بقیه داستان و آخر عاقبت کار اسفندیار را در شاهنامه فردوسی بخوانید.
پس اسفندیار با آهای سرد از دل پر درد بر کشید وگفت: همشیره تا شش ماه دیگر چشم جهان بین من نابینا خواهد شد.
سکرتر گفت: آن دیگر مسئله خودتان است وقت آقای دکتر تا شش ماه دیگر پر شده است و بعدا هم میرود خارج
اسفندیار گفت: ما از شهرستان زنگ می زنیم این ((رستم زال)) با تیر دو شعبه زده به چشم ما چه کنیم.
سکرتر گفت: میخواستی دعوا نکنی .....!! یک سال دیگر تلفن کن
اسفندیار گفت: ما دعوا نکردیم . شاهد داریم. این رستم خودش اهل دعوا است. با همه دعوا نموده...(( حکیم ابوالقاسم فردوسی )) هم شهادت داده
استشهاد محلی تماما در کلانتری موجود است .
چون دم گرم اسفندیار در آهن سرد سکرتر موثر نیفتاد ، یک بار دیگر آهی سرد از دل پر درد بر کشید گوشی را گذاشت تا یک سال بعد زنگ بزند.



لطفا بقیه داستان و آخر عاقبت کار اسفندیار را در شاهنامه فردوسی بخوانید.