mersad20
کاربر فعال
نظرتون را در مورد سريال اواي باران كه از شبكه 3 پخش ميشه را بيان كنيد
.
.
.
.
.
.
.
.
آخرین ویرایش توسط مدیر:
[هنر گفتگو-گفتگوی هنری]-07-نظر شما در مورد سريال آوای باران ؟
- شروع کننده موضوع mersad20
- تاریخ شروع
خیییلی دیگه داره غیر واقعی میشه....
تنها چیزی که من ازش یاد گرفتم "ئه وااا " بود
تنها چیزی که من ازش یاد گرفتم "ئه وااا " بود
نقد شخصی - سریال آوای باران
نقد شخصی - سریال آوای باران
سلام
به نظرم این سریال، مثل اکثر قریب به اتفاق سریال های ایرانی،فیلمنامه ی ضعیفی داره .
من به صورت گذرا چندین صحنه از این فیلم رو دیدم.
از نقاط قوتش دیالوگ های قوی و محاوره ای ِ خوب هست . خیلی در این زمینه به نظرم خوب فکر شده ، اما کلیت ِ داستان و نوع پیشبردش رو شخصا نمی پسندم . گاهاً عادت داریم که توی فیلم های خودمون ، یه گریزی به سینمای بالیوود بزنیم :دی
و این جالب نیست.
از طرح ِ این گفتگوی جالب و به روز ، ممنونم.
نقد شخصی - سریال آوای باران
سلام
به نظرم این سریال، مثل اکثر قریب به اتفاق سریال های ایرانی،فیلمنامه ی ضعیفی داره .
من به صورت گذرا چندین صحنه از این فیلم رو دیدم.
از نقاط قوتش دیالوگ های قوی و محاوره ای ِ خوب هست . خیلی در این زمینه به نظرم خوب فکر شده ، اما کلیت ِ داستان و نوع پیشبردش رو شخصا نمی پسندم . گاهاً عادت داریم که توی فیلم های خودمون ، یه گریزی به سینمای بالیوود بزنیم :دی
و این جالب نیست.
از طرح ِ این گفتگوی جالب و به روز ، ممنونم.
با سلام ... بنده نیز این فیلم رو پیگیری نموده و به نظرم داستان جالب و نویی داشت که در تلویزیون ندیده بودم ...
اکثر فیلم های این سالها از ژانری تکراری برخور بوده و وابسته به تجربیات کارگردان و نویسنده فیلم ، تغییراتی از جمله موقعیت ها ، طرز گفتگو ، وارد شدن حواشی و مواردی از این قبیل باعث شده محوریت داستان ها
متفاوت بوده و یک جورایی سر بیننده رو گرم نگه می دارند.
خوبی فیلم های سهیلی زاده این هست که از چند گروه بازیگر استفاده می کنه : باتجربه و حرفه ای در کنار متوسط و جوانان تازه وارد و تازه نفس و توانایی های اونها رو خیلی خوب به کار می بره.
به نظر من این فیلم گاهی اوقات اوج خوبی داره و به همون اندازه نیز فرود می یاد و خوب نیست ... محتوای داستان نو بود و به قشر خاصی از جامعه اشاره کرد که خیلی کم به اونها پرداخته میشد.
و در کل نظر مثبتی به روال داستان دارم ...دیگه باید ببینیم امشب که آخرین قسمتش رو پخش می کنه چی چیزی در انتظار باران هست.
اکثر فیلم های این سالها از ژانری تکراری برخور بوده و وابسته به تجربیات کارگردان و نویسنده فیلم ، تغییراتی از جمله موقعیت ها ، طرز گفتگو ، وارد شدن حواشی و مواردی از این قبیل باعث شده محوریت داستان ها
متفاوت بوده و یک جورایی سر بیننده رو گرم نگه می دارند.
خوبی فیلم های سهیلی زاده این هست که از چند گروه بازیگر استفاده می کنه : باتجربه و حرفه ای در کنار متوسط و جوانان تازه وارد و تازه نفس و توانایی های اونها رو خیلی خوب به کار می بره.
