همـــــــــــــه چیــــــــــــــزم.......

مهندس نفت

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تلفن همراه پيرمردى كه توى تاکسی كنارم نشسته بود. زنگ خورد.

پيرمرد به زحمت تلفن را با دستهاى لرزان از جيبش درآورد، هرچه تلفن را در مقابل صورتش عقب و جلو كرد...

نتوانست اسم تماس گيرنده را بخواند./رو به من كرد و گفت:

... ببخشيد آقا، چه نوشته؟

گفتم نوشته.."همه چيزم"

پيرمرد: الو، سلام عزيزم...

يهو دستش را جلوى تلفن گرفت و با صداى آرام و لبخندى زيبا و قديمى به من گفت:

همسرم است.
 

افشـین

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اتفاقاً آدما بعد از گذشت سالها از زندگی مشترکشون و زمانی که پیر شدن تازه میفهمن همسرشون همه چیزشون بوده ! :gol:
 
بالا