به نظر من این فیلم گاهی اوقات اوج خوبی داره و به همون اندازه نیز فرود می یاد و خوب نیست ... محتوای داستان نو بود و به قشر خاصی از جامعه اشاره کرد که خیلی کم به اونها پرداخته میشد.
و در کل نظر مثبتی به روال داستان دارم ...دیگه باید ببینیم امشب که آخرین قسمتش رو پخش می کنه چی چیزی در انتظار باران هست.
سریال ضعف شدید فیلم نامه داره
چطور طاها در ترکیه 20 سال نتونسته هیچ تماسی با ایران داشته باشه
چطور دختری که 5 سال باهاش زندگی کرده رو نتونسته تشخیص بده. یعنی خیلی بخوای خنگ باشی که نتونی یه دختر 18 ساله رو با یه دختر 25 ساله اونم دختر خودت تشخیص بدی
چطور فرید که خونشو جدا کرده بود همون اول که فهمید باران زنده است به طاها چیزی نگفت
نحوه رفتار فرید با شکیب و کیانوش هم واقعا مسخره بود و اون تعقیب کردنای مسخرش
چطور یه گوشی اپل به این بزرگی دزدیده میشه صاحبش نمیفهمه، 3 ساعت بعد هم نمیفهمه و چطور با طاها قرار گذاشت اون روز و جالبتر اینکه گوشی اپل قفل نداشت؟
تا جایی که من میدونم تشخیص ایدز 6 ماهه میسر هست و نه چند روزه که مرضیه آزمایش داد
چرا باید شکیب بی دلیل کیانوش رو بکشه در حالی که به راحتی میتونست اونو پیش باران زندانی کنه؟
در مورد گاوداری هم این چه گاوداری بود که هیچ صاحبی نداشت، به هر حال این همه گاو رسیدگی میخواد کی اونجا رسیدگی میکرد؟
چطور پلیسا وقتی که خونه شکیب رو جستجو کردن متوجه گاوصندوق به این بزرگی نشدن؟
چطور کیانوش به همین راحتی مرگ جاوید رو پذیرفت؟
چرا باران شماره موبایل پدرش رو از بیتا و یا نادر و زیور نخواست که باهاش تماس بگیره؟
چرا مرتضی که تونسته بود لیست پرواز 20 سال پیش رو با سوابقشون گیر بیاره از کنترل موبایل نادر و یا شکیب و یا اصلا پیدا کردن باران عاجز بود؟
چطور مرضیه که این همه باران رو دوست داشت طی این 20 سال هیچ گاه حتی مخفیانه در خونه نادر و زیور حاضر نشده بود؟
چطور باران که این همه از محبت مرضیه آگاه بود نخواست از تو بچه گداها بره یه سری هم به مرتضی و مرضیه بزنه؟
چطور باران در صحنه ای که باباشو جلو خونه نادر دید ولی طاها و فرید که منتظرش بودن حواسشون به باران نبود؟
چطور تو اون صحنه ای که کیانوش باران رو با چوب جلو خونه نادر زد چوب به کمرش خورد چطور بیهوش شد؟
چطور وسط اون جمعیت هیچکس نگفت چرا این دختر رو اینجوری میبرید و اصلا از مهمونای عروسی کسی متوجه این قضیه نشد؟
چطور دختر باهوشی مثل باران ندونست کسی مثل فرید که این همه منتظرشه بهش اس ام اس میده میگه تو جلسه ام؟
چطور باور کرد که فرید چرا شماره موبایل باباشو بهش نمیده و یا آدرس خونه مرتضی رو؟
چطور بیتا حاضر شده بود چنین پسر گستاخی که همون روز اول رفتار کاملا بی ادبانه ای داشت بپذیره و اصلا هم بهش شک نکنه که به خاطر پول هست که باهاش میخواد ازدواج کنه؟
چطور طاها در ترکیه 20 سال نتونسته هیچ تماسی با ایران داشته باشه
چطور دختری که 5 سال باهاش زندگی کرده رو نتونسته تشخیص بده. یعنی خیلی بخوای خنگ باشی که نتونی یه دختر 18 ساله رو با یه دختر 25 ساله اونم دختر خودت تشخیص بدی
چطور فرید که خونشو جدا کرده بود همون اول که فهمید باران زنده است به طاها چیزی نگفت
نحوه رفتار فرید با شکیب و کیانوش هم واقعا مسخره بود و اون تعقیب کردنای مسخرش
چطور یه گوشی اپل به این بزرگی دزدیده میشه صاحبش نمیفهمه، 3 ساعت بعد هم نمیفهمه و چطور با طاها قرار گذاشت اون روز و جالبتر اینکه گوشی اپل قفل نداشت؟
تا جایی که من میدونم تشخیص ایدز 6 ماهه میسر هست و نه چند روزه که مرضیه آزمایش داد
چرا باید شکیب بی دلیل کیانوش رو بکشه در حالی که به راحتی میتونست اونو پیش باران زندانی کنه؟
در مورد گاوداری هم این چه گاوداری بود که هیچ صاحبی نداشت، به هر حال این همه گاو رسیدگی میخواد کی اونجا رسیدگی میکرد؟
چطور پلیسا وقتی که خونه شکیب رو جستجو کردن متوجه گاوصندوق به این بزرگی نشدن؟
چطور کیانوش به همین راحتی مرگ جاوید رو پذیرفت؟
چرا باران شماره موبایل پدرش رو از بیتا و یا نادر و زیور نخواست که باهاش تماس بگیره؟
چرا مرتضی که تونسته بود لیست پرواز 20 سال پیش رو با سوابقشون گیر بیاره از کنترل موبایل نادر و یا شکیب و یا اصلا پیدا کردن باران عاجز بود؟
چطور مرضیه که این همه باران رو دوست داشت طی این 20 سال هیچ گاه حتی مخفیانه در خونه نادر و زیور حاضر نشده بود؟
چطور باران که این همه از محبت مرضیه آگاه بود نخواست از تو بچه گداها بره یه سری هم به مرتضی و مرضیه بزنه؟
چطور باران در صحنه ای که باباشو جلو خونه نادر دید ولی طاها و فرید که منتظرش بودن حواسشون به باران نبود؟
چطور تو اون صحنه ای که کیانوش باران رو با چوب جلو خونه نادر زد چوب به کمرش خورد چطور بیهوش شد؟
چطور وسط اون جمعیت هیچکس نگفت چرا این دختر رو اینجوری میبرید و اصلا از مهمونای عروسی کسی متوجه این قضیه نشد؟
چطور دختر باهوشی مثل باران ندونست کسی مثل فرید که این همه منتظرشه بهش اس ام اس میده میگه تو جلسه ام؟
چطور باور کرد که فرید چرا شماره موبایل باباشو بهش نمیده و یا آدرس خونه مرتضی رو؟
چطور بیتا حاضر شده بود چنین پسر گستاخی که همون روز اول رفتار کاملا بی ادبانه ای داشت بپذیره و اصلا هم بهش شک نکنه که به خاطر پول هست که باهاش میخواد ازدواج کنه؟
خوب متاسفانه منم بعد از عمری یه سریال رو پیگیری کردم که بازم مثل بسیاری از سریال ها نهایت کار جذاب نبود .
و انگار از روی فیلم های هندی الگو برداری شده بود ....
آقای سهیلی زاده با توجه به این ک تجربه سریال های 90 شبی خانوادگی رو داشتن و همه اون سریال ها هم مثل این از اول قصه ته قصه معلوم بود، فکر میکردم خط نویسنده کمی عوض شده باشه برای پایان قصه /
نمیدونم هدف اصلی اگه نشون دادن فقر در جامعه هست و بچه های کار، چرا هالیوود و این همه اشکال های نویسندگی داره !!!.
مردم رو دقیقا ماکت فرض کردن .خوب شد باز بعضی قسمت ها رو ندیدم ...
حیف وقت .!!!
و انگار از روی فیلم های هندی الگو برداری شده بود ....
آقای سهیلی زاده با توجه به این ک تجربه سریال های 90 شبی خانوادگی رو داشتن و همه اون سریال ها هم مثل این از اول قصه ته قصه معلوم بود، فکر میکردم خط نویسنده کمی عوض شده باشه برای پایان قصه /
نمیدونم هدف اصلی اگه نشون دادن فقر در جامعه هست و بچه های کار، چرا هالیوود و این همه اشکال های نویسندگی داره !!!.
مردم رو دقیقا ماکت فرض کردن .خوب شد باز بعضی قسمت ها رو ندیدم ...
حیف وقت .!!!
X.Doll
عضو جدید
قبلا هم گفتم یه سریال آب دوغ خیاری دیگه فقط جهت حیف و میل کردن بودجه و سر کار گذاشتن ملت بود ! ما که نفهمیدیم آخرش چی شد طبق معمول
یه فیلم نامه ضعیف ؛ یه عده جم شدن با اون بازی های فیک و تقلبی، ملت رو حسابی سرکار گذاشتن !
واقعا صنعت نمایشی کشور چه سینما چه تلویزیون ضعف های بزرگی داره.
یه فیلم نامه ضعیف ؛ یه عده جم شدن با اون بازی های فیک و تقلبی، ملت رو حسابی سرکار گذاشتن !
واقعا صنعت نمایشی کشور چه سینما چه تلویزیون ضعف های بزرگی داره.
من 18 میدم
عالی بود
عالی بود
سلام به دوستان محترم
صمیمانه صحبت ها و انتقادهای دوستان رو می پذیرم اما اگر اجازه دهید نیمه ی پر لیوان را در کنار انتقادهای دوستانم ببینم و به نکاتی اشاره کنم که مطمئنا شما دوستان هم به آنها پی برده :
1- بارزترین اتفاق در این سریال همان سخن گهربار رایج که هر طور دوست داری با تو رفتار بشه با دیگران رفتار کن.امری که همه ی ما در تک تک لحظات زندگی می بینیم و به قول معروف با هر دستی بدی با همون دستم میگیری!صداقت در اعمال مهمه!
2-مطلب بعدی قضیه ی عشق بود.
- اعمال پوچ و بی هدف با عنوان عشق که عاقبتی جز پشیمانی ندارد.
- عشق های پاک و ناب و همچنین پایدار بین والدین و فرزند
- و اما علاقه و عشق به پول و مقام که همان طمع هستش و عاقبت آن جز حسرت و نابودی نیست!
3- احترام به والدین در هر شرایطی دیگر نکته ای بود که گارگردان جناب آقای سهیلی زاده تأ کید بر این امر را با نقش آقای خیرابی نشان دادند که البته مطمئنا انجام کار درست در این شرایط سخت خواهد بود. و بیتا دقیقا نقطه مقابل این امر بود.
4- توکل و امیدو صبر آقای پگاه در نقش پدر باران جای بسی تإمل داشت و آموزنده. دیالوگ ایشون « اون اتفاقی که باید؛ خواهد افتاد» بیانگر حکمت خداوند بود.
- با اتفاقاتی که برای دو شخصیت زیور و نادر افتاد پایان سریال جذاب بود و مصداق نکته 1 شدند.
همچنین موسیقی و آهنگسازی این سریال بخصوص در ابتدای سریال که با صحنه های زیبا عجین شده بود جای تحسین داشت.
- ضمنا لحظات ناب در این سریال بسیار زیاد و زیبا اجرا شد.فکر اصلی داستان قشنگ بود و واقعا خلاقیت به کار رفته بود.راجع به رواج وماندگاری کلام ها ؛برای هر سریال اتفاق می افتد حتی سریال های تاریخی(بیشتر سریال های تاریخی رو می پسندم) اما این نکته در مقابل تأثیر اصلی داستان کمرنگ است و به مرور زمان و با پخش سریال های بعدی این کلام ها کمرنگ شده و اما هدف اصلی باقی خواهد ماند.در واقع این تکه کلام ها ترفندی است برای جذابیت و ماندگاری سریال ها.مطمئنا طبق نظرات دوستان قصوراتی در جنبه های مختلف سریال بود که یک بیننده ی فاخر در کنار تمام این کاستی ها می بایست به اصل مطلب توجه نماید.همچنین مخاطب های تلویزیون ؛بخصوص این سریال ها قشر های گوناگون با سطح درک و تجربیات مختلف هستند؛
هیچ وقت؛هیچ چیز کامل نیست! عذر خواهی میکنم؛اطاله ی کلام شد.......ممنون
صمیمانه صحبت ها و انتقادهای دوستان رو می پذیرم اما اگر اجازه دهید نیمه ی پر لیوان را در کنار انتقادهای دوستانم ببینم و به نکاتی اشاره کنم که مطمئنا شما دوستان هم به آنها پی برده :
1- بارزترین اتفاق در این سریال همان سخن گهربار رایج که هر طور دوست داری با تو رفتار بشه با دیگران رفتار کن.امری که همه ی ما در تک تک لحظات زندگی می بینیم و به قول معروف با هر دستی بدی با همون دستم میگیری!صداقت در اعمال مهمه!
2-مطلب بعدی قضیه ی عشق بود.
- اعمال پوچ و بی هدف با عنوان عشق که عاقبتی جز پشیمانی ندارد.
- عشق های پاک و ناب و همچنین پایدار بین والدین و فرزند
- و اما علاقه و عشق به پول و مقام که همان طمع هستش و عاقبت آن جز حسرت و نابودی نیست!
3- احترام به والدین در هر شرایطی دیگر نکته ای بود که گارگردان جناب آقای سهیلی زاده تأ کید بر این امر را با نقش آقای خیرابی نشان دادند که البته مطمئنا انجام کار درست در این شرایط سخت خواهد بود. و بیتا دقیقا نقطه مقابل این امر بود.
4- توکل و امیدو صبر آقای پگاه در نقش پدر باران جای بسی تإمل داشت و آموزنده. دیالوگ ایشون « اون اتفاقی که باید؛ خواهد افتاد» بیانگر حکمت خداوند بود.
- با اتفاقاتی که برای دو شخصیت زیور و نادر افتاد پایان سریال جذاب بود و مصداق نکته 1 شدند.
همچنین موسیقی و آهنگسازی این سریال بخصوص در ابتدای سریال که با صحنه های زیبا عجین شده بود جای تحسین داشت.
- ضمنا لحظات ناب در این سریال بسیار زیاد و زیبا اجرا شد.فکر اصلی داستان قشنگ بود و واقعا خلاقیت به کار رفته بود.راجع به رواج وماندگاری کلام ها ؛برای هر سریال اتفاق می افتد حتی سریال های تاریخی(بیشتر سریال های تاریخی رو می پسندم) اما این نکته در مقابل تأثیر اصلی داستان کمرنگ است و به مرور زمان و با پخش سریال های بعدی این کلام ها کمرنگ شده و اما هدف اصلی باقی خواهد ماند.در واقع این تکه کلام ها ترفندی است برای جذابیت و ماندگاری سریال ها.مطمئنا طبق نظرات دوستان قصوراتی در جنبه های مختلف سریال بود که یک بیننده ی فاخر در کنار تمام این کاستی ها می بایست به اصل مطلب توجه نماید.همچنین مخاطب های تلویزیون ؛بخصوص این سریال ها قشر های گوناگون با سطح درک و تجربیات مختلف هستند؛
هیچ وقت؛هیچ چیز کامل نیست! عذر خواهی میکنم؛اطاله ی کلام شد.......ممنون
Similar threads
Similar threads
-
[هنر گفتگو-گفتگوی هنری] - 09 - برگزاری مسابقات آوازخوانی و دکلمه و مسائل پیرامون آن- شروع شده توسط modir banoo
- پاسخ ها: 128
-
-
[هنر گفتگو-گفتگوی هنری]-01- انتقاد دختران به محتوای فیلم های تلویزیونی !- شروع شده توسط nazila_sh
- پاسخ ها: 22
-
[هنر گفتگو-گفتگوی هنری]-04- بهترین دیالوگ به یاد ماندنی که شنیدی ؟- شروع شده توسط سروش7
- پاسخ ها: 208
-
[هنر گفتگو-گفتگوی هنری]-03- بهترین کارتونی که در دوران کودکی دیدید ؟- شروع شده توسط shayesteh-namvar
- پاسخ ها: 